این محققان از داوطلبان خواسته بودند وقایع رنج آور زندگی خود را به یاد بیاورند و آنگاه بلافاصله آنها را تحت یک آزمون مشکل ذهنی قرار میدادند. بنای کار بر این بود که هر چه واقعه دردناکتر بوده باشد، داوطلب بیشتر تحتتأثیر قرار میگیرد و آزمون را خراب خواهد کرد.
نتیجه نهایی کار روشن بود: آنهایی که وقایع دردناک روحی را به یاد آورده بودند نمره به مراتب بدتری داشتند. بررسیهای تصاویر مغزی نشان میدهد که اصولا آدمی دردهای جسمی و ذهنی را در منطقههای متفاوتی از مغز احساس میکند. مسئله اینجاست که یک درد جسمی بعد از برطرف شدن درد هرگز به همان شکل اولیه قابل شبیه سازی در ذهن نیست و چیزی که ما از درد جسمانی به یاد میآوریم تنها تصویر کم رنگ شدهای از بازتابهای روانی حواشی درد است در حالی که رنجیدگیهای روحی در جایی از درون خود ما منشا میگیرند. تنها کافی است دوباره آن ضربههای روحی را در ذهن بازسازی کنیم تا غم و اندوه باز هم به سراغمان بیاید.
عواطف و احساسها به این دلیل در نهاد ما به وجود آمدهاند که به ما برای بهتر زنده ماندن یاری برسانند. با این حال این احساسها گاهی چنان با آرزوها، اعتقادات و قضاوتهای نادرست ما از زندگی در هم تنیده میشوند که به جای آنکه کارکردی مثبت و سازنده داشته باشند، تخریبگر و مصیبت بار میشوند.