همیشه صحبت از آمار و ارقامی است که هرچند صحت و سقم آنها مشخص نیست اما حکایت از آن دارد که نسل حاضر بسیار کم به کتابخانهها مراجعه میکنند، کتاب به امانت میگیرند، از کتابفروشیها کتاب میخرند، به دوستانشان کتاب هدیه میدهند و از اینکه کتاب را بهعنوان کادو بگیرند خوشحال میشوند.
از سوی دیگر صحبت از سرانة مطالعه در ایران است که میگویند پایین است و از طرفی اعتقاد دارند که تا به حال درست و دقیق اندازهگیری نشدهاست، بحثِ اینکه هنوز همة ایرانیها خواندن کتاب را بهعنوان برنامه روزانه خود قبول نکردهاند در حالی مطرح است که در برخی از کشورهای جهان فضای کتابخانهها چند ده برابر میزان موجود در ایران است.
نتایج تحقیقی که در کتابخانههای مرکزی دانشگاههای سراسر کشور صورت گرفته با اینکه وضعیت بهتری را در مقایسه با کتابخانههای عمومی نشان میدهد اما گواه آن است که کتابخانههای دانشگاهی هنوز با وضعیت مطلوب فاصله دارند. براساس این تحقیق 6/46 درصد از مدیران کتابخانههای مرکزی دانشگاهها دارای تحصیلات کتابداری و 4/53 درصد دارای تحصیلات غیرکتابداری بودهاند و وضعیت تحصیلات کارکنان این کتابخانهها شبیه کارکنان کتابخانههای عمومی است؛ بهطوری که در میان کارکنانی که فاقد تخصص کتابداری هستند کارکنان دیپلمه و زیردیپلم با 49 درصد در اکثریت قرار دارند.
در پی این آمارها، راهکارهایی هم ارائه شده است، از جمله: به کارگماردن تحصیلکردههای رشتة کتابداری و اطلاعرسانی در کتابخانهها (علاوه بر بخش فهرستنویسی کتاب، در دیگر بخشها) و نیز گسترش دورههای آموزشی که برای کتابداران برگزار میشود.
همیشه بحث بر سر اکثریت است و کمتر توجهی به گروه اقلیتی میشود که علاقهمند به مطالعه هستند، اما محیط مناسبی برای آن یافت نمیکنند.کتابخانههای عمومی همانطور که از نامشان پیداست تمرکز روی کتابهای عمومی دارند، نهایت کتب تخصصی موجود در آنها، دایرهالمعارف رشتههای گوناگون است.
جملههای «یا باید از محل کار معرفینامه بیاورید یا از محل تحصیل! مگر میشود شما که مدرک کارشناسی گرفتهاید بخواهید مطالعه آزاد و تخصصی داشته باشید!؟» هم شاید قریب به ذهن خیلیها نباشد اما همان گروه اندکی که همیشه مورد بیمهری قرار گرفتهاند بارها این جملات را در مقابل درخواست استفاده از کتابخانههای تخصصی شنیدهاند.
کتابخانههای عمومی برای جذب مخاطب خود، به بهانههای مختلف امکان تهیه کتابهای متنوع و یا حتی عضوگیری با تخفیف را قائل میشود اما این روند در کتابخانههای تخصصی به چشم نمیخورد! در این میان کتابخانه ملی بهعنوان بزرگترین کتابخانه در ایران متأسفانه نتوانسته رسالت خود را به خوبی ایفا کند! ساختمان جدید این کتابخانه با وسعت بسیار زیاد خود در یکی از تپههای منطقة عباسآباد و در نزدیکی متروی میرداماد در مسیری قرار دارد با وسایل نقلیه عمومی نمیتوان به راحتی به آنجا رسید و با پای پیاده نیز بهعلت وجود اماکن بیدفاع(محلهای درحال ساخت) هیچ امنیتی وجود ندارد.
برای رفع این معضل سرویس رایگانی برای علاقهمندان گذاشته شده بود، که متأسفانه بعد از نوروز 87 بهطور ناگهانی با گرفتن کرایه، مراجعهکنندگان را غافلگیر کرد، اما این غافلگیری مقدمهای برای اقدامات عجیب در جهت کاهش کتابخوانی به شمار میرفت، چرا که بخش پایاننامههای آنکه چندان هم قوی نبود (فقط حاوی پایاننامههای دانشگاه آزاد اسلامی میشد)، چندی است با محدودیت براساس مقطع تحصیلی به مراجعین خدمات میدهد، یعنی هر نفر با مدرک لیسانس میتواند فقط یک بار شانس خود را در گرفتن پایاننامه امتحان کند، آن هم فقط یک پایاننامه، که معلوم نیست با موضوع مورد تحقیق مرتبط است یا فقط نام آن را یدک میکشد، این در حالی است که در مقطع کارشناسی ارشد این شانس دو برابر میشود و در مقطع دکتری فقط حق استفاده از سه پایاننامه وجود دارد!
هرچند که هنوز کارمندان دلسوز کتابخانه، قوانین جدیدالتأسیس را چندان رعایت نمیکنند اما چندی نخواهد گذشت که ملزم به رعایت شوند! در بخش کتابهای تخصصی که در طبقه بالای پایاننامهها قرار گرفته، شانس انتخاب کتاب یک به پنج است، چرا که یا کتاب شماره گذاری نشده و یا اینکه بهدلیل نامعلومی پیدا نمیشود! از دیگر تحولات جدید کتابخانه ملی، امکان عضویت در آن است، که به تازگی فقط مختص دانشجویان سال سوم دوره کارشناسی و بعد از آن میشود، یعنی یک محقق با مدرک فوق دیپلم حق استفاده از کتابخانهای را که نام ملی زینتبخش آن است، ندارد! چه رسد به دیپلمهها و از دیگر خدمات این کتابخانه، تعداد زیادی تلفن همگانی است که هیچ استفادهای ندارند، چرا که به خاطر نقص فنی آنها که معلوم نیست چه زمانی اصلاح میشود، صدا از گوشیها درنمیآید، یعنی عملاً نمیتوان از آنها استفاده کرد!
از حق نباید گذشت که قسمت کتابخانه عمومی با وسعت زیاد برای مطالعه و دادن کتاب بهصورت امانت به اعضا و نیز بخش جستوجو در نمایه از امکانات بسیار خوب این کتابخانه است، اما از چنین کتابخانهای انتظارات بیشتری میرود.
دومین کتابخانهای که به اذعان بسیاری از محققان جزو کتابخانههای اصلی در پایتخت و کشورمان محسوب میشود، کتابخانة مجلس است، که در فضایی به نسبت بسیار کوچکتر از ساختمان جدید کتابخانه ملی، ارائه خدمات رایگانی را میدهد. نزدیکی کتابخانه به مترو و یکی از میادین اصلی شهر(میدان بهارستان) از مزیتهای این کتابخانه است، اما وقتی فقط دو بار امکان درخواست کتابهایی را دارید که اگر شانس یار باشد میتوانید چهارکتاب بردارید وگرنه با وجود یا عدموجود کتاب، شانس خود را از دست دادهاید و دیگر به درخواست کتاب شما پاسخ نمیدهند، محدودیت کتابخانه را به تو گوشزد میکند، کتابهایی که چندان هم به روز نیستند و حق به امانت بردن آنها را هم نداری!
محیط ساکت و پر از منابع دست اول دینی، برای محققان و دانشجویان علوم قرآن و حدیث و نیز طلبههای عزیز، محیط بسیار مناسبی است اما برای محققانِ سایر علوم !
بعد از این دو، کتابخانه برنامه و بودجه بسیار غنی است که متأسفانه فقط یک روز از هفته افراد علاقهمند میتوانند از آن استفاده کنند، چرا که در مابقی روزها فقط اعضا حق استفاده را دارند، اعضایی که شامل دانشجویان رشتههای مرتبط با بحث برنامه و بودجه میشود، آنها هم عضویت دائمی ندارند، چرا که آخرین فرصت استفاده از کتابخانه زمان فارغالتحصیلی است! کارمندانی که رشتة آنها به نوعی با برنامه و بودجه مرتبط است میتوانند عضویت خود را هر سال تمدید کنند.
کتابخانه سازمان ملی جوانان هم با وجود معرفینامه امکان استفاده از کتابخانه را به مراجعین میدهد، کتابها، پایاننامهها و نظرسنجیهایی که با موضوعات متنوع و جالب در آرشیو آنجا خاک میخورند و معلوم نیست چه زمانی و چه کسی آنها را خواهد خواند!
برای استفاده از تجارب دیگران، بهترین راه استفاده از حاصل نتایج فارغالتحصیلان در قالب پایاننامه است، پایاننامههایی که محل نگهداری قسمت اعظم آنها «اسناد و مدارک علمی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با نام مستعار ایران داک» است، ایران داکی که قبلها رایگان بود اما در حدود هشت ماه است که برای استفاده از آن دیگر نمیتوانی در اینترنت چیزی پیدا کنی، باید حضوری رفته و برای هر دقیقه جستوجو، هزینه پرداخت کنی، که البته، پول جستوجو جدا، پول پرینت جدا!
کتابخانههای سازمانهای مهم هر کدام گوشهای از این معایب را دارا هستند، کتابخانة بنیاد شهید که بهصورت تخصصی روی موضوع شهید و شهادت کار میکند پایاننامهها و طرحهایی دارد که فقط به دانشجویان فوقلیسانس به بالا و کارمندان ادارات دولتی اجازة استفاده میدهد.
کتابخانه بنیاد حفظ و نشر آثار دفاع مقدس نیز، چند سالی است در حال جابهجایی است و از دادن خدمات معذور است.
با توجه به زمینة مورد پژوهشیام در رابطه با علوم اجتماعی با دیگر کتابخانههای مرتبط با این موضوع هم آشنا شدهام، از این بین کتابخانة شورایعالی فرهنگی و اجتماعی زنان است که اگر با داشتن معرفینامه از دانشگاه یا محل کار بروی، فقط تا ساعت 12 میتوانی از خدماتش بهرهمند شوی! این درحالی است که مرکز آمار و اطلاعات زنان وابسته به شورایعالی فرهنگی و اجتماعی زنان هنوز آرشیو ندارد! و معتقدند هرچه نیاز باشد را در سایت خود گذاشتهاند!
در این میان کتابخانة زن و خانوادة ریاستجمهوری نسبت به بقیة کتابخانهها امکانات بهتری ارائه میدهد، امکان جستوجو در نمایه و کتابها و درخواست نامحدود برای دیدن پایاننامهها و طرحها که با برخورد خوب مسئولان کتابخانه لذت جستوجو را چند برابر میکند از خدمات جذاب آن است، اما محدودیت پایاننامهها و طرحها و کتابها در آنجا از مطلوبیت این کتابخانه میکاهد.
کتابخانه دیگری که وقتی از افراد آشنا با کتابخانه میپرسی، پاسخ میشنوی، کتابخانههای موجود در دانشگاهها است، که بهعنوان یکی از بهترین منابع برای مطالعه و پژوهش به شمار میرفتند! چراکه با فارغالتحصیلی، دیگر نمیتوان از خدمات آن استفاده کرد! و چنانچه گذشت، ارائه خدمات به محققین فقط با وجود معرفینامه صورت میگیرد.
از میان کتابخانههای دانشگاهها، برخی از کتابخانهها بهعنوان شاخص در این زمینه برای بسیاری شناخته شدهاند، یکی از آنها کتابخانة دانشکدة علوم اجتماعی دانشگاه تهران است که حتی با وجود معرفینامه هم حق استفاده از کتابها را به مراجعین نمیدهد، حق استفاده فقط برای اعضا است، دانشجویان عضو و اعضای آزاد(مقطع ارشد به بالا با حق عضویت سالانه حدود 25 هزار تومان)، دیگر کتابخانة معروف در این زمینه کتابخانة دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی(ره) است که امکانی برای عضویت متقاضیان آزاد ندارد، اما حق استفاده از آن با داشتن کارت شناسایی فقط یک بار و با داشتن معرفینامه نامحدود میشود، دانشگاه تربیت مدرس هم با وجود معرفینامه از ساعت 14 هر روز به بعد به مراجعین ارائه خدمات میکند!
مشکل دیگری که داغ بر دل دانشجویان علاقهمند به جستوجو در عالم کتاب و کتابخوانی میگذارد، این است که کتابخانههای دانشگاههای دولتی به دانشجویان دانشگاهآزاد اسلامی ارائه خدمات نمیکنند!
طرح غدیر که در جهت بالا بردن امکان تحقیق در دانشجویان کارشناسی ارشد است و با داشتن آن، دانشجو میتواند به همة کتابخانههای دانشگاههای دولتی رفته و از آنها استفاده کند، شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی نیست! این روند رو به رشد که به مثابة سدی در مقابل تحقیق و پژوهش روی علاقهمندان است و حقیقتاً کتابخانهها را تبدیل به خزانهداریها کردهاست، مرا به یاد پرسش دوران کودکیام میاندازد، زمانیکه در داستانها میشنیدم که شاهان طلاهای خود را در خزانه نگه میداشتند و استفاده نمیکردند، میپرسیدم برای چه؟
و تنها پرسش من «برای روز مبادا» بود و اکنون پرسشی شبیه به آن، برایم پیش آمده، سؤالی که ذهن بسیاری از محرومان استفاده از کتابخانههای تخصصی را بهخود مشغول میکند و آن اینکه: بهراستی این کتابها برای چه زمانی و استفاده چه کسانی نگهداشته شده است و مگر چند فارغالتحصیل دوره کارشناسی ارشد که مشغول در سازمان یا ادارة دولتی است، فراغ بال دارد تا به این کتابخانهها مراجعه کند و یا چند دانشجوی دکترا بر حسب علاقه، به جستوجو در پایاننامهها میپردازند؟!. و به راستی آن روز مبادا که میگفتند چه زمانی فرا میرسد؟