همشهری آنلاین _ بهاره خسروی: بسیاری به این کهنهپایتخت ایرانی لقب شهر خاموشان را میدهند، عنوانی که برای تهرانیها واژهای غریبه نیست، چراکه تا قبل از ورود برق به تهران مردم شبها را در تاریکی سر میکردند و در سالهای نخست ورود برق هم چندان روی خوشی به اختراع آقای ادیسون نشان نمیدادند و آن را شیطانی میدانستند و تصور میکردند رونق و برکت را از زندگی و کسب و کار میگیرد. در این بخش، نگاهی داریم به تاریخچه ورورد برق به تهران و اتفاقات حواشی آن در میان تهرانیها در گفتوگو با «مژگان جعفری»، پژوهشگر تاریخ.
«در سالهای میانی پادشاهی قاجارها در ایران، با غروب خورشید بیشتر محلهها و خیابانهای تهران تاریک میشد. اغلب مردم برای روشنایی خانه و تردد شبانه در شهر از فانوس و چراغهای نفتی و پیهسوز استفاده میکردند تا در زمان تردد دچار حادثه نشوند یا از گزند حمله ناگهانی دشمنان و دزدان در امان باشند. این سبک زندگی ادامه داشت تا ناصرالدینشاه در یکی از سفرهایش به ینگه دنیا و دیار فرنگ با تکنولوژی برق آشنا میشود و به همین واسطه ابتدا پای چراغگاز به ایران باز میشود.» مژگان جعفری با این روایت ما را به حال هوای تهران جوانی میبرد که به واسطه پادشاه گردشگرش گهگاه میزبان پدیدههای نوظهور و پرماجرای فرنگیها میشود.
- کارخانه چراغگاز و روشنایی عمارت اندرونی
خیابان «امیرکبیر» فعلی که سابقاً تهرانیها از آن ابتدا با نام خیابان چراغگاز و بعدها چراغبرق یاد میکردند، میزبان نخستین کارخانه مدرن دوره قاجار و سوغات سفر ناصرالدینشاه به دیار همسایه شمالی، روسیه، میشود. جعفری در اینباره توضیح میدهد: «ناصرالدینشاه در سفر به کشور روسیه با تکنولوژی برق آشنا میشود و حاج «حسن امینالضرب» را مأمور خرید کارخانه چراغگاز میکند. امینالضرب دستگاه را همراه خود به ایران میآورد و آن را در خیابانی که از میدان توپخانه منشعب میشود، نصب میکند.
با راهاندازی این کارخانه، ایرانیها با چراغگاز آشنا میشوند. فانوسهای گازسوز عمارت اندرونی و تعدادی از خیابانهای اطراف را، مانند ناصریه (ناصرخسرو) و باب همایون، روشن میکند.» اما مردم به این پدیده نوظهور و سر و صدای چراغگاز چندان روی خوش نشان نمیدهند. به گفته این پژوهشگر تاریخ، عدهای با تیروکمان به جان چراغها و لولههای گاز این کارخانه افتادند و با شکستن آنها، مثل اینکه به موفقیت بزرگی دست پیدا کرده باشند، کلی خوشحال میشدند. این روند ادامه پیدا کرد و استفاده اشتباه از کارخانه باعث شد تا عمر این پدیده فرنگی طولانی نباشد و چراغش بعد از مدت کوتاهی برای همیشه خاموش شود.
- سوغات همسایههای شمالی
اما ماجرای ورورد برق و تکنولوژی در ایران حکایتی شنیدنی دارد. ظاهراً پادشاهان قاجاری مصر بودند که پایتخت آنها چیزی از پایتختهای اروپایی کم نداشته باشد. حالا نوبت پسر بود که جا پای پدر بگذارد. مظفرالدینشاه، مانند پدر، قصد سفر به روسیه را میکند تا سوغاتش کارخانه برق برای پایتختنشینان باشد. مژگان جعفری تعریف میکند: «نخستین کارخانه برق در دوره مظفرالدینشاه در تهران راهاندازی شد. حاج «محمدحسین امینالضرب»، از تجار معتبر قاجاری، در سفر روسیه مظفرالدینشاه را همراهی کرد و با هزینهای بالغ بر ۵۰۰ تومان کارخانه برق را از روسیه خرید و به ایران آورد. دومین کارخانهای که از روسیه به ایران وارد شد در خیابان ری، حوالی میدان شاه، مستقر میشود و جای کارخانه چراغگاز را میگیرد؛ دلیل جابهجایی نام این خیابان هم برآمده از تغییر کارکرد کارخانه بود. این کارخانه ۴۰۰ کیلووات نیرو داشت و خیابان چراغبرق و اطرافش را روشن میکرد. برق این کارخانه برای نخستین بار وارد عمارت شاهی و خانههای اعیان و اشراف تهران شد.»
- کارخانه عجیب حاج حسین امینالضرب
برق آمد و جمال پایتخت و عمارت شاهی روشن شد. دیگر از فانوس به دست گرفتن و گشتوگذار با ترس و تردید از حملههای غافلگیرکننده دزدان و بدخواهان خبری نبود. اما مردم عادی که زندگی ساده بیحاشیهای داشتند، به این پدیده نوظهور چه واکنشی نشان دادند؟ به گفته جعفری، مانند همه پدیدههای نوظهور و ناشناخته، نخستین واکنش تهرانیها نپذیرفتن بود. او به نوشتههای مرحوم «جعفر شهری» در کتاب «تهران قدیم» استناد میکند و میگوید: «کارخانه امینالضرب از عجایب بود و تا سالها موجب حیرت و تماشای مردم شده بود. هر غروب به تماشایش میرفتند و مردم مدتها به شگفتیاش لب به دندان میگزیدند و «لاحول و...» میگفتند. تماشای نور لامپهایش تا ساعتها وقت مردم را پر میکرد و تنها فایدهای که از آن مترتب میشد نور خیابان اطراف عمارت شاهی بود.»
در واقع مردم نسبت به برق ذهنیت روشنی نداشتند و برق را قسمتی از قدرت شیطان میدانستند و حاضر نبودند تا پای شیطان به خانهها و مغازههایشان باز شود. بسیاری از مغازهداران برای قطع نشدن رزق و روزی و برکت زندگیشان اصرار به روشن نگهداشتن فانوس در مغازهها داشتند و معتقد بودند که هیچ چراغی لازم نیست.
- مبارزه با قدرت شیطان
قصه برخورد با تیرها و لامپهای چراغبرق از سوی عموم داستانی مشابه ماجرای کارخانه چراغگاز بود. در واقع باز هم لامپها و کابل و سیمهای برق با تیرکمان سنگی مورد عنایت مردم قرار گرفت. جعفری از باورهای عامیانه مردم در مبارزه با این منبع شیطانی تهران قدیم میگوید: «شایعه راه افتاده بود که اگر برق وارد هر خانهای شود، زنان و دختران به گناه آلوده میشوند و همچنین مردان و پسران را عقیم میکند. البته به جز مردم عادی حتی بعضی از رجال هم به این ماجرا روی خوش نشان نمیدادند و معتقد بودند به صنعت برق و اختراع فرنگیها نباید دلخوش بود و احتمال قطعی و پایان آن وجود دارد و به همین دلیل در ابتدای امر اکثراً برای روشنایی شبانه از چراغ زنبوری استفاده میکردند.»
- انتقاد به تاریکی تهران
البته تاریکی و خاموشی تهران فقط به دوره قاجار محدود نبود و تا سالهای حکومت پهلوی اول این روند ادامه داشت. جعفری در اینباره به کتاب «شرح زندگانی من»، نوشته «عبدالله مستوفی» اشاره دارد: «کوچهها چراغ عمومی نداشت و اعیان در مقابل در خانههای خود چراغی وصل و نصب کرده بودند.» جعفری در پایان، به مقاله اعتراضی روزنامه اطلاعات در مورد خاموشیهای تهران اشاره میکند و میگوید: «در سال ۱۳۰۷ روزنامه اطلاعات مقالهای منتشر کرد که در آن از تاریکیهای تهران، سالها پس از ورود برق، انتقاد میکند که به دلیل این تاریکیها و مشکلات تهران را «شهر خاموشان» مینامند. در آن روزها تهران بیشتر از ۴ تا ۵ ساعت برق نداشت و اغلب مردم در تاریکی سر میکردند.»
- رونق کسب و کار با برق
همیشه با روی کارآمدن هر پدیده نوظهوری دیدگاه مختلفی مطرح میشود. عدهای مخالف و عدهای هم موافق و پیگیر به کارگیری آن هستند. به گفته جعفری، کاسبان اطراف شمسالعماره و بازارچه مروی یکی از نخستین افرادی بودند که از ورود برق استقبال کردند. او در اینباره میگوید: «کسبه این محدوده برای اینکه اجناس مغازه جلوه بیشتری داشته باشد و مردم بیشتری به بهانه برق دور مغازهشان جمع شوند و از آنها خرید کنند، اغلب از برق استفاده میکردند. یکی از اتفاقات خوبی که با ورود برق به تهران رخ داد، چراغانی کردن خیابانها به مناسبت تولد امام زمان(عج) بود؛ کاری که مردم را حسابی شگفتزده میکرد و نرمنرم باعث پذیرش برق از سوی مردم شد.»
مردم به مرور از کارخانه امینالضرب انشعاب برق گرفتند. معمولاً از عصر تا آخر شب برق به خانه مردم فرستاده میشد، اما تا سالها شبها خیابانهای تهران همچنان خاموش و تاریک بود.
نظر شما