« از خوشحالی هموطنانم خرسندم» اشک و لبخند بر چشمها و لبهای بسیاری از ایرانیان نقش بست.
او در حالی با حریفان خود پیکار کرد که در همان دقایق اولیه در رویارویی با نخستین حریف از آسیبدیدگی و شکستگی دست رنج میبرد و در چنین شرایطی در نبرد با 4 حریف جهانی با دشواری و هوشیاری از حیثیت ملیمان، جانانه دفاع کرد و سند پیروزی خود را با برافراشتهشدن پرچم پرافتخار ایران اسلامی و نواختن سرود ملی کشورمان به ثبت رسانید.
او در همان حال گفت که مدالها و سکههای طلا برایش ارزشی ندارد، این موضوع را پیش از این هم در عمل ثابت کرده بود.
هنگامی که هموطنان عزیزمان در زلزله بم، در سوگ شدند، هادی ساعی همه سرمایه خود را به میدان آورد و مجموعه جوایزش را که شامل دهها نشان و قطعه ارزشمند ملی و بینالمللی بود، به بازماندگان آن حادثه تلخ و غمانگیز نثار کرد تا قدری از آلام آنان بکاهد.
شبی که نماینده مردم تهران در شورای شهر را با ضیافتی ساده و صمیمانه برای اعزام به مسابقات المپیک بدرقه میکردیم، هادی ساعی با مربی پیشکسوت خود، استاد غلامحسن ذوالقدر و آقایان رضا میهماندوست و مجید افلاکی و جوانترین ملیپوش کاروان ورزشی ایران رضا نادریان همراه بود.
احترام پدرانه به استاد و مربیان و توجه برادرانه به تکواندوکار جوان در رفتار ساعی موج میزد؛ نکتهای که در همان اولین مصاحبه رسمی پس از دریافت نشان طلای خود با ادب ویژهای بر آن تاکید کرد و از نقش کارساز مربیان به صراحت نام برد و مانند همیشه منش و اخلاقی انسانی را به نمایش گذاشت.
هادی ساعی هدایای بسیاری دریافت کرد، اما آن شب دریافت یک جلد کلاماللهمجید برای او حال و هوایی دیگر داشت و برق نگاه و پشتوانه تلاش و فداکاری او را دو چندان کرد.
رفتار جوانمردانه و تلاش ایثارگرانه همراه با فنون زیبا و نبرد به یادماندنی هادی ساعی، او را فراتر از قهرمانان کرده است. مجموعه این ویژگیها، روح پهلوانی را تداعی میکند که در اسطورهها و داستانهای کهن ایرانی همواره الگوی رفتاری ایرانیان بوده است.
دفاع از آیین و وطن در شرایط دشوار، میراث گرانقدری است که ساعی آن را پاس داشته و تداوم بخشیده است و از این روست که تنها مرد طلایی کاروان ورزشی ایران و نماینده مردم عزیز تهران و پرافتخارترین ورزشکار تکواندوی المپیک جهان، تلاشی به یادماندنی را در تاریخ ورزش و اخلاق پهلوانی به نام ایران ثبت کرد.نام ایران پرآوازه باد.