همشهری آنلاین _ سحر جعفریان: تغییراتی از سنت به مدرنیته و از بناها و بافت روستایی به سازههای بتنی و ساختار شهری که در اینگذار پُر شتاب، بسیاری از هویتهای ملموس و غیرملموس از بین رفتند یا چراغ عمرشان به سوسو افتاد. یکی از این هویتها در قالب محلهای تاریخی که در کشاکش زمان و معاصرسازیهای معماری، به تاریخ پیوسته، محله «قنبرآباد» در جنوب غربی نهمین تکه از کلانشهر تهران است. محلهای کمتر شناختهشده که بسیاری از شهروندان و اهالی آن حومه، جز چند جملهای مختصر از قنبرآباد نه شنیدهاند و نه میدانند. اطلاعات درباره این محله قدیمی، پراکنده و اندک است. برخی از پژوهشگران و تاریخنویسان، سبب آن را در حاشیه شهر قرار داشتن یا مهاجرنشین بودن قنبرآباد بیان میکنند. در این گزارش و در گفتوگو با «علیرضا زمانی»، پژوهشگر و تهرانشناس، تاریخ قنبرآباد را مرور میکنیم.
علیرضا زمانی برای آغاز صحبتهای خود، به تاریخ مهاجرتهای گسترده به تهران اشاره میکند و میگوید: «اوایل دهه ۲۰، تهران به محدودهای خوش آب و هوا و مناسب برای راهاندازی و رونق کسبوکار تبدیل شد. آنقدر که بسیاری از روستاییان مناطق غربی و شمال غربی کشور، بار سفر به سوی آن بستند. مهاجرتها افزایش یافت و جمعیت تهرانِ پُر از باغ و زمین، رو به فزونی گذاشت. حاشیه غربی شهر که منطقه ۹ (کنونی) در آن واقع شده است نیز از پذیرش مهاجران مشتاق بینصیب نماند. از سویی، چون این محدوده، ورودی و حاشیه شهر محسوب میشد، به دلایلی مانند ارزانقیمت بودن زمین و کثرت فضاهای خالی، بسیار مورد توجه مهاجران که بیشتر قشر کارگر و از طبقه ضعیف بودند، قرار گرفت. بهگونهای که در مدتی کوتاه به محلهای مهاجرنشین با مجموعهای از فرهنگهای مختلف روستایی تبدیل شد. محلهای که تحت تأثیر وضعیت اقتصادی ساکنان آن، از نمایی نامناسب برخوردار بود.»
- آلونک نشینهای دهه ۲۰ تا ۶۰
زمانی، درباره موقعیت جغرافیایی قنبرآباد میگوید: «محدوده قنبرآباد که از دهه ۲۰ تا ۶۰، محلی برای زندگی حاشیه نشینها و آلونکنشینها محسوب میشد، از شمال به محله «هاشمی»، از جنوب به پادگان «جی»، از غرب به بزرگراه شهید «آیتالله سعیدی» و از شرق به بلوار «استاد معین» منتهی میشود. در واقع میتوان گفت که بخشهای زیادی از محلههای هاشمی و استادمعین کنونی را شامل میشد که این روزها در میان ساختوسازهای فراوان، بهطور کامل از بین رفته است. داستان شکلگیری آن نیز به همان دهه ۲۰ و روستای بزرگ «طرشت» که از شمال به محله «مرزداران» و از جنوب به محدوده قنبرآباد محدود میشد، به بیش از هزار سال قدمت میرسد. روستایی که به سبب وسعت فراوان، مالکان زیادی در آن سهم و زمین داشتند.
یکی از بخشهای جنوبی این روستای سرسبز و تاریخی، پس از چند دست خرید و فروش به «حاج قنبر» یکی از تجار و زمینداران خوشنام تهران رسید. برای همین پس از تملک زمین، نام قنبرآباد به آن محدوده الصاق شد. زمینهای وسیع و بایری که بهتدریج بناهایی خشتی و کاهگلی در آن ساخته شد. قهوهخانه قنبر، حسینیه قنبر و گرمابه قنبر از جمله بناهای معروف این محله بودند که در جریان شهرسازیهای انبوه به خاطرهها تبدیل شدند و اکنون کمتر کسی از قدیمیهای منطقه از مکان دقیق آنها مطلع است. خانواده بزرگ حاج قنبر، سالها پس از فروش زمینهای قنبرآباد، به محدوده «آریاشهر» و طرشت رفتند و آنجا ساکن شدند.»
- تقسیم زمین توسط حاج قنبر
این تهرانشناس ادامه میدهد: «حاج قنبر که متوجه شد مهاجران بسیاری در حوالی زمینهایش به دنبال خانه و محل سکونت هستند، تصمیم گرفت، زمین را به قطعات کوچکی تقسیم کند و با مصالحی نهچندان مناسب، خانههایی کارگرنشین در آنها بنا کند. خانههایی که با توانایی مالی مهاجران برای خرید، برابری کند. محدوده قنبرآباد که با این ساختار تفکیک شد، جمعیت بسیاری به سوی آن روان شدند تا از خرید و اجاره آلونکهای دست ساختهاش بینصیب نمانند. ارزانقیمت بودن خانه و آلونکهای خشتی در قنبرآباد دلایل زیادی داشت. بسته بودن اطراف قنبرآباد با توجه به محل استقرار فرودگاه بینالمللی «مهرآباد» و جاده نظامی استادمعین در حاشیه شرقی آن، حالت جزیرهای ایجاد کرده بود که دسترسیهای قنبرآباد نشینها را محدود میکرد. با این حال، روز به روز بر جمعیت قنبرآباد افزوده میشد. جمعیتی که از سرانههایی مانند آموزش و درمان، کمترین برخورداری را داشتند. برای همین شاخص کیفیت زندگی در محدوده قنبرآباد منفی بود.»
- امتیازهایی هم وجود داشت
محله قنبرآباد در جنوب غربی نهر «فیروزآباد» واقع شده بود. نهری پر از آب کهگاه در اثر بارندگیهای فراوان، سیلابی میشد و طغیان میکرد. زمانی، ضمن بیان این مطلب، میافزاید: «معمولاً این طغیانها، به بخشهایی از قنبرآباد نفوذ میکرد و زندگی در آن را به سختی میکشاند. با این حال، نهر فیروزآباد برای قنبرآبادیها یک امتیاز مثبت محسوب میشد که اهالی از تفریح و نظافت در آن خاطرههای بسیاری داشتند. همچنین دهه ۴۰ با ساخت مجموعه ورزشی «تاج» یا «استقلال» که بعدها به مجموعه «شهید خوراکیان» شهرت یافت، رونق در این محدوده بیشتر احساس شد و فرایند استعدادیابی که از مهمترین دلایل تأسیس آن مجموعه ورزشی بود، با دقت پیش رفت.»
- آغاز ساختوساز در قنبرآباد
زمانی، از آغاز ساختوساز در قنبرآباد میگوید: «از اواخر دهه ۴۰ که توسعه شهر و محلههای تهران با شتاب بیشتری دنبال شد، ساختمانسازی در محدوده قنبرآباد نیز آغاز شد. ساختوسازهایی که براساس همان ریزدانگی و مساحتهای محدود آلونکهای قنبرآباد ایجاد و احداث میشدند. در حال حاضر نیز مساحت اغلب واحدهای مسکونی در محلههای هاشمی و استاد معین، با میانگین ۶۰مترمربع است. بهتدریج قنبرآباد متراکم، از شکل و شمایل قدیمی آن با خانههای کوچک و دستساز خارج شد و بافت شهری به خود گرفت. دهه ۷۰ عمر محله قنبرآباد با تقسیم شدن بین محلههای مجاور و ساختوسازهای گسترده، پایان یافت و از آن جز نامی باقی نماند. البته بسیاری از قدیمیها و بومیهای محلههای هاشمی و استادمعین هنوز قنبرآباد را به یاد دارند و تصاویری مبهم از آن در ذهنشان ثبت شده است. برخی بر این باورند که چون نما و فرهنگ قنبرآباد پسند عموم جامعه نبوده، برای همین حفظ آثار و بقایای آن برای کسی اهمیتی نداشته در حالی که قنبرآباد هویتی مستقل و قابل تأمل داشته است.»
- سودآوری مادی و معنوی در حفاظت از هویتها
حفاظت از هویت محلهها شامل حفاظت از بناهای عمومی، تاریخی، فرهنگی و اشخاص تأثیرگذار آن محلهها میشود. زمانی در اینباره توضیح میدهد: «حفاظت همه جانبه از هویت یک محله میتواند به احیای کیفیت زندگی در یک شهر کمک کند. اگر در بخش مدیریت شهری و در حوزه فرهنگی، نهاد یا ادارهای موظف شود بهصورت اختصاصی به شناسایی هویت محلهها بپردازد و آرشیوی غنی از عکس و فیلم گرفته تا بانک اطلاعاتی دقیق، تهیه کند، بهطور حتم هویتها در جریان تغییرات و تحولات شهری نابود نمیشوند. هویتی که هم سودآوری مادی و هم اثربخشی فرهنگی و اجتماعی (معنوی) دارد.»
نظر شما