شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۸۷ - ۰۷:۴۴
۰ نفر

آذرماه 1386 اثری دیگر از جمال میرصادقی، مرد 75 ساله نویسنده کشورمان به وسیله انتشارات اشاره به چاپ رسید.

«دختری با ریسمان نقره‌ای» عنوان تازه‌ترین رمان میرصادقی است که در 280 صفحه به چاپ رسیده است.زندگی را به آواز بخوان، شب چراغ، داستان‌های دوشنبه، بادها خبر از تغییر فصل می‌دهند، کلاغ‌ها و آدم‌ها، چه دنیای قشنگی، بیشه‌ها و این شکسته‌ها، آن قدر کارنامه میرصادقی را کامل کرده‌اند که به او به‌عنوان یک داستان نویس فعال و پرکار،  افتخار کنیم.

محمد میرصفا

محمد میرصفا معتقد است که داستان –خواه رمان یا داستان کوتاه- باید ارتباط معناداری با دنیای واقعی داشته باشد و خواننده قبل از خواندن یک داستان با همان خواننده بعد از خواندن تفاوت کند؛ «رمان دختری با ریسمان نقره‌ای از رمان‌های رشد و کمال است و از آغاز زندگی شخص تا پایان زندگی اش او را تصویر می‌کند.»میرصفا با اشاره به‌خصوصیت مشترک هنرمندها و ذکر این خصوصیت در این رمان ادامه می‌دهد:«این کتاب نمونه‌ای از زندگی یک هنرمند است. اینکه چکار کرد و از چه مراحلی گذشت و با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم کرد، به چه چیزهایی شک کرد و به انسانیت و آزادگی ایمان آورد تا توانست زندگی زیبایی را داشته باشد و به بهتر شدن دنیا کمکی بکند.»

انسیه ملکان

«در این رمان شخصیت‌ها ثابت هستند و اتفاقات حول یک محور موضوعی می‌گردد. کل رمان یک درونمایه ثابت دارد که موضوعات گرد آن می‌چرخند.»ملکان با اشاره کوتاهی به داستان کتاب و عشق زمینی نقاش که در هنر تجلی پیدا می‌کند نظرش را درباره کتاب ادامه می‌دهد و سخت خوان بودن نثر داستان را نمی‌پذیرد؛«اتفاقا داستان نثر خیلی ساده‌ای دارد و از نوع واقع گرای نمادین است. قسمت‌های مختلف آن دارای تصویرها و توصیفات خیلی زیبایی است که کتاب را در نوع خود خیلی سهل و آسان کرده است.»

احمد غلامی

غلامی بر این باور است که آخرین کتاب میرصادقی همچون دیگر آثارش به سبک واقع‌گرایی سنتی نوشته شده و در اغلب داستان‌ها شیوه داستان ‌سرایی به چشم می‌خورد؛«دختری با ریسمان نقره‌ای برای خوانندگان خاص نوشته نشده است. از این‌رو داستان به تلاطم‌‌های روحی یک هنرمند نمی‌‌پردازد و هر آن‌ چه روایت می‌شود، گزارش داستان زندگی نقاش است.»

البته غلامی در انتقاد از این رمان ادامه می‌دهد:«داستان از لایه‌های اول و دوم بیشتر عبور نمی‌کند، تا خواننده‌ وسیع‌تری را دربرگیرد. جمال میرصادقی به تضادها و اوج و فرودها و تلاطم‌های روحی یک هنرمند نمی‌پردازد که داستان را به سمت و سویی ذهنی یا روشنفکرانه هدایت کند. او درواقع می‌خواهد داستان زندگی هنرمندی را مرور کند که عاشق کارش است و با این‌که رابطه عشقی قوی‌ای با یکی از شاگردانش دارد، همواره تنهاست و عاقبت در تنهایی می‌میرد.»

غلامی با نقدی دیگر بر پایان بندی داستان نظرش را درباره این رمان کامل می‌کند:« اغلب آدم‌های دختری با ریسمان نقره‌ای در کارهای‌شان با خوشدلی به موفقیت می‌رسند و حتی مرگ زودهنگام دوست نزدیک نقاش، سهراب، تلخ و گزنده روایت نمی‌شود.»

کد خبر 62561

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز