همشهری آنلاین_شقایق عرفینژاد: چهارراهها محل برخورد کودکانیاند با پارچهای کهنه در دست و کسانی که روزگار کمی بیشتر با آنها مهربان بوده است و در ماشین نشستهاند و این کودکان را نظاره میکنند یا با دست علامت میدهند که شیشه ماشنیشان را نشویند یا شیشه را پایین میکشند و پولی به آنها میدهند. خیابان پر از این کودکان است. نمیشود از خانه بیرون بروید و آنها را نبینید که تا کمر در سطل زباله خم شده یا کنار پیادهرو ترازو گذاشتهاند یا فال میفروشند. اینها صحنههایی عادی در زندگی ماست؛ آنقدر عادی کهگاه حتی فکر نمیکنیم چنین صحنههایی نباید وجود داشته باشند. اما کانونها و مراکزی هستند که کارشان حذف این صحنههاست.
مرکز پرتو در منطقه ۷ یکی از همین کانونهاست که بهتازگی هم در زمینه مبارزه با کار کودک به همراه اداره آسیبهای این منطقه از آن قدردانی شده است. کار مرکز پرتو جلوگیری از آسیبهای اجتماعی کودکان، بهخصوص کودکان کار، است. با مدیر این مرکز درباره برنامهها و کارهایی که برای حذف کار کودک انجام دادهاند، صحبت کردیم. «نوشین باقری»، فوقلیسانس مددکاری اجتماعی دارد و در حال حاضر دانشجوی دکترای جامعهشناسی است. او ۱۰ سال است که در حوزه اجتماعی و فرهنگی کار میکند و در مجموعههای مختلفی از سازمانهای مردمنهاد یا شهرداری و شورایشهر فعالیت کرده است. از سال ۹۸ هم مسئول مرکز پرتو منطقه ۷ است.
ما را بیشتر با مرکز پرتو آشنا کنید. چند سال است راهاندازی شده و چه فعالیتهایی دارد؟
در دوره قبلی شورایشهر دستورالعملی داده شد که مراکزی در تمام تهران برای کمک به کودکان آسیبدیده و در معرض آسیب با تمرکز بر کودکانکار خدماتی ارائه کند. الان هم در تمام تهران این مراکز وجود دارد. هدف این مراکز جلوگیری از آسیبهاست و این کار را با فعالیتهای آموزشی انجام میدهند. سعی ما این است که این بچهها را در چرخه آموزش نگه داریم. اگر کودکی به هر دلیلی نمیتواند در مدارس تحصیل کند، ما از ظرفیت خودمان برای آموزش آنها استفاده میکنیم یا آنها را به مدارس خودگردان ارجاع میدهیم تا بتوانند در این مدارس به تحصیل ادامه دهند. هدف ما این است که آنها را با آموزش از آسیبهای اجتماعی که در کمینشان است، دور نگه داریم. بخش دیگری از آموزش هم آموزشهایی است که خود مرکز برای آنها در نظر میگیرد و شامل مهارتهای زندگی است که هم به بچهها و هم به مادرانشان آموزش داده میشود.
مهارتهای زندگی شامل چه مواردی است؟
هر مهارتی که فرد برای داشتن یک زندگی سالم و برای اینکه توانمند باشد، به آن احتیاج دارد. مثل کنترل خشم، کنترل استرس، فرزندپروری، تفکر نقاد و تفکر خلاق. ولی ما از این هم فراتر میرویم. چون ممکن است مواردی نیاز به آموزش داشته باشند که در این بسته آموزشی تعریف نشده باشند. مثل تربیت جنسی یا خودمراقبتی جنسی، برای اینکه این بچهها در معرض انواع آسیبها هستند. در زمینه حرفهآموزی یا کارهای هنری هم به این کودکان آموزش میدهیم. هدف ما این است که با آموزش یک حرفه بچهها توانمند شوند و کمکم بتوانند شغل کاذبشان را کنار بگذارند.
بهجز فقر مالی که همه ما از آن مطلعیم، این بچهها چه دلیل دیگری برای کار کردن دارند؟
بچهها به دو علت عمده کار میکنند؛ یکی همان فقر اقتصادی است. ولی بعد از ۷ سال کار در این حوزه، برای من ثابت شده این بچهها بیشتر درگیر فقر فرهنگیاند تا اقتصادی. مداخله در این بخش هم خیلی سختتر است. چون خیلی از خانوادههای این بچهها به آنها به چشم نیروی کار نگاه میکنند. البته ما خانوادههای بسیار محروم هم داریم که شرایط اقتصادی فوقالعاده بدی دارند، اما حاضر نیستند کودکانشان را سر کار بفرستند. فقر اقتصادی را میتوانیم با چند بسته معیشتی و کمکهای ماهانه کنترل کنیم، ولی وقتی خانواده به کودک بهعنوان نیروی کار نگاه میکند، عوض کردن این نگاه بسیار سخت است. به همین دلیل هم است که هرقدر به این خانودهها کمک کنیم یا بچهها را از خیابان جمع کنیم، باز از فردا به کار و خیابان بر میگردند.
چه تعداد از این بچهها ایرانی نیستند؟
من در شبکههای مختلف، مثل شبکه یاری کودکان، هم عضو هستم. با توجه به سابقه کارم و اطلاعات این شبکهها، بیشتر از هشتاددرصد این بچهها افغانستانیاند. ایرانیها هم بیشتر کولی هستند. اکثر آنها هم خانواده دارند. اگر وانتی را در خیابان میبینیم که پنج – شش کودک را سر چهارراه پیاده میکند، معنیاش این نیست که اینها باند هستند. حالا اینکه خانواده درگیر باند باشد، داستان دیگری است. بچههایی که عضو باند هستند، معمولاً بچههای زبالهگرد یا آنهایی هستند که در کار ساختمانسازیاند.
شما برای بچههای زبالهگرد همکاری میکنید؟
مرکز پرتو با بچههای زبالهگرد کار نمیکند. ولی قبلاً که در پایگاه خدمات اجتماعی در شهرداری منطقه ۷ بودم، برای بچههای زبالهگرد هم کار میکردیم. نوع کار برای این بچهها و نوع مداخله در این زمینه با بچههای دیگر فرق میکند، برای اینکه بیشتر آنها خانواده ندارند و مشکلشان فراسازمانی است.
تفاوتی بین بچههای کار و بچههای خیابان وجود دارد؟
بله. بچههای کار خانواده دارند. ولی بچههای خیابان ممکن است اصلاً در خیابان زندگی کنند. مثل کسانی که بدون خانواده از افغانستان یا پاکستان به ایران مهاجرت غیرقانونی کردهاند.
کار با این بچههای افغان باید مشکلتر باشد. درست است؟
بله. به دلیل اینکه مشکلاتی دارند که نشأتگرفته از هویت است. وقتی هویت این بچهها ثبت نمیشود و بسیاری از آنها شناسنامه ندارند، بنابراین، برای آموزش، بهداشت و بیمه با مشکلات جدی مواجهند.
بچهها را چطور در مرکز جذب میکنید؟
ما تیم شناسایی داریم که معمولاً داوطلبانه این کار را میکنند. به آنها آموزش میدهیم که چطور بچهها را شناسایی کنند و با آنها ارتباط برقرار کنند. اعضای این گروه به مثابه چشم ما در شهر هستند و اطلاعات اولیه را برای ما میآورند و بعد مددکاران ما مصاحبه اولیه را انجام میدهند و از منزلشان بازدید میکنند. وقتی اطلاعات تأیید شد، وارد چرخه حمایتی و خدماتی ما میشوند که علاوه بر آموزش، شامل خدمات بهداشتی و درمانی، معیشتی، روانشناسی و مشاوره میشود.
بچههایی بودهاند که با کمک مرکز شما، دیگر به خیابان برنگشتهاند؟
اگر مرکزی ادعای حذف کار کودک را داشته باشد، حرفی منطقی نزده است. به دلایلی که گفتم این کار آسان نیست. ولی ما سعی کردهایم ساعت کار بچهها را کم کنیم. یعنیکاری کردیم که بتوانند از هفت صبح تا دوازده درس بخوانند و بعد از آن سر کار بروند. ما بهخصوص سعی میکنیم دختران را از چرخه کار بیرون بکشیم. چون آسیب بیشتری میبینند. ادعا نمیکنم صددردصد موفق بودهایم، ولی دختران زیادی داشتهایم که با مداخله مددکاران ما دیگر برای کار به خیابان برنگشتهاند.
برای اینکه با کار کودک مبارزه شود، چه باید کرد؟
مبارزه با کار کودک فراسازمانی است. موازیکاری با سازمانهای مردمنهاد و مراکز دولتی باعث میشود این موضوع پیچیدهتر شود. متولی این کار سازمان بهزیستی است، ولی به تنهایی نمیتواند کار کند. مراکزی مثل شهرداری باید کمک کنند. شهرداری با در اختیار گذاشتن فضاهای کالبدی و ایجاد مراکزی مثل پرتو کمک زیادی به مبارزه با کار کودک کرده است. ولی نیاز داریم نیروی انتظامی و ۱۲۳ هم یاری کنند.
وقتی کودکی دچار آسیب میشود، برای کمک به او موانع قانونی داریم. سالهاست طرح جمعآوری کودکانکار اجرا میشود که خروجی مثبتی نداشته و حتی شرایط را بدتر کرده است. باید فراسازمانی به ماجرا نگاه کرد و بانک اطلاعاتی قوی در مورد آنها تهیه شود. ما حتی آمار موثقی از این بچهها نداریم. مهمتر از همه چیز مسئله قانونگذاری است.
لایحه حمایت از کودکان نزدیک به دوازده سال است، تصویب شده، ولی هنوز در مرحله اجرا مشکل داریم. در زمینه بچههای اتباع هم سال گذشته تصویب شد که کودکانی که مادرشان ایرانی و پدرشان تبعه کشورهای دیگر است، شناسنامه ایرانی بگیرند و مشکل تبعیتشان حل شود، ولی این مصوبه هنوز اجرا نشده است.
شما فقط در منطقه ۷ فعالیت میکنید؟
ما فراتر از منطقه کار میکنیم، ولی اولویتمان بچههای منطقه هستند.
این بچهها در کدام قسمت منطقه حضور بیشتری دارند؟
معمولاً در ناحیه ۴، در خیابانهای سهروردی، عباسآباد و مطهری، بیشتر هستند. البته در نظامآباد هم هستند. این بچهها بیشتر در مناطقی دیده میشوند که یا مرکز خرید وجود دارد یا پارک. در محدودههای مسکونی انتظار این است که کمتر حضور داشته باشند. بیشتر منطقه ۷ هم بافت مسکونی دارد.
مرکز پرتو و اداره آسیبها از سوی شهرداری مورد قدردانی قرار گرفتند. اینقدردانی بابت چه بود؟
به خاطر فعالیتهای فراتر از دستورالعملها و آنچه سازمان رفاه تعریف کرده، اینقدردانی انجام شد. سازمان رفاه شهرداری شرح کار برای ما تعریف کرده، ولی ما بیش از وظایفمان فعال بودیم. علاوه بر این، خدمات ما در حوزه درمان و مسکن بسیار گسترده است.
نظر شما