در خانوادههای ثروتمند نوجوانان بدون آنکه شناختی از دشواریها داشته باشند، تنها به آسودگی و بیمسئولیتی مشغولند. در خانوادههای کمدرآمد نوجوانان بخشی از نیروی کار خانواده به شمار میآیند و از همان آغاز مسئولیت نانآوری برای خانواده و دشواریهایش را بر دوش میکشند. ماجرای امروز به خانوادههای متوسطی مربوط میشود که شرایط پیچیدهای دارند. در این خانوادهها مشکلات زیادی وجود دارد که پدرها و مادرها آنها را از نگاه فرزندان پنهان میکنند.
خیلی وقتها نوجوانان این گونه خانوادهها، دوره نوجوانی را با آسودگی و بیخیالی پشتسر میگذارند، بدون آنکه از واقعیت زندگی خود و دشواریهای والدین آگاه باشند.
بعضی از پدرها و مادرها نمیخواهند فرزندانشان احساس کمبود کنند و به همین دلیل چندبرابر بیشتر کار میکنند. برای آنها تحمل دشواری در مسیر سعادت فرزندان طبیعی است. آنها حاضرند هر نوع سختی را به جان بپذیرند تا فرزندان آنها تحصیل کنند و در آینده افراد مفیدی باشند، اما بعضی از فرزندان در این مرحله جدی فکر نمیکنند و مسئولیتی برای خود نمیشناسند.
جدی نگرفتن تحصیل و تلف کردن زمانی که برای آموختن در اختیارشان قرار دارد، ماجرایی است که باید به آن توجه داشت. بعضی از نوجوانها باید با این واقعیت روبهرو شوند که آنچه در اختیارشان قرار دارد تنها به دلیل سختکوشی پدر و مادر است نه حاصل توان اقتصادی خانواده.
نوجوانهای امروز که نسبت به نسلهای پیشین اطلاعات بیشتری دارند، باید نگاه جدیتری به اطراف خود داشته باشند.
در شرایطی که پدر و مادر برای آنها سختی میکشند، آنها هم باید با جدی گرفتن وظایفی چون تحصیل، سهم خویش را ادا کنند. بیانگیزگی آنها، بزرگ ترین شغله ذهنی پدر و مادرهایی است که برای ساختن آینده فرزندان تلاش میکنند.