این وصف خوشحالکننده و درعینحال تأسفباری است که یک توریست ژاپنی دوچرخهسوار از ایران داده است. خوشحالکننده از اینرو که تهدیدی جدی در ایران متوجه گردشگران نیست و تأسفبار به این علت که رانندگی ما مایه تأسف درقبال میهمانان خارجی آن هم در جادهها شده است.
«دایسوکه ناکانیشی» (Daisuke Nakanishi) و 38 ساله اهل اوساکای ژاپن گردشگر- دوچرخهسواری که تاکنون با پیمودن 133 هزار و 200 کیلومتر به 113 کشور جهان سفر کرده است میهمان همشهری بود تا از تجربه سفرش به ایران بگوید؛ سفری که خودش با هزینه شخصی انجامش میدهد.
او از بندرعباس وارد ایران شده بود تا جلفا رکاب زده بود و با دوچرخهای که بههمراه همه تجهیزاتش 70 کیلو وزن داشت پس از سفر به ارمنستان و گرجستان با وقوع جنگ، دوباره به ایران برگشته بود تا ازطریق مشهد به سایر کشورهای تازهاستقلالیافته آسیای مرکزی سفر کند.تجربه او میتواند برای علاقهمندان به این نوع سفرها کاربرد داشته باشد بهویژه آنکه ما هنوز در کشورمان گردشگر- دوچرخهسوار یا گردشگر- موتورسوار نداریم و این تجربه میتواند برای همه آنهایی که علاوه بر گردشگری و سفر جذابیتها و هیجانات بیشتری میطلبند، مفید باشد.او برای ما از تعویض 73 باره لاستیک دوچرخهاش در این 133 هزارکیلومتر و تعویض 10بار زنجیر آن گفت.
اگر دوست دارید دستکم ایران را با دوچرخه سفر کنید این مصاحبه را بخوانید؛ او به دو زبان انگلیسی و اسپانیولی تسلط داشت ولی بیش از هر چیز رفتار او در جهت ارتباط برقرار کردن، پیشرو بود.
- چه شد که به ایران سفر کردید؟
ایران کشوری با قدمت و تاریخ کهن است و درعین حال کشوری متفاوت و غنی از منظر اقتصادی است که همینها باعث شد من آن را برای سفر انتخاب کنم.
- چگونه وارد ایران شدید و به کدام شهرها سفر کردید؟
من از دبی به بندرعباس وارد شدم و از آنجا از طریق شهرهای شیراز، اصفهان، قم، تهران، تبریز و جلفا از جنوب به شمال ایران رفتم و از آنجا به ارمنستان و گرجستان سفر کردم، اما وقوع جنگ سبب شد که این کشور را سریع ترک کنم و از مرز آستارا دوباره وارد ایران شوم تا از تهران به مشهد و از آنجا به ازبکستان و قرقیزستان سفر کنم.
- درطول این سفر از کدام شهر بیشتر لذت بردی و خاطره خوشی برایت بهجا گذاشت؟
اصفهان. میدان امام خیلی جای قشنگی بود. آنجا بهترین فضا برای پیادهروی است و من هم آنجا خیلی راه رفتم.
- در این سفر که فاصله زیادی را هم شامل میشد، چه خطراتی شما را تهدید میکرد؟
در سفر اخیرم جنگ در گرجستان خیلی خطرناک بود. من با چشمان خودم در تفلیس بمبهایی که هواپیماها میانداختند را میدیدم. اما در مجموع خطرات بهتناسب فضا و کشور تفاوت دارد. مثلاً در کشورهای آفریقایی بهویژه در آفریقای مرکزی، پلیس و نظامیان خطرناک بودند چون مرتب به فکر گرفتن رشوه هستند. اما در ایران تنها خطری که مرا تهدید میکرد رانندگی بد رانندگان کامیونها در جادهها بود. این برای من خیلی خطرناک بود. تهران هم با اینکه شهر بزرگی است اما ترافیک زیادی دارد و رانندگی در آن خطرناک است.
- آیا خبر داشتید که سال گذشته یک گردشگر ژاپنی در کرمان گروگان گرفته شد و به ایران آمدید؟
بله، میدانستم. تنها نکتهای که در اینباره به من تذکر داده شد این بود که در سفرت بهجنوب شرقی ایران و افغانستان مسافرت نکن. این را سفارت ژاپن به من توصیه کرد.
- تاکنون چند هزار کیلومتر رکاب زدهای و به کدام کشورها سفر کردهای؟
من تا به حال به 113 کشور سفر کردهام. در مجموع 133هزارو 200 کیلومتر رکاب زدهام و به کشورهای مختلف از جمله آمریکا، آمریکای جنوبی و آفریقا سفر کردهام. 4 سال در آمریکای جنوبی بودم و آنجا اسپانیولی یاد گرفتم (اشاره به آلبومی که همراه دارد میکند و عکسهایی را با جیمیکارتر، پله، رئیسجمهور لهستان و... نشان میدهد). میخواهم دو بار دور زمین را بگردم.
- چرا دو بار؟
در این نوع سفر، مرتب مسیرم را عوض میکنم و برای من یک بار کافی نیست. من میخواهم جاهای مختلف را ببینم و به همین دلیل میخواهم دو بار به دور زمین سفر کنم و در این سفرها یک میلیون دوست برای خودم پیدا کنم.
- تا به حال موفق شدهای چند دوست پیدا کنی؟
تا به حال 500 دوست پیدا کردهام.
- در ایران هم دوستی پیدا کردهای؟
بله، من الان در خانه یکی از دوستان تهرانیام ساکن هستم و در آنجا با آداب و رسوم و غذاهای سنتی آنها آشنا میشوم.
- آیا سخت نیست با مردمی که اصلاً زبان آنها را نمیفهمی ارتباط برقرار کنی؟
چرا، کمی سخت است. من در آمریکا با مردم آمریکا و بهویژه آرژانتینیها خیلی راحتتر بودم. برای همین سفرم به آمریکای جنوبی 4سال بهطول انجامید. اسپانیولی را هم آنجا یاد گرفتم و بهتر از انگلیسی آن را بلد هستم. در مجموع اکثر مردم با روی باز با من برخورد میکنند.
- چه شد که به فکر سفر با دوچرخه افتادی؟
یک رویای کودکی. در بچگی وقتی دانشآموز بودم دوست داشتم بتوانم با دوچرخه دنیا را بگردم و این را مدنظر داشتم تا اینکه پس از تحصیل در رشته اقتصاد، مقدمات آن فراهم شد. البته من از 10سالگی برای اینکه این رویا را محقق کنم در یک باشگاه دوچرخهسواری ثبتنام کردم. اینک 10 سال است که با دوچرخهای که با آن به ایران آمدهام سفر میکنم. تابهحال 73 بار لاستیک آن را عوض کردهام و بیش از 10 بار زنجیرش را. همه قطعات بهجز بدنه آن عوض شده است. بههر حال من مطمئن شدم هر کس رویایی داشته باشد و برای آن تلاش کند بالاخره موفق میشود.
- حالا که داری سفر میکنی چه هدفی را دنبال میکنی و چه پیامی برای کشور مقصد یا کشور خودت میبری؟
در مورد ایران باید بگویم که من فکر میکنم رابطه ایران و ژاپن و مردمش خیلی خوب است ولی لازم است تا این رابطه خوب نزدیکتر و عمیقتر شود. درمجموع من به هر کجا که سفر میکنم پیام صلح را با خود بهآنجا میبرم.
- میدانید که ایرانیها خیلی به سریالهای ژاپنی علاقهمندند؟ مثلاً سریال سالهای دور از خانه اینجا خیلی طرفدار داشت و نام شخص اصلی آن (اوشین) بر سر زبانهای مردم بود.
بله، ولی الان بیشتر، سریالهای کرهای پخش میشود!
- اگر ایرانیها بخواهند به ژاپن بیایند و مثل شما به گردش بپردازند و با مردم کشورتان آشنا شوند چهمناطقی را توصیه میکنی؟
ژاپن کشور بزرگی است و آب و هوای متفاوتی دارد. بسته به زمان و فصل، جغرافیاهای متفاوتی برای گردشگری وجود دارد که میتوانند به آنجا سفر کنند.
- چطور شد که با دوچرخهات به روزنامه همشهری آمدی؟
من در کشورهای مختلف بهسراغ روزنامهها رفتم و از هدفم و رویایم گفتم و همینطور پیامی که به همراه دارم. اینجا هم یکی از دوستانم روزنامه همشهری را معرفی کرد و به همیندلیل بهسراغ روزنامه شما آمدم.