همه نگرانیهای مدافعان حقوق خانواده از ماده ۲۳ این لایحه شروع شد؛ مادهای که مرد را مجاز میداند با داشتن همسر پیشین بدون هیچ منع یا سختگیری قانونی دوباره ازدواج کند.
متن اصلی این ماده چنین است: اختیار همسر دائم بعدی، منوط به اجازه دادگاه پس از احراز توانایی مالی مرد و تعهد اجرای عدالت بین همسران هستند.
نکته نهفته در این ماده که پایه نگرانیهاست، بیاعتنایی به همسر نخست مرد است، احراز توانایی مالی که در این ماده بهآن تکیه شده در واقع دهنکجی به ایجاد شرایط مناسب عاطفی است.
بپذیریم که هرگاه مردی توانایی مالی برای اداره بیشتر از یک خانه و زندگی را داشت، میتواند به اندازه توانایی مالیاش خانه بنا نهد و زن اختیار کند و صاحب فرزند شود، آنوقت باید انتظار داشتهباشیم تا مدت زمان کوتاهی در آینده، مردان ثروتمند هرآنچهکه میتوانند زندار باشند، هرچه باداباد.
بهنظر میرسد نویسندگان این لایحه هرگز به این فکر نکردهاند که زنان و فرزندان صرفنظر از نیازهای پولی، نیازمند مهر و محبت و برخورداری از آرامش هستند.
در این لایحه، مردان، دستگاههای عابربانک یا پولشماری به حسابآمدهاند که درصورت پرداخت بهموقع از مزایایی بیش از آنچه دنیای متمدن امروز برای یک انسان در نظر گرفته بهرهمیبرند.
کسانی که این لایحه را نوشتهاند به این باور رسیدهاند که برقراری دوباره زندگی در عصر تمدن بهترین راه است و همان بهتر که مردان پولدار مانند پادشاهان سابق، همسران متعدد داشتهباشند و خانهها و فرزندان زیاد و با اجرای درست نقش عابربانک، توازن را در زندگی امپراتوری چند همسریشان گسترش دهند.
از حق نگذریم ، در این لایحه اندکی هم به حال همسر پیشین دل سوزانده شده؛ آنجا که نویسندگان در تبصره ماده ۲۳ آوردهاند: درصورت تعدد ازدواج عندالمطالبه چنانچه مهریه حال باشد و همسر اول آن را مطالبه نماید، اجازه ثبت ازدواج مجدد منوط به پرداخت مهریه زن اول است.
یک گل هم به دروازه حریف زدهاند، به هر حال همسر نخست میتواند مهریهاش را مطالبه کند و اجازه ثبت ازدواج بدهد.
هرچند سیاستهای پیش گرفته شده تاکنون بر این استوار بود که دختران جوان را تشویق کنند تا مهریه کمتری برای ازدواج در نظر بگیرند اما بهنظر میرسد که ورق برگشته و دختران جوان باید به هوش باشند و به گوش که مهریههایی سنگین در سند ازدواجشان ثبت کنند.
مبلغ مهریه باید بهقدری سنگین باشد که دختران مطمئن باشند در هیچ شرایطی همسر آیندهشان نخواهد توانست تا ۲۰-۳۰ سال بعد هم از عهده پرداختش برآید و برای تاکید بیشتر باید مطمئن شد که حتی اگر طلا هم از آسمان بر سر مرد بریزد نتواند با جمعآوری آن مهریه زنش را بپردازد، در این صورت ازدواج مجدد منتفی است.
یک روی دیگر سکه هم استفاده از روش « مهر حلال و جون آزاد» است. در این روش مرد چنان زندگی را بر همسر و فرزندانش سخت میکند که زن حاضر شود نهتنها از مهریه صرفنظر کند بلکه اجازه ازدواج مجدد را به مرد داده تا از دست یورشها و خشم گاهوبیگاه مرد در امان بماند.
وقتی در لایحه حمایت از خانواده، تنها حقی که به همسر نخست داده شده گرفتن مهریه است، چه بهتر که مهریه مالی سنگین باشد.تا حالا مردانی را دیدهاید که چند زن را در خودروی شخصیشان سوار کردهاند و احتمالا جوانترین و زیباترینشان را روی صندلی جلو بغل دست خودشان نشاندهاند و به مراسم میهمانی یا عزا میروند.
اگر این صحنهها را تا حالا ندیدهاید به همت مسئولان ممکن است بهزودی مردان اینچنینی را ببینید و تازه به این فکر کنید که اگر پولدار بودن مرد شرط اصلی همسران دیگر باشد، میتوانید تصور کنید که در این دنیای پر از چشموهمچشمی هر طور شده مردان برای اثبات توانایی مالیشان چند زن بگیرند و اصلا شاید با هم مسابقه بدهند، برنده این مسابقه کیست؟ زنان، مردان یا فرزندان حاصل از این ازدواجها!