اما کارشناسان تردیدی ندارند که یکی از عمدهترین نقاط ضعف کاروان ورزش ایران، دور بودن مدیران، مربیان و ورزشکاران از دانش روز دنیا و بهطور خاص، بیتوجهی به اصول تغذیه و روانشناسی ورزش بوده است.
این درحالی است که گفته میشود در کاروان ورزشی ایران که به پکن اعزام شد، حتی یک متخصص تغذیه یا روانشناس حضور نداشته است.
دکتر مسعود کیمیاگر، متخصص تغذیه و استاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در مورد این کاستیها به همشهری میگوید: قطعا در ورزش بهخصوص در ورزشهای قهرمانی، تغذیه صحیح میتواند فرق بین فرد موفق و شکستخورده را به وجود آورد؛
به این معنا که تغذیه ورزشکار حتی اگریک سرسوزن باکیفیتتر باشد، میتواند باعث موفقیت او بر حریفان شود و درمقابل، اگر مواردی مثل بدنسازی و بارگیری کربوهیدرات درست انجام نشده باشد، ورزشکار بهخصوص در ورزشهایی نظیر دو و میدانی و کشتی بهاصطلاح نمیکشد و کم میآورد.
کیمیاگر همچنین به لزوم رژیم درمانی مدتها قبل از مسابقات ورزشی اشاره میکند و میگوید: در تغذیه ورزشی، باید از چند روز قبل با تمرینات ورزشی ذخایر کربوهیدراتی را خالی کنند تا ظرفیت نگهداری مواد قندی در عضلات بالا رود و سپس برای انجام مسابقه دوباره بارگیری کربوهیدرات انجام شود و توجه به همین نکات است که میتواند فرق آوردن یا نیاوردن یک مدال باشد.
در این زمینه دکتر ربابه شیخ الاسلام، متخصص اپیدمیولوژی تغذیه هم معتقد است که ناکامی تیم المپیک ایران، احتیاج به بررسیهای گسترده تری دارد تا در ضمن آنها، توجه به تغذیه صحیح هم مورد تحقیق قراربگیرد.
دکتر شیخالاسلام تاکید دارد که همراهی یک متخصص تغذیه با ورزشکاران در یکی دوسال قبل از بازیهای المپیک، از وجود این متخصص در کاروان اعزامی به پکن مهمتر است، چرا که برنامه غذایی مدون از ماهها قبل از مسابقه در موفقیت ورزشکار تاثیری 100درصد دارد.
حضور مشاور تغذیه به اندازه مربی ضروری است
درحالیکه دکتر کاوه خبیری، متخصص فیزیولوژی ورزش، معتقد است، در کشتی 80 درصد، در جودو 90درصد ودر تکواندو 40 درصد از مشکلات مربوط به بیتوجهی به تغذیه صحیح ورزشکاران بوده است، دکتر احمدرضا درستی، متخصص تغذیه و رئیس انستیتوتحقیقات تغذیه ایران، با اشاره به رابطه تنگاتنگ کارایی افراد با نوع تغذیه میگوید: تعداد زیاد بچههایی که کوتاهی قد دارند، افرادی که چاقند یا بیمارانی که از پوکی استخوان رنج میبرند، در جامعه ما نشانگر اثرات جسمی تغذیه نامناسب و غلط است و از سوی دیگر، سوء تغذیه، منشأ بیماریهای روحی- روانی هم به شمار میآید.
از همین جا میتوان نتیجه گرفت که تغذیه نامناسب هم جسم و هم روح و روان را تحتتأثیر قرارمی دهد و چطور میتوان گفت در مسابقات پراهمیتی مثل المپیک، تغذیه درمانی صحیح برای ورزشکارانی که هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ روحی تحت فشارند، نمیتواند فاکتور تعیین کنندهای به شمار آید؟
دکتر درستی، بهبودی افراد در نتیجه برنامه غذایی درست را در تمام موارد یاد شده، قطعی میداند و میافزاید: مثلا در مورد همین بچههای کوتاه قد، توجه به رژیم غذایی و دریافت مواد مغذی مورد نیاز سبب میشود که کودک دوباره به مسیر رشد بازگردد و کوتاه قدی جبران شود.
اومعتقد است که در رابطه با ورزشکاران هم همین موضوع صادق است و اگر مراقبتهای تغذیهای لازم از همین حالا شروع شود، میتوان به بهبود اوضاع امیدوار بود.
وی نیاز به همراهی یک متخصص تغذیه با ورزشکاران را به اندازه وجود یک مربی برای آنها با اهمیت میداند و تأکید میکند: میتوان رشتههایی مثل ارتوپدی یا طب فیزیکی را برای چندین نفر، یکی در نظر گرفت، اما در مورد متخصص تغذیه، هر ورزشکاری باید تحت نظارت مستقیم یک متخصص باشد.
درستی ادامه میدهد: در همین موارد است که میتوان نیاز دقیق ورزشکاران به مواد معدنی، کربوهیدرات و حتی میزان دقیق آب مورد نیاز ورزشکاررا هم سنجید تا مثلا ورزشکاری در یک راند نسبت به راند قبل کم نیاورد.
او معتقد است که با توجه بهمدت زمان مسابقه، انرژی مورد استفاده برای آن و شرایط بدنی ورزشکار میتوان به شکل دقیق بررسی کرد که چه میزان، گلوکز، فروکوز، آب و املاح معدنی احتیاج است تا ورزشکار تا آخر مسابقه همان شیری باقی بماند که در اول مسابقه بوده است.
کسی به کاهش اضطراب فکر نکرد!
گویا این اولین حضور کاروان ورزش ایران در المپیک بوده که مدیران ورزش تا این حد نسبت به اصول بدیهی و شرایط اولیه حضور در مهمترین مسابقات ورزشی دنیا بیتوجه بودهاند!
نکتهای که اکثر کارشناسان و متخصصان به آن معتقدند، لزوم همراهی یک روانشناس ورزشی با تیمها و ورزشکاران است که تیم اعزامی ما به المپیک از آن هم بیبهره بود.
دکتر مهردادمتین راد، روانشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد، در این زمینه به همشهری میگوید: ما همیشه کمی عقبتر از اتفاقات هستیم؛
چرا که هشدار در این زمینه، زمان ناکامی فوتبالیستها در جام جهانی هم به ما داده شده بود؛ حالا چرا متولیان ورزشی از آن غافل ماندند داستان دیگری است.
به گفته وی، ناکامی ورزشکاران ایران را میتوان در دلایلی مثل نبود روانشناس، تعصبات نا به جا، صرف انرژی یا مشکلات حل نشده دیگر جستوجو کرد، اما چیزی که مهم است این است که اگر روانشناسی ورزشی نیاز نبود و به گفته برخی، مربیان هر تیم خودشان بهترین روانشناس تیمشان بودند، اساسا چنین رشتهای ایجاد نمیشد.
وی در توضیح وظایف یک روانشناس ورزشی میافزاید: چه ورزشی تیمی باشد و چه فردی، برای حفظ روحیه، استفاده از تکنیکهای کاهش اضطراب و کمکهای روحی-روانی، نیاز به وجود یک روانشناس ورزشی است که ازچند ماه قبل از شروع مسابقات همراهیشان کند.
این روانشناس البته موانعی مثل تعصبات را هم در این زمینه مؤثر میداند و تأکید میکند: متأسفانه ما در کشوری زندگی میکنیم که تفکرات سنتی برروح آن حاکم است و مانع از بروز برخی از پیشرفتها میشود.
متین راد معتقد است در مواردی که با این تعصبات برخورد منطقی شده است، جواب مثبتی هم به دست آمده و بهعنوان مثال، نیروی انتظامی، بانکها و یا صنایع پتروشیمی که برای استخدام پرسنل خود از روانشناسان صنعتی کمک گرفتهاند بهمراتب نسبت به سابق عملکرد بهتری داشتهاند که این خود میتواند الگوی مناسبی برای ورزش کشورمان هم باشد.