این در حالی است که سالهاست در کشورهای دیگر نه تنها جنگلنشینان تهدیدی برای صیانت از جنگل تلقی نمیشوند بلکه با مشارکت همین افراد، اراضی جنگل حفظ میشود. آنچه در پی میآید گزارشی در همین زمینه است.
طرح حفاظت از جنگلهای ماتادون کلمبیا
جنگلهای ماتادون با مساحتی بیش از 2 میلیون هکتار 500/11 خانوار از 6 قبیله را در خود جای داده است. 4 رودخانه و 152 روستا که ساکنین آن درست در سواحل این رودخانهها زندگی میکنند جنگل را احاطه کرده است. این روستاها بخشی از اراضی 16گانه این سرزمین هستند که مصوبات قانونی کلمبیا آنها را به رسمیت شناخته است. اراضی عمومی شامل 824/984 هکتار است. باقیمانده 000/150/1 هکتار در مرکز جنگلهای ماتادون عاری از سکنه و بدون هیچگونه مدیریت ویژه یا حق مالکیت قانونی است.
این اراضی طبق قوانین ملی بایر شناخته میشوند. قوانین کلمبیا برای اداره اراضی بایر بسیار ضعیف عمل میکند. برای مثال یک فرد پس از چند سال استقرار و پاکسازی جنگل میتواند حق مالکیت اراضی را به دست بیاورد. اگرچه مرکز جنگلهای ماتادون عاری از سکنه است ولی کشت قاچاق کوکائین منطقه را تهدید میکند.در سال 1980 اعلام این منطقه به عنوان منطقه حفاظتشده در دستور کار قرارگرفت.این زمانی بود که یک سازمان
مردم نهاد تحقیقات وسیعی در زمینه سلامت جوامع محلی انجام می دادکه روسای آنها را افراد بومی تشکیل میدادند. تبادل نظر بین اعضای جوامع نشان داد که اگرچه مردم بومی نه صاحب زمین در این جنگلها بودند و نه در آنجا ساکن بودند ولی با بهرهجویی از آب سالم، فعالیت بدنی و استفاده از دانهها سالم مانده بودند.
با همه این احوال کشت کوکائین طبیعت منطقه را به خطر انداخته بود. روسای قبایل بومی تشخیص دادند که قلمداد کردن منطقه به عنوان منطقه حفاظت شده نیازمند تغییرات قوانین و آییننامهها در جهت حفاظت و مدیریت آن است. در سالهای 1998 روسای قبایل بومی، سازمانهای مردم نهاد و مسئولان دولتی برای دستیابی به نتایج ملموس همسو شدند و با کمک و زیر محیطزیست و «سازمان پارکهای ملی و برنامه ملی برای جایگزین توسعه» برای حفاظت از منطقه وارد عمل شدند. به منظور تحکیم جایگاه سیاسی و حقوقی، روسای قبایل بومی درخواست کردند سازمانی به نام سازمان ملی بومیان کلمبیا تشکیل شود.
در پی آن، سازمانی به نام بومیان آمازون پایهریزی شد و مسئولان دولتی – محلی و منطقهای وارد دستور کار شدند. این سنگ بنای کار مشترک به منظور استقرار جامعه و یا انجمنی برای حفاظت از جنگل بود.در همان سال سازمان پارک ملی کلمبیا روش جدیدی برای مناطق حفاظتشده برگزید که اساس آن به رسمیت شناختن جوامع محلی، خانوارهای بومی و هر فردی بود که منافعی در قلب پارک ملی یا مجاور آن بود. هدف از این طرح نه فقط جلب مشارکت جوامع محلی در مدیریت مناطق حفاظت شده بود بلکه ارتقای تواناییهای جوامع محلی برای یافتن مناطق حفاظت شده بیشتر جهت گسترش مناطق حفاظت شده بود.
نتایج کلیدی به دست آمده از این روش، پیدایش راهکارهای جدید برای یافتن مناطق حفاظت شده جدید از دیدگاه اهالی بومی بود. در این روش سازمان پارکهای ملی، مالک مناطق حفاظت شده نبود بلکه مسئولیت را به مالکان محلی تحت قوانین و آییننامههای خاص تفویض میکرد که باعث حفاظت جنگل میشد؛ راهکاری که به تلاش افراد بومی برای صیانت از جنگل انجامید.