به گزارش همشهری آنلاین، کتاب «مصائب آشپزی برای دیکتاتورها»، اثری است از ویتولد شابوفسکی روزنامهنگار و نویسنده لهستانی. او برای مصاحبه با آشپزهای چند دیکتاتور مشهور، به قارههای مختلف سفر کرده است. با آشپز صدام حسین در عراق، عیدی امین در اوگاندا، انور خوجه در آلبانی، فیدل کاسترو در کوبا و پل پوت در کامبوج وقت گذرانده، در عادات غذایی آنها کنکاش کرده و آشپزخانه آنها را روایت کرده است.
او آشپزی و سیاست را در کنار هم آورده و از این دو ترکیبی عجیب ساخته است. شاید عادات لباس پوشیدن، چیزهایی درباره زندگی شخصی و یا خلق و خوهای مخصوص چنین افرادی کم و بیش در برابر چشم همگان باشد، اما کمتر کسی ممکن است بداند که مثلا صدا بعد از دستور قتل عام کردها چه غذایی به آشپزش سفارش داد یا فیدل کاسترو در آستانه کشاندن دنیا به جنگ هستهای، میلش به چه خوراکی بود یا وقتی دو میلیون از اهالی کامبوج از گرسنگی میمردند، پل پورت سر چه سفرهای مینشست؟
ویتولد شابوفسکی، در ۲۴ سالگی خود تجربهای در آشپزی کسب کرده است. وقتی در کپنهاگ تحصیل میکرد، مدتی به عنوان آشپز کار کرد. در ۲۵ سالگی، در روزنامهای لهستانی مشغول به کار و در یکی از بزرگترین رسانههای مکتوب این کشور، به عرصه تهیه اخبار بینالمللی از کشورهایی چون کوبا و افریقای جنوبی وارد شد. او به خاطر گزارشهایش در مورد مشکل مهاجران غیرقانونی و برخورد اتحادیه اروپا و کشتار لهستانیها در ۱۹۴۳ جوایزی کسب کرد.
شابوفسکی با نگاهی به میز غذای دیکتاتورها و آنچه در آشپزخانهشان میگذشته است، همزمان به وضعیت اجتماعی و سیاسی کشورهای مورد نظرش هم پرداخته است. او در مصاحبه با آشپزهای ۵ دیکتاتور، خاطرات آنها از روسایشان را مرور کرده است. او با روایتی جذاب به عادتهای غذایی دیکتاتورها پرداخته و سعی کرده است به این سوال پاسخ دهد که آیا غذا هم میتواند روی سیاست تاثیر بگذارد یا خیر.
شابوفسکی در جریان مصاحبههایش با آشپزهای دیکتاتورها آشپزی هم کرده است. او در کتاب دستور پخت غذاهایی را هم آورده است که این آشپزها برای دیکتاتورها میپختند. ظاهرا دیکتاتورها با آشپزهایشان رفتارهای نسبتا خوبی داشتهاند. هرچند شاید برخی دوست نداشته باشند که مردم بدانند آنها زمانی برای چنین افرادی آشپزی میکردهاند.
شابوفسکی در بخشی از کتاب، در مصاحبه با آخرین آشپز زنده صدام به جنگ ایران و عراق نیز پرداخته است. اینکه صدام در آن زمان چه غذاهایی میخورد، چه عادتهایی داشت، یا مثلا اینکه به صلاحالدین ایوبی احترام میگذاشت. آشپز صدام توصیف میکند که او زیاد شوخی میکرد، بیرحم بود، استالین را الگوی خود قرار داده بود ولی هر سال برای آشپزها یک ماشین نو میخرید.
پرداختن به زندگی دیکتاتورها از منظر آشپزخانه با روایت آشپزهایشان، تصور هیبتهای غیرقابل نفوذ هولناک از آنها را شکسته است. آنها را به وجه آدمیزادیشان نزدیک کرده است؛ همانطور که غذا میخورند، آسیبپذیر و معمولیاند. مثلا پل پوت، با آن ظاهر سرد و سابقه مخوفش در قتل عام نزدیک به یک چهارم جمعیت کامبوج در دهه ۱۹۷۰ میلادی، موجودی با قدرتهای فرابشری و نامیرا نبود و پشت میز غذایش مینشست و سالاد پاپایا میخورد.
کتاب مصائب آشپزی برای دیکتاتورها را زینب کاظمخواه ترجمه و نشر پارسه منتشر کرده است.
نظر شما