که در آن، با اشاره به حجم گزارشهای انتقادی مطبوعات نسبت به وضعیت اینترنت در ایران، پاسخهایی کلی به مباحث یاد شده مطرح شده است.
بدیهی است که دغدغه همهما، چه مسئولان مخابرات، چه شرکتهای خصوصی، ارائه خدمات مطلوب است و مطبوعات وظیفه بررسی و سنجش وضع موجود و انتقال انتقادها را برعهده دارند. در زیر، بندبند مقاله دکتر زارعیان را بررسی میکنیم.
گروه دانش و فناوری روزنامه همشهری از طرح نظر همه صاحبنظران در این حوزه استقبال میکند.
«تحلیل محتوای مطبوعات بهویژه رسانههای تخصصی حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات، در ماه اخیر، حاکی از انتشار گسترده اخبار، گزارش و تحلیل و تفسیر درخصوص اینترنت و چالشهای پیشروی آن است.
از سوی دیگر، دقت در منابع خبری این مباحث، نشان میدهد، انجمنها، گروهها، استادان دانشگاهها و مسئولان قبلی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات هرکدام به سهم خود در این زمینه اظهارنظر و گاه پیشنهادهای متنوعی هم ارائه کردهاند.
هرچند در این مختصر قصد پاسخگویی یا دفاع از عملکرد مخابرات مدنظر نبوده و نیست، اما نگاه یکجانبه به مسائل اینترنت در ایران، همه کسانی را که بهنوعی علاقهمند به توسعه IT در کشور هستند به یکسو کشانده است، که سرانجام به توسعه منجر نمیشود...»
تاکنون، در پاسخهای رسمی وزارت ICT به گزارشهای همشهری، همواره بر این نکته تاکید شده بود که خبرنگاران همشهری سیاه نمایی میکنند و قصد تخریب دستاوردهای دولت را دارند، که با توضیحات جناب آقای دکتر زارعیان، روشن میشود نارضایتی از وضعیت اینترنت در ایران، عمومی است و همشهری تنها منعکسکننده این نارضایتی عمومی بوده است.
اما درحالی که گفته میشود که منتقدین وضع موجود اینترنت در کشور در مطبوعات، «انجمنها، گروهها، استادان دانشگاهها و مسئولان قبلی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات» هستند، یعنی طیف وسیع و البته عظیمی که اکثرا متخصصان این حوزه با سلیقهها و نگرشهای گوناگونی محسوب میشوند، چطور همه آنها به یک «نگاه یکجانبه به مسائل اینترنت در ایران» رسیدهاند و بعضا «پیشنهاد حذف یا تغییر مسئولان IT» را میدهند؟
آیا وقتی هرکسی که درکشور دستی بر این آتش دارد با هرسلیقهای، از هیزمکش این آتش شاکی است، باز جای دفاعی باقی میماند؟ آیا همین به تنهایی دلیل محکمی بر درستی انتقادات نیست؟ اما نکاتی که جناب آقای دکتر زارعیان متذکر شدهاند:
«-1 در سالهای اخیر (از شهریور 84 تا 87) پهنای باند اینترنت از 3510 مگابیت بر ثانیه به 12734 مگابیت افزایش یافته است. بهعبارتی این افزایش، پاسخگوی تقاضاهای داخلی کشور در حالحاضر است.»
گزاره اول میگوید که پهنای باند در ایران از مقدار A در سال 84 به مقدار 4A در سال 87 رسیدهاست. اما گزاره دوم «این افزایش، پاسخگوی تقاضاهای داخلی کشور است» نتیجه منطقی گزاره قبل است؟!
چه شناختی، چه پژوهشی و کدام بازارسنجی نشان داده که حدود 13گیگابیت پهنای باند برای 70 میلیون ایرانی کافی است؟ ازکجا معلوم که نیاز مصرفکنندگان ایرانی 100A پهنای باند نیست؟
آنوقت درمقابل این نیاز، فرقی بین A یا 4A میکند؟ بههرحال اگر پهنای باند (مهمترین مشکل اینترنت در ایران) کافی نیست، مقصر آن، نهادی است که متولی پهنای باند است: وزارت ICT یا به عبارت دیگر، دولت.
«-2 توسعه اینترنت در ایران از دهه 70 آغاز شده است و طی این مدت به زیرساختهای قوی مخابراتی دست یافتهایم، اما در زیرساختهای حقوقی و اجتماعی تقریباً هیچکاری نکردهایم. مجلس محترم و دولت محترم با کمک مراکز علمی باید در این زمینه چارهاندیشی کنند.»
این بند، اعتراف درستی به کمکاریهای موجود است. زیرساختهای حقوقی و اجتماعی یکی از مهمترین زیرساختهای گسترش اینترنت و انتقال بخشهای مختلف زندگی مردم از فضای حقیقی به فضای مجازی است.
اما خب کوتاهی در این مورد را هم که خود جناب زارعیان به مقصرینش اشاره کردهاند: مجلس و دولت.
« -3 با اینکه مخابرات در ایران، قدمتی 135 ساله دارد، اما از حدود 10 سال قبل نقش انکارناپذیر آن در توسعه سیاسی و اقتصادی جدی گرفته شده است، لیکن در این مدت در زمینه کاربرد آن در توسعه، مثل بانکداری، تجارت، آموزش، بهداشت کمتر کار شده است.
همه دستگاههای مسئول باید در این زمینه تلاش کنونی خود را مضاعف کنند تا بتوانیم به پیشرفت خوبی برسیم و در آن زمان توسعه بیشتر زیرساختهای مخابراتی هم معنادار میشود.»
خوشبختانه، دکتر زارعیان این مشکل را هم آنقدر خوب بیان کردهاند که تشریح خاصی نمیخواهد. عدمتسلط بسیاری از مدیران ما به IT، باعث نادیدهانگاشتن کاربردها و آثار آن در زندگی قرن بیستویکم دارد. پس همانطور که دکتر زارعیان گفتهاند کمکاری از «دستگاههای مسئول» است یا بهعبارت بهتر: دولت.
«-4 متولی اینترنت در ایران، فقط وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات نیست، بلکه بیش از 10 نهاد و وزارتخانه و شورا دستی بر آتش دارند؛ درصدد انکار یا نفی آنان نیستیم، اما باید هماهنگی بین آنها بیش از زمان حال باشد.»
دراینباره باید گفت که اولا اکثر این نهادها و شرکتها، زیرمجموعه وزارت ICT هستند یا قانون آنها را موظف به هماهنگی با این وزارتخانه کرده است.
بهنظر میرسد در همه بخشها، چه در اقتصاد، چه در فرهنگ و چه در عرصههای اجتماعی، این پاسخ کلیشهای که «فقط ما متولی نیستیم و 10 تا نهاد دیگر هم هستند» تبدیل به یک پاسخ رایج برای سلب مسئولیت شده است. آیا در کشور ما اینترنت کاملا دولتی نیست؟بخش خصوصی باید چهکار میکرده که نکرده؟آیا کس دیگری مقصر است،بهجز دولت؟.
«-5 فرهنگسازی در زمینه توسعه کاربرد اینترنت در ایران کم صورت گرفته است. دستگاههای مسئول و همه نهادها، موظفند یکی از اولویتهای اصلی خود را توسعه فرهنگی قرار دهند تا استفاده از اینترنت در زندگی روزمره مردم، عادی شود.»
دکتر زارعیان، کوتاهی در نبودن «فرهنگسازی در زمینه توسعه کاربرد اینترنت در ایران» را بهگردن «دستگاههای مسئول و همه نهادها» میاندازند.
البته این فرهنگسازی را بخش خصوصی هم باید برعهده داشتهباشد اما راهاندازی «دولت الکترونیک» بهتنهایی قسمت اعظم این فرهنگ سازی است که متأسفانه هنوز هم دراین بخش شاهد کوتاهی هستیم.
فراموش نکنید که همه نهادهای بهاصطلاح «فرهنگ ساز» بودجه خود را از دولت میگیرند. آیا تاکنون دولت به هیچکدام از این نهادهای فرهنگ ساز ایراد گرفته است که چرا در این زمینه فرهنگسازی نمیکنید؟!
با این اوصاف، به این نتیجه میرسیم که در مشکلات پنجگانهای که آقای دکتر زارعیان در مسیر توسعه اینترنت در ایران بیان کردهاند، همانطور که ایشان دربعضی موارد تلویحا و دربعضی دیگر بهوضوح گفتهاند، کوتاهی «دولت» باعث عدمارائه خدمات مناسب اینترنتی و بهتبع آن ناکارآمدی اینترنت در ایران شدهاست.
طبیعی است که اگر دولت و نهادهای زیرمجموعه آن تلاشکنند تا وضعیت اینترنت در کشور چه ازنظر کاربردهای روزمره و چه ازنظر زیرساختهای قانونی و سیاستگذاری برطرف شود، ما نیز با جناب آقای دکتر زارعیان همصدا شده و میگوییم: « بهنظر میرسد، چنانچه این اقدامات و سایر امور زیرساختی به نحو مناسب صورت گیرد، توسعه همهجانبه اینترنت نیز قطعی خواهد بود و در آن زمان اگر شرکت مخابرات قادر به ارائه پاسخ به درخواستها نبود، باید بازخواست شود.»