آنچه خواندی تعریف کالین نوجوان 16 ساله آلمانی از خوشبختی است. او یکی از صدها نوجوان زیر 18 سال است که در مسابقه عکاسی یک نشریه ویژه نوجوانها شرکت کرده است. موضوع این مسابقه «خوشبختی» است؛ خوشبختی از نگاه نوجوانها!
به سوی خورشید! خوشبختی یعنی تاب بازی در یک روز گرم تابستانی! (عکس از سیمون لایر)
گوجههای قرمز و یک لیموترش زرد رنگ و کلی میوه خوشمزه. این یعنی خوشبختی ما آدمها! (عکس از کالین هاینا)
خوشبختی یک مشت صدف است؛ صدفهای کوچک و ریزی که از کف دریا پیدا کردهام. (عکس از هانری اشنایدر)
خوشبختی میتواند یک اتفاق ساده باشد! مثلاً یک پروانه زیبا در میان ساختمانهای بلند شهر من تورنتو! (عکس از آلینا بامباخ)
وقتی بالای یک چرخ فلک بلند باشی و باد به صورتت بخورد، احساس خوشبختی می کنی ! (عکس از میشائیل فاندر)
سفر کردن به شهرها و کشورهای مختلف میتواند خوشبختی باشد! اینجا در شهر ونیز، شهری که کوچههایش پر از آب است، عجیب احساس خوشبختی میکنم. (عکس از تانیا مرکر)
خوشبختی مهارت من است در انداختن توپها به بالا! چه نمایش لذتبخشی! (عکس از مارینا لوب)
من خوشبختی را در کوچکترین چیزها میبینم. خوشبختی، پرواز یک پینهدوز از روی انگشت من است. پرواز به سوی آسمان بیکرانه! (عکس از مارگرتا)