بالاترین میزان رضایت جوانان از عملکرد دستگاههای مسئول امور جوانان هم بنا بر آمار رسمی سازمان ملی جوانان، حدود 35 درصد بوده که این وضعیت حاکی از نارضایتی نزدیک به 65 درصد جامعه جوان کشور از دستگاهها و سازمانهای مسئول در امور خود است.
جمعیت جوان کشور در آخرین سرشماری 35 درصد کل جمعیت کشور بود که از این میان 75/34درصد آنان در مناطق شهری و 84/35 درصد در مناطق روستایی زندگی میکنند؛ یعنی از 70 میلیون نفر جمعیت کشور 5/24 میلیون نفر را جوانان تشکیل میدهند، با هزار مسئله و پرسش بی پاسخ.
برخی برآوردهای آماری پیشبینی میکند در دهه آینده، 66 درصد جوانان به شهرها روی بیاورند. نکته مهم این است که مناطق روستایی نقش کمتری در جذب جمعیت دارند. تراکم نیروی کار در بخشهای کشاورزی، جذب و ادغام روستاهای حاشیه در شهرها و درآمدهای انتظاری بالاتر، از جمله عوامل تمرکز هرچه بیشتر جوانان در شهرها هستند.
همچنین پیشبینی میشود جمعیت جوان جویای کار در سالهای آینده از نظر سطح مهارت و تحصیلات بهمراتب برتر از نسلهای گذشته باشند و نیازهای آنان نیز متفاوت از گذشته خواهد بود. بنابراین سیاستگذاران باید بهدنبال بخشهای عملیاتی طرح اشتغال در بین جوانان 15 تا 29 سال باشند.
درحالیکه هماکنون دستکم 80درصد بیکاران کشور را همین جوانان تشکیل میدهند، با طرحهای مقطعی و اعطای بعضی تسهیلات به جوانان نمیتوان انتظار داشت که پروسه اشتغالزایی به هدف نهایی برسد. وضعیت اقتصاد کلان کشور و تصمیمات مدیران عالی، بهشدت بر وضع اشتغال جوانان تأثیر میگذارد. در حوزه کاریابی جوانان وظایف، ماموریتها و عملکرد دستگاهها روشن نیست. حداقلهای اطلاعاتی منسجم مانند آمار بیکاری وجود ندارد و نظارت و ارزشیابی بهصورت منسجم صورت نمیگیرد.
از سوی دیگر بین مهارتها و دانشی که در دوران تحصیل به جوانان داده میشود و مهارتهای مورد نیاز بازار کار تناسبی وجود ندارد. محمد سعید ذکایی، استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی در این زمینه میگوید: محدودیتهای ساختاری همچون نهادینه نشدن ارزش کار گروهی و ابهام نسبت به آینده، عدهای از جوانان را به دنبالکردن طرحهای فردی در برنامهریزی زندگی خود هدایت کرده و بسیاری نیز اساساً از فرصتهای انتخابی چندانی برخوردار نیستند.
نداشتن حق انتخاب در بازآفرینی اجتماعی مدل رفتاری و اجتماعی که جوانان به آن علاقهمند هستند، احساس حاشیهنشینی آنان را تقویت میکند و برای آن گروه از جوانانی که به مسئولیت اجتماعی خود بیشتر متعهدند،«ساختن خود» هدفی است که در اولویت
قرار دارد. به گفته ذکایی در این کشاکش وقتی نوجوانان بیحوصله میشوند یا احساس ناکامی میکنند، گاه به کجروی روی میآورند.
چشمانداز مبهم
شورایعالی جوانان از سال 1371 و پس از آن سازمان ملی جوانان هرچند که با هدف اهتمام همه جانبه به مسائل جوانان، ایجاد هماهنگی بین بخشها و تلاش برای تعیین سیاستهای کلی حوزه جوانان، به پیشنهاد رئیسجمهوری وقت و تایید شورایعالی انقلاب فرهنگی تشکیل شدند، اما تاکنون نتوانستهاند در ترسیم چشمانداز جامع و روشن درباره حل مسائل مربوط به جوانان موفقیت چندانی به دست آورند. تحلیل روند بیکاری ایران تا سال 86 و پیشبینی آینده بیکاری کشور از سوی محققان و جامعه شناسان نشان میدهد که هم اکنون 68درصد جمعیت ایران در سن فعالیت (15 تا ۶۴سالگی) به سر میبرند که این میزان بیانگر اهمیت و لزوم اشتغالزایی بهویژه پاسخگویی به نیازهای شغلی فارغالتحصیلان دانشگاههاست.
به هر میزان که از تعداد فرصتهای تازه شغلی کاسته شود به خیل بیکاران که تعدادشان بیش از 5/3 میلیون نفر است افزوده خواهد شد. فراوانی نسبی تعداد بیکاران در سنین 20 تا۲۹ سال نیز در سال گذشته معادل 2میلیون و 632 بود. سال گذشته از مجموع بیکاران 2میلیون و 920 هزار نفر بهمدت یک سال یا بیشتر از بیکاری شان گذشته بود که این آمار ترسیمگر بحران بیکاری و نشاندهنده جنبه آسیب رسان آن در سالهای آینده است.
هادی مرجایی، محقق و پژوهشگر، در تحقیقی پیرامون سنجش و بررسی احساس پریشانی بین بخشهایی از جوانان مینویسد: در شرایط کنونی شکلگیری موانع جدی بر سر راه پیشرفت و تحرک جوانان از جمله مشکلات ازدواج، اشتغال، تضاد ارزشی و... بستر مناسبی برای شکلگیری وضعیت بیهنجاری شده است.
او جوانان را سرمایههای اجتماعی میداند و میگوید: اگر این سرمایههای اجتماعی بهدلیل وجود شرایط نابسامان یا حتی وجود آگاهی کاذب از مشکلات جامعه در مسیر نامطلوب و تخریبی قرار گیرد، جامعه دچار تنش و بحران خواهد شد.
این پژوهشگر، دهه 80 را از منظر جوانان، دوران التهابهای اقتصادی و پس از آن التهابهای اجتماعی میداند و ادامه میدهد: به این دلیل مهمترین اعتراض جوانان در دهه 80 تا 90 در کشور به احتمال قوی به سوی مسائل اقتصادی و نابسامانیهای اجتماعی خواهد بود. بر این اساس گستردهترین نابهنجاری در جامعه کنونی مربوط به شرایط اقتصادی است.
آمارهای بیهویت
بیکاری، نابرابری در کسب درآمد و اقدامات خلاف عرف و قانون در راستای به دست آوردن منافع اقتصادی بیشتر، مهمترین گفتمان ذهنی بخشی از جوانان جامعه ایرانی در چنین شرایطی است.
در همین حال و براساس گزارشی که از سوی سازمان ملی جوانان منتشر شد، درباره بررسی وضعیت زندگی جوانان ایرانی آمده است که 50 درصد جوانان از وضعیت مالی خود راضی هستند، در حالی که 55 درصد آنان از شغل خود ناراضیاند. با توجه به خلأها و نارساییهای موجود و نیز فرصتها و قابلیتهای جوانان مستعد ایرانی باید انتظار داشت که شورایعالی جوانان و به تبع آن سازمان ملی جوانان بهعنوان متولی اصلی حوزه جوانان به امر ارزیابی دستگاهها و بهینه کردن نقش دستگاههای اجرایی کشور به نحو شایستهای بپردازد که این کار تنها منوط به ارائه و تصویب برنامههای منسجم و هماهنگی است که با توجه به شرایط و ظرفیتهای موجود کشور و دولت طراحی شده باشد. با توجه به چالشهای موجود کشور در حوزه جوانان باید ارادهای ملی برای کارآمدی دستگاهها و نهادهای مسئول ایجاد شود که بخشی از آن بر عهده سازمانهای غیردولتی جوانان و در گرو گسترش و توانمندسازی آنها قرار دارد و بخش دیگر بر عهده دستگاههای دولتی و اجرایی کشور خواهد بود.
با این همه هنوز این انتقاد به سازمانها و نهادهای متولی امور جوانان وارد است که رشد آنها کمی و تا حدودی شعاری است. میخواستیم قضاوتی صورت نگیرد، اما فقط این پرسش را مطرح میکنیم که چرا هنوز جوانان در تامین نیازهای اولیه خود منتقد اصلی دستگاههای متولی امور خود هستند؟ پاسخ این پرسش یکی از این دو گزینه است، یکی اینکه جامعه و جوانان بیش از حد متوقع شدهاند و دیگری اینکه آمارها و اعداد و ارقام، چندان هویت و خاصیتی جز عدد و رقم بودن ندارند!