بهگزارش همشهری آنلاین به نقل از روزنامه همشهری، سردار حسین رحیمی، رئیس پلیس تهران دیروز با حضور در مقر پلیس آگاهی تهران درباره دستاوردهای این طرح گفت: همکاران من در حوزه پلیس امنیت اقتصادی و آگاهی از چند روز قبل سومین مرحله از طرح کاشف را اجرا کردند و موفق شدند ۲۸۸ تبهکار را دستگیر کنند. متهمان دستگیر شده، سارقان به عنف، متجاوزان به عنف، زورگیران، سارقان خودرو و سارقان لوازم داخل خودرو هستند که ۱۸۷ نفر از این افراد سابقهدارند. وی افزود: با دستگیری این افراد ۵۷ باند منهدم شد که ۱۱ باند در زمینه زورگیری و گوشیقاپی فعالیت داشتند، ۱۰ باند سرقت از منزل و اماکن و مغازه انجام میدادند و مابقی در زمینه جعل و سرقت مسلحانه و جرائم دیگر فعالیت داشتند.
رئیس پلیس تهران از اعتراف مجرمان دستگیر شده به ۳۵۰۰ فقره سرقت خبر داد و گفت: در میان متهمان دستگیر شده اعضای باندی ۲۰ نفره حضور دارند که کارشان زمینخواری بود. از آنها ۲۰۰ سند دفترچهای کشف شده که همه آنها جعلی است و اعضای اصلی باند با جعل مهرهای سازمانهای مختلف در حوزه تهران و دماوند زمینها را شناسایی و با جعل سند میفروختند.
بهگفته سردار رحیمی، کشف ۴۴۸ هزار انواع و اقسام دارو، ۱۲هزار لاستیک قاچاق، ۶۲۰۰ قلم انواع لوازم الکترونیک، ۵۴۰۰ قلم لوازم یدکی، ۱۶۰ هزار ثوب پارچه و ۱۲۱۴ دستگاه ماینر نیز از اقدامات پلیس اقتصادی در این طرح بود. همچنین ۷۰ شرکت صوری که با مدارک جعلی اقدام به راهاندازی شرکتهایی کرده بودند شناسایی شدند و معلوم شد که اعضای این شرکتها اقدام به اخذ ارز ۴۲۰۰ تومانی برای واردات کالاهای اساسی کرده بودند اما در بازار کالاها را با قیمت ارز آزاد میفروختند. این افراد در مجموع ۹۰۰ میلیون دلار طی سالهای گذشته دریافت کرده بودند و تا این لحظه ۲۰۰ نفر از اعضای این شرکتها دستگیر شدهاند.
پایان ۴ ماه فرار متهم به قتل
در تازهترین طرح کاشف، یک متهم به قتل که از ۴ ماه قبل تحت تعقیب پلیس بود دستگیر شده است. جنایتی که او رقم زده بود در جریان یک درگیری دستهجمعی در یکی از پارکهای غرب تهران رخ داد و حالا متهم فراری که شاهدان میگویند ضربه اصلی را به مقتول زده دستگیر شده است و در گفتوگو با همشهری جزئیات درگیری مرگبار را شرح میدهد.
- درگیری چطور رخ داد؟
اردیبهشتماه بود که به همراه ۳ نفر از دوستانم به پارکی در غرب تهران رفته بودیم. همه ما مشروبات الکلی مصرف کرده بودیم و حالت عادی نداشتیم. همان موقع مقتول به همراه دوستانش وارد پارک شد و به من و دوستانم خیره نگاه کرد. از این رفتار او خوشمان نیامد با این حال حرفی نزدیم. دقایقی بعد موبایل دوستم زنگ خورد، یکی از دوستانش بود که با او درگیر شده بود و تلفنی دعوا میکرد. مقتول و دوستانش به دوستم خندیدند و متلک گفتند. ما که از رفتار قبلی مقتول هم خوشمان نیامده بود با آنها درگیر شدیم اما فقط من نبودم که با چاقو به مقتول ضربه زدم، دوستانم هم با چاقو ضرباتی به مقتول زدند. چون دوستانم نیز حرفشان این بود که چرا مقتول و دوستانش از یک محله دیگر به پاتوق ما آمدهاند و برای ما قلدربازی درمیآورند.
- بعد از قتل چه کردید؟
من همان شب متوجه شدم که مقتول فوت شده است. به همین دلیل فراری شدم و به شهرستان رفتم. در این مدت با هویت جعلی کارگری میکردم تا اینکه پلیس رد مرا زد و دستگیر شدم.
- دوستانت هم دستگیر شدند؟
بعید میدانم.
- شاهدان میگویند که ضربه اصلی را تو زدی؟
این حقیقت ندارد. همه چاقو زدند و من هم یک ضربه به مقتول زدم. من کشتیگیر هستم و ورزشکارم. تا به حال پایم به اداره پلیس باز نشده است.
تخصص؛ سرقت خودروهای مدل بالا
«در آلمان و فرانسه دوره مکانیکی دیدم اما به جای این که راه درست را بروم راه کج رفتم و خلافکار شدم.» اینها را مجرم سابقهداری میگوید که تا به حال ۱۰ بار به اتهام سرقت و زورگیری بازداشت شده است. او جزئیات بیشتری از سرقتهایش را شرح میدهد.
- فقط خودرو سرقت میکردی؟
فقط خودروی مدل بالا. تخصص من ماشینهایی مانند بنز و بیامو، لندکروزر و هیونداست. اصلا سمت ماشینهای دیگر نمیروم.
- چطور این ماشینها را سرقت میکنی؟
من یک مکانیک حرفهای ماشینهای مدل بالا هستم و در اروپا دوره دیدهام. به راحتی میتوانم ماشینهای خارجی را با تبحری که دارم سرقت کنم. هر ماشینی که در خیابان ببینم و خوشم بیاد به هر نحوی شده میدزدمش. اگر هم نتوانم زنگ میزنم به دوستم که جرثقیل دارد. سه دقیقهای خودش را میرساند و ماشین را با جرثقیل سرقت میکنیم.
- پس برای خودت باندی تشکیل دادهای؟
باندم را منهدم کردند؛ یکی راننده جرثقیل بود، یکی دیگر جاعل حرفهای اما دستگیر شدند.
- با ماشینهای سرقتی چه میکردی؟
بستگی داشت. گاهی پیش میآمد که ماشین یک میلیارد یا دو میلیاردی را ۱۰۰ میلیون تومان به مالخر میفروختم و یا اگر حوصلهاش را داشتم پلاک و اسناد جعلی جور میکردم و یک میلیارد آن را میفروختم. تصمیماتم ربط مستقیم به حال و حوصلهام داشت!
- چه زمانهایی سرقت میکردی؟
هر وقت پولم تمام میشد سراغ سرقت میرفتم. گاهی هم در خیابان میچرخیدم و در لحظه تصمیم میگرفتم که سرقت کنم و انجامش میدادم.
- تو که در اروپا بهدنبال تخصص بودی چرا تبدیل به دزد شدی؟
راه درستی را نرفتم. خانوادهام خیلی پولدارند و برای تحصیل مرا به اروپا فرستادند اما من ذاتا خلافکار بودم. انگار خلاف در خونم رخنه کرده بود. از ۱۹ سالگی هم به جرم سرقت خودرو و زورگیری دستگیر شدم و بیشتر عمرم را پشت میلههای زندان بودم. اما این بار میخواهم توبه کنم. معتادم و قصدم این است مواد را کنار بگذارم و در آستانه ۳۷ سالگی راه درست را انتخاب کنم.
رویای زندگی در آمریکا
ماموران پلیس پایتخت، اعضای یک باند ۴ نفره را دستگیر کردند که رؤیای زندگی در آمریکا را داشتند. آنها برای رسیدن به رویایشان یک باند سرقت مسلحانه تشکیل دادند و ۲ شگرد برای سرقت داشتند؛ نقشه اول آنها بازی در نقش خریدار دلار بود و شگرد دومشان زورگیری با تهدید اسلحه و قمه. سرکرده این باند سرقت مسلحانه از جزئیات نقشههای مجرمانه خود میگوید.
- چطور نقشه سرقتهایتان را اجرا میکردید؟
ما ۲ شگرد داشتیم؛ شگرد اولمان سرقت دلار بود. یکی از دوستانمان مرا در یک گروه تلگرامی عضو کرده بود. گروهی بود که در زمینه خرید و فروش دلار فعالیت داشت. افرادی که قصد فروش دلار داشتند در آنجا پیام میگذاشتند و ما به آنها پیام میدادیم و نقش خریدار را بازی میکردیم. معمولا وقتی قیمت دلار پایین میآمد افراد زیادی تصمیم میگرفتند دلارهایشان را بفروشند. من و همدستانم سر قرار حاضر میشدیم و شروع میکردیم به سیاهبازی. من میگفتم دلارها را یک لحظه در اختیارمان قرار بدهید تا مشخص شود که جعلی است یا نه. به این بهانه دلارها را میگرفتم و بعد بهصورت صوری زنگ میزدیم به دوستمان. به فروشنده میگفتیم که دوستمان در بانک است و شماره حسابتان را بدهید تا پول را واریز کند. آنها هم شماره حساب میدادند و بعد از آنها فاصله میگرفتیم و در یک لحظه سوار بر موتور شده و فرار میکردیم.
- شگرد دومتان چه بود؟
زورگیری با تهدید اسلحه و قمه بود. با ماشینهای سرقتی، مسافر سوار میکردیم و بعد با تهدید اسلحه و قمه اموالشان را میدزدیدیم.
- ماشینها را چطور سرقت میکردید؟
دوستان دیگرمان که در کار سرقت ماشین بودند، آنها را به ما هدیه میدادند! البته درست است که همهچیز رفاقتی بود اما در ازای این کار، باید امتیازی میگرفتند؛ مثلا یکی از دوستانمان که ماشین سرقتی به ما داد، درخواست کرد که به خانه فردی برویم و لپتاپش را که اطلاعات محرمانه داخل آن بود سرقت کنیم. ما هم درخواستش را اجرا کردیم.
- سابقه دارید؟
نه هر ۴ نفرمان نخستین باری است که دستگیر میشویم. ما میخواستیم پول جمع کنیم و برای ادامه زندگی به آمریکا برویم اما پول زیادی از این سرقتها گیرمان نیامد؛ شاید نفری ۵۰ یا ۶۰ میلیون تومان که پول بلیتمان هم نمیشود!
شرطبندی عجیب داماد و برادرزن پولدار
در میان متهمانی که در جریان طرح کاشف دستگیر شدهاند ۲ متهم عجیب به چشم میخورند. آنها ۲ مرد پولدار و بنزسوار هستند که تنها بهخاطر یک شرطبندی و کریخوانی سر از دنیای تبهکاران درآوردهاند.
- به چه جرمی دستگیر شدهاید؟
داماد جوان: سرقت از ۲ انبار اما اصلا نیاز مالی نداشتیم و همه وسایل هم در خانه ما کشف شده است.
- پس چرا دست به سرقت زدید؟
برادرزن: یک شب شیشه کشیده بودیم و در جمع دوستانمان بودیم. این داماد ما هر وقت شیشه میکشد توهم بروس لی میزند؛ یعنی فکر میکند بروس لی است و میخواهد کارهای خارقالعاده انجام بدهد. دوستانمان گفتند میتوانید خلاف کنید؟ داماد ما هم گفت میتوانیم. برای این که مقابل آنها کم نیاوریم و نشان بدهیم که میتوانیم، شرطبندی کردیم و دست به سرقت زدیم؛ فقط بهخاطر یک کلکل. ماشین زیر پای من و دامادمان بنز گرانقیمت است. من کارم آزاد است و دامادمان قنادی دارد. اصلا نیاز مالی نداریم اما حالا اینجاییم و بهشدت نادمیم.
- چطور از انبارها سرقت کردید؟
داماد جوان: ۲ انبار کالا را شناسایی کردیم. بعد یک کامیون و چند نوچه استخدام کردیم. در آخر به ۲ انبار حمله کردیم و با بستن دست و پای نگهبان دست به سرقت زدیم.
- چه وسایلی سرقت کردید؟
انبار تجهیزات پزشکی بود اما من تصور میکردم انبار وسایل مربوط به ماشین است. به حدی که یک ظرفی که داخل آن مایعی بود را به تصور این که آب باطری است، برداشتم و به خانه بردم. یک روز محتوی آن را داخل بطریهای کوچک ریختم و در خانه رها کردم غافل از این که مایع داخل بطری، ماده بیهوشی بود. همین باعث شد تمام پرندههای زینتی که در خانه نگهداری میکردم بیهوش شوند. با دیدن آنها فکر کردم همه مردهاند اما چند ساعت بعد بههوش آمدند و تازه فهمیدم مایع داخل بطری ماده بیهوشی بوده و من تجهیزات پزشکی سرقت کردهام. راستش من عاشق پرندهها هستم و کلکسیونی از کبوترهای گرانقیمت، طوطی، عروس هلندی، قناری و... دارم.
نظر شما