اگر با افزودن ضلع قدرت، مثلثی از روابط بین این سه بسازیم، آنگاه میتوانیم ادعا کنیم که این مثلث نشانگر محور داغترین مجادلات و مباحث حوزههای مختلف علوم انسانی، از فلسفه گرفته تا جامعهشناسی و از ارتباطات گرفته تا سیاستگذاری عمومی است.
دکتر سرچریبی، دانشمند جوان و خوشفکر حوزههای مختلف ارتباطات و علوم اجتماعی، در مقاله اخیر خود با عنوان «از پاریس تا بغداد، الجزیره و حجاب» تلاش کرده است با بررسی شبکه الجزیره، جایگاه این شبکه موفق خبری را، در مثلث پیش گفته آشکار کند.
دکتر چریبی، که فارغالتحصیل دانشگاه آمستردام هلند است، تلاش کرده است در این مقاله و از طریق مطالعه مورد دو محور در برنامههای خبری شبکه الجزیره و بازنمایی رویکرد این شبکه به مقوله حجاب، به مخاطب خود نشان دهد که روابط بین سه ضلع رسانه، ایدئولوژی و قدرت تا چه حد میتواند پیچیده و حساس باشد. یکی از این دو مورد، نگاهی است که شبکه الجزیره به بحران حجاب در فرانسه داشته است. این بحران که از میانه سال 2002 آغاز شد و تا سال 2005 نیز ادامه داشت، بر سر حق حجاب برای بانوان دانشجو در کشور فرانسه شکل گرفته بود و واکنشهای بسیاری را نیز موجب شد.
نکته دومی که نویسنده این مقاله بهدنبال آن است، چگونگی وانمایی حجاب، بهصورت کلی در اخبار این شبکه است. این مقاله 19صفحهای که در شماره 121 نشریه بینالمللی رسانه و سیاست (وابسته به دانشگاه استنفورد) منتشر شده است، خود به چند بخش تقسیم میشود، در بخش نخست نویسنده کوشیده است، تعاریف و مبانی خود را برای خواننده ایضاح کند، در بخش دوم، تلاش شده است تاریخچه کوتاهی از شبکه الجزیره ارائه شود. بخش سوم مقاله نیز، به واکاوی مفهوم حجاب در جامعه مسلمانان اختصاص یافته است.
چریبی در این بخش، بهخوبی نشان میدهد که حجاب بهعنوان یکی از نشانههای هویتبخش به مفهوم اسلامی «امت»، بسیار برای تمدن اسلامی مهم و سرنوشتساز است. در ادامه مقاله، که درواقع متن وارد بدنه و ارائه جزئیات پژوهش میشود، چریبی با توسل به تحلیلهای موردی و بررسی مواردی چند از برنامههای خبری این شبکه نشان میدهد که رویکرد الجزیره به مقوله حجاب، نهتنها رویکردی بیطرف نبوده، بلکه کاملاً جانبدارانه نیز بوده است.
درواقع چریبی، که علاوه بر تدریس در دانشگاه اموری مسئولیت چند کمیته علمی در اروپا در مورد امور رسانهای را نیز بهعهده دارد، قصد دارد نشان بدهد که هر چه یک رسانه قدرت بیشتری در جذب مخاطب و کسب اعتبار داشته باشد، کاربرد بیشتری نیز برای اضلاع دیگر این مثلث، یعنی قدرت و ایدئولوژی خواهد داشت. گنجاندن بخش تعریف امت در این مقاله و نیز ذکر جایگاه حجاب در تمدن اسلامی و نیز توضیح روکرد پانعربیست به اسلام، به همین سبب در این مقاله گنجانده شدهاند.
نتیجهای که در نهایت نگارنده از بررسی خود میگیرد، این است که بهرغم قول مشهور، الجزیره را نمیتوان «سی.ان.ان» دنیای عرب دانست، چرا که این رسانه، برخلاف سی.ان.ان، نقشی هویتبخش نیز برای مخاطبان خود پیدا میکند و این نقش بهوضوح در مباحث حساسترین مثل مسئله حجاب، نمود بیشتری پیدا میکند. مطالعه این مقاله میتواند برای علاقهمندان به مباحثی مثل نظریه رسانه، حضور و شیوه گسترش اسلام در اروپا، هویت اسلامی، مطالعات عربشناسی، جامعهشناسان رسانه و... مفید باشد.