پوریا ذوالفقاری / منتقد فیلم : ساخته شدن انبوهی فیلم در طول سال و اکران شدن تعدادی از آنها به معنای وجود سینما در یک سرزمین نیست. سینما ساز و کاری دارد و صنعت است و همزمان نیازمند فرستادن مداوم تولیداتش به آزمایشگاه پسند عمومی و پس گرفتن نتایج و بهـ روز ساختن خود و پیش آمدن با خواستها و خشمها و خوشیهایی که در کالبد جامعه پیوسته دگرگون میشود.
این داد و ستد که همواره به شکلی نیمبند بین سینما و جامعه ما وجود داشتـ در دهه ۹۰ سالبهسال کمرنگتر شد و سرانجام از بین رفت. ما در دهه ۹۰ چیزی به نام «روند» سینما نداشتهایم. تعدادی فیلم ساخته میشد که یا به کار پرکردن بیلانکاری ارگانها میآمد یا به درد جایزه گرفتن در محافل داخلی و خارجی. و البته خب سالن سینما هم داشتیم و ناچار باید چیزهایی روی پردههاشان میفرستادیم و به ضرب اکرانهای مردمی و حضور سلبریتیها و... به صد حقارت و نیرنگ بلیتی میفروختیم و مدعی میشدیم رکوردی شکستهایم.
پشت همه این سر و صداها، سینما زیر شلاق سانسور و پولهای چرک و ظهور دلالان و ناکارآمدی مطلق مدیران از دست رفت و از جامعه عقب ماند و کوشید مشتی تصویر متحرک بیربط به پسند وهاضمه جامعه بسازد و با ادویه خوشرنگ سلبریتیها و خبرسازیهای پوچ، به خورد مخاطب بدهد. مخاطب هم از ناچاریگاه خورد و بلعید وگاه این طعام به رنگ نیکو و به طعم ناخوش را پس زد. ولی در نهایت چارهای نداشت. باید بین این غذا و گرسنگی انتخاب میکرد!
در چنین اوضاعی، تعطیلی سینماها بسیار اندوهناک است، اما نباید مرزهای این تراژدی را چنان بگستریم که از آن به «پایان سینما» برسیم. این پایان پیشتر فرارسیده و تعطیلی سالنها در نهایت اشارتی است نمادین به آن. شبیه قطع دستگاه تنفس از پیکری در اغما که هوش و زندگی مدتهاست ترکش گفته. مخروبههای سینماهای لالهزار ویران شوند یا نه، امیدی به برپا شدنشان نیست و ورثه و مالک و قانون و چه و چه هم یکباره منهدمش نکنند، باد و باران به مرور چنین خواهند کرد.
سینما تفریح طبقه متوسط و قشر فرودست بهرهمند از امکانات رفاهی و تحصیلی است. اولی رؤیاهای فرهنگیاش را در کابوس فقر محوشده میبیند و دومی هم که نه رفاه را میشناسد و نه حتی امکان بیغلط نوشتنش را دارد. ویرانی سینماها، ویرانی رؤیاهای این ۲ طبقه یا ۲ قشر است. چندسالی است که کل بازی به زمین فرادستانی منتقل شده که تعدادیشان فیلم و سریال میسازند و تعداد دیگری از آنها هم این تولیدات را میبینند! زمین بازی این طبقه هم عمدتاً پردیسهای سینمایی است.
«هزارپا» دوست و «تگزاس» بین این طبقه، نگران سینماهای مرکز و جنوب شهر نیست و بعید است نوجوانان همان حوالی هم چندان دلنگران این سالنها باشند. این تعطیلیها نهایتاً دل میانسالان عاشقیکرده و خاطرهساخته در این سالنها رامیـ لرزاند. فرزندان این میانسالان هیجان و خاطره را در گوشی و گیم میجویند و شاید بعدها از پدر و مادرهایشان بشنوند که زمانی در ایران چیزی به نام سینما وجود داشت که مردم ساعتها در صف تولیداتش میایستادند.
ساخته شدن انبوهی فیلم در طول سال و اکران شدن تعدادی از آنها به معنای وجود سینما در یک سرزمین نیست.
کد خبر 590976
نظر شما