«عظمت»،«کرامت»، «شرافت» و «فضلیت» فوق حد تصور رمضان، این ماه را میان سایر ماههای سال برجسته کرده است. این چهار وصف زمانی – الهی رمضان که در اغلب معارف این ماه به آنها اشاره شده است، تا پایان ماه، تبدیل به اوصاف انسانهایی میشود که رمضان را درک و در مکتب مبتنی بر تقوای آن، خود را تربیت نموده و صیقل داده باشند.
عنایت، رحمت، آمرزش و لطف بیپایان خداوند نسبت به همه موجودات بهویژه انسان و بالاخص مومنان و عبادتپیشگان در این ماه، سبب تفاوت و برتری این ماه نسبت به بقیه ایام است.
رمضان، ماه انسان و خروجی نهایی آن، انسانیت است. انسان، گل سرسبد و انسانیت- که عبودیت جزو لایههای درونی آن است- غایت آفرینش است. هنر رمضان تضعیف ابعاد حیوانی و تقویت ملکات نفسانی و ارتقای روحی انسان و استقرار او در مدار انسانیت است.
هنر رمضان، تحولپذیرکردن انسان تا مرحله تقرب رحمانی و عاریسازی او از خصایص شیطانی است. از اینرو کارکرد رمضان، محدود به اطاعت او از امر به «نخوردن و نیاشامیدن» نیست. گرچه طبع و صنعت الهی انسان، خوردن را نخستین عمل مقدماتی برای سایر اعمال و مبدأ هر خیر وشر روحی و جسمی انسان مقرر کرده است و آن را یکی از لوازم قطعی حیات و رشد انسان از دوره جنینی تا آخرین لحظه نزدیک به موت او قرار داده است، اما محدودیت ده، چهارده ساعته انسان ، در نخوردن و نیاشامیدن، بدون در نظر گرفتن دیگر وجوه تاثیرگذار(کاریزمای) رمضان، نمیتواند تنها عامل ورود انسان به مدارج انسانیت باشد.
کارکرد رمضان، تقواست؛ حصول تقوا و وصول آثار تبعی آن در انسان، یعنی دستیابی انسان به قدرت مغزافزاری و نرمافزاری یک برنامه کامل (پکیج) خودسازی که قادر است انسان را برای حداقل یکسال- تا رمضانی دیگر- رمضانی و باتقوا نگهدارد و این توانایی را فقط باید از آن رمضان دانست و خداوند متعال هیچ وقت دیگری از ایام طبیعت را به چنین قدرت تاثیرگذاری مجهز نکرده است.
فکر ناقص، عمل اندک و عبادت ناچیز بندگان، با عنایت ویژه رمضانی خداوند، کامل و تمام به حساب میآید و چندین برابر ثواب و پاداش- نسبت به دیگر اوقات سال- همراه آمرزش همه گناهان و پاک کردن پرونده گذشته و حتی بخشش پیشاپیش انسان نسبت به خطاها و لغزشهای آینده را جایزه قبول اعمال رمضانی او، منظور کرده است.
در شب قدر، این پرونده جدید انسان، به توشیح حضرت حجت بالغه، حضرت متعال در هستی میرسد. در رمضان، همه درهای رحمت الهی به صورت یکجا و هماهنگ به روی هر فکر صواب، عمل قبول و عبادات هرچند قلیل انسان گشوده میشود؛ حتی خواب و لمیدن، خوردن و آشامیدن آدمی از افطار تا سحر – خصوصا در هنگامه سحر- از ثوابهای کلان و پاداشهای بزرگ برخوردار میشود. این مقدار و هزاران نکته ناگفته دیگر برای عظیم و «عجیب» دانستن رمضان، کافی نیست؟اما رمضان با همه بزرگی و عظمتش «غریب» هم هست.
شأن آن شناخته، قدر و منزلت آن دانسته و حساب و کتاب آن، برجسته نیست. عوام از سر تکلیف دینی در این ماه روزه میگیرند و هر کدام در حد تواناییاش در شب و روز آن، عبادت لنگانی دارند، اما ملزم به تأمل، تدبر و تعقل درباره رمضان نیستند. خواص از سر درک دینی و معرفت، ایام آن را روزه میگیرند و همه اوقات خویش را صرف بهرهگیری و ذخیرهسازی رهآوردهای معنوی آن میکنند و کمتر تاملات و تدبرات و تجارب معنوی به دست آمده خویش را به رشته تحریر درآورده و آن را در اختیار دیگران قرار میدهند.کمکاری، کمنویسی و محدودیت بروندادهای اندیشمندان الهی درباره رمضان سبب شده است که:
1 - رمضان برای دوستانش بهرهوری کاملی نداشته باشد.
2 - فاصلهگیری محرومان از رمضان با رمضان، در هر سال بیشتر شود.
3 - دشمنان رمضان، زیباییهای زیاد، قشنگیهای دوست داشتنی، مهرورزیهای فراوان و انرژیهای مثبت آن را که منشأ جلای باطن و زینت ظاهر انسان میشود مشاهده نکنند.
4 - جامعه شناسان، روانشناسان و نظامسازان اجتماعی، تاثیرات فراوان رمضان در کاهش جرائم اجتماعی، افزایش مهرآفرینی انسانی، تولید وفق و مدارایی، صبر و شکیبایی و صلابت و پایداری در جوامع انسانی را نادیده بگیرند.
آیا ناتوانی عوام در تولید اندیشه، کم کاری و بیحالی خواص در نشر اندیشه،بیاعتنایی اندیشهسازان بشری، دوری سال افزون مخالفان و لجاجت دشمنان به اندیشههای سترگ و تاثیر انسانساز و ذخایر معنوی رمضان دلیل «غریب» بودن رمضان نیست؟