او فعالیت در سینما را به عنوان کارگردان با فیلم «شهر موشها» آغاز کرد؛ فیلمی که طالبی در آن وظیفه دکوپاژ و انجام امور فنی را برعهده داشت و کارگردانی هنری را مرضیه برومند انجام داد.
ساخت «خطپایان» به عنوان یکی از اولین درامهای ورزشی سینمای پس از انقلاب، از گرایش طالبی برای حضور در بطن سینمای حرفهای خبر میداد. «خطپایان» فیلم پرمخاطبی بود ولی امروز با توجه به مسیری که طالبی در طول این سالها طی کرده، چندان مرتبط با دغدغههای این فیلمساز به نظر نمیرسد.
«برهوت» درست در نقطه مقابل «خطپایان» قرار داشت؛ فیلمی عرفانی که در واقع میتوان آن را حاصل سیاستهای مدیران وقت سینما دانست که این نوع نگاه به سینما را ترویج میکردند. ساخت سریال «گل پامچال» در واقع نوعی بازگشت به مسیر قصهگویی کلاسیک بود ولی نکته جالب توجه اینکه طالبی با وجود توفیق این سریال در جذب مخاطب، ترجیح داد باز در مسیری دیگر حرکت کند.
سهگانه «چکمه»، «کیسه برنج» و «تیکتاک»، طالبی را در مقام فیلمسازی جدی در عرصه سینمای کودک نمایاند؛ سینمایی که با وجود تاثیرپذیری از سبک و سیاق کیارستمی، صاحب نوعی فردیت نیز بود و میشد در این فیلمها، مولفههای مشترکی را مشاهده کرد که حاصل دیدگاههای سازندهاش بود. مثلا پرهیز از روایت داستانی پرفرازونشیب، برخلاف نمونههای مشابه به حذف داستان منجر نشده بود. محمدعلی طالبی با این فیلمها در جشنوارههای خارجی نیز حضور موفقی داشت. در سالهایی که فیلمهای کودک و نوجوان ایران، مورد توجه جهانیان قرار میگرفتند، آثار طالبی نیز از این بذل توجه برخوردار شد؛ خصوصاً اینکه فیلمهای او با وجود واقعگرایی و کوشش برای نزدیک شدن به زندگی، داستان نیز تعریف میکردند. این را اگر کنار لحن صمیمانه و پرداخت روان و ساده بگذاریم، بهتر میشود به دلیل موفقیت این فیلمها پیبرد.
«بیدوباد» که براساس فیلمنامهای از عباس کیارستمی ساخته شد، باز یک تغییر مسیر بود؛ تجربهای که ارتباطی با سهگانه طالبی درباره کودکان نداشت. فیلم در اینجا به نمایش عمومی در نیامد و تنها به چند حضور در جشنوارههای خارجی بسنده کرد.
با «تو آزادی» طالبی نوعی دغدغه اجتماعینگری را تجربه کرد که مشابهاش با چنین لحن پرتاکیدی در آثار قبلیاش مشاهده نمیشد؛ فیلمی که نه در جشنواره فجر و نه در اکران عمومی، چندان مورد توجه قرار نگرفت و حتی برخی از منتقدان آن را اثری کهنه خواندند، درحالی که «توآزادی» در مقایسه با بسیاری از آثار اجتماعی سینمای ایران در دهه 70، اثر موجهتری به شمار میآید.
حالا «دیوار» پس از گذشت 7 سال از ساخت «تو آزادی» از تداوم گرایش طالبی به سینمای اجتماعی خبر میدهد. «دیوار» با وجود لکنتهای بیانیاش، در مجموع فیلمی قابل قبول و پذیرفتنی است؛ فیلمی که به تماشاگر دروغ نمیگوید و تصویری صادقانه از اجتماع ارائه میدهد. فضای چرک فیلم در شرایطی که اغلب فیلمهای سینمای بدنه به سوی نوعی واقعگریزی و ارائه تصویری شیک گرایش دارند، قابل تامل است و جالب تاملتر اینکه در این فضای چرک، خبری از سیاه نماییهای معمول و رایج هم نیست.
«دیوار» در غیاب سینمای اجتماعی، اثری است مغتنم و ارزشمند که نشان میدهد، هنوز هم میتوان به آتیه این سینما خوشبین بود.