همشهری آنلاین_مژگان مهرابی: «سعیدرضاخان» نیاز به معرفی بیشتری ندارد. اهل هنر او را خوب میشناسند و با دستهای اعجازگرش آشنا هستند. رضاخان، از نوجوانی پی این هنر به یادگار مانده از عهده زندیه و قاجار رفته بیآن که خود بداند یا استادی داشته باشد. حالا هم صاحب سبک است و کارگاهی دارد پر از تابلوهای زیبا که هر کدامشانگونهای از پرندگان ایرانی را به تصویر کشیده است. این هنرمند رشته محیطزیست را در دانشگاه دنبال کرده و شاید همین دلیل موجه اوست که شکل پرندگان را روی شیشه نقاشی کند. کارگاه او بیشتر به باغ پرندگان میماند. پرندههایی که به جای قفس پشت شیشه جا خوش کردهاند. در کارگاه نقاشیاش مهمان او شده و درباره این هنر تاریخی گفتوگو کردهایم.
«سعید رضاخان» سالهاست در محله شکوفه زندگی میکند. یعنی از همان دوران کودکی. عرق خاصی هم به اینجا دارد و بیشتر وابستگیاش به هویت و اصالت محله برمیگردد. از آن جا که تعداد کمی تابلو در خانه دارد، گفتوگو در کارگاه را پیشنهاد میدهد. کارگاهش در مرکز شهر واقع شده و فضایی نه چندان بزرگ با صدها تابلوی نقاشی که در کنار هم قرار گرفتهاند.
انواع پرندگان با شکلهای گوناگون ازگونههای مختلف. نام همهشان را میداند. اطلاعاتش را از دوره تحصیل در دانشگاه دارد. سینه سرخ، شانه به سر، مینا و... و. که خاستگاهشان ایران است.
تابلوها برای رضاخان به مثابه دوستان قدیمی هستند که او بهترین لحظات زندگیاش را با آنها گذرانده است.
به گذشتهاش اشاره میکند، یعنی زمانی که پی نقاشی پشت شیشه رفته و تعریف میکند: «من از همان دوران نوجوانی نقاشی کردن را دوست داشتم. باعث این کار آقای ساعد مشکی بود. معلم هنری که به ما درس هنر میداد. عشق او به نقاشی من را هم شیفته این هنر کرد. آقای مشکی بر خلاف دیگر معلمان هنر خیلی جدی به این درس توجه داشت. من طراحی و نقاشی را از او یاد گرفتم. البته خالهام هم نقاشی رنگ روغن میکرد و کنار دستش میایستادم و لذت میبردم. دوست داشتم من هم روی بوم نقاشی بکشم اما به دلیل مشکل مالی که برای خانوادهام پیش آمده بود توان خرید بوم را نداشتم.»
- از محیطزیست تا تاریخ اسلامی
اگر کسی پی هدفش باشد بالاخره راه رسیدن به آن را پیدا خواهد کرد. درست مثل اتفاقی که آن روز برای رضاخان افتاد. او هنگام قدم زدن در خیابان نگاهش به تکههای شیشهای گره خورد که روی زمین افتاده بودند.
همین جرقهای در ذهن او زد که به جای بوم از شیشه استفاده کند. باقی ماجرا را از زبان خودش میشنویم: «شیشهها را جمع کردم و به خانه آوردم. تمیز شستم و مثل بوم رویشان نقاشی کشیدم. خیلی زیبا شدند. من خبر نداشتم هنری را دنبال میکنم که قدمت چند صد ساله دارد. بیآن که استادی داشته باشم این کار را ادامه دادم. کمکم کارم رونق گرفت و نقاشیهایم مورد تأیید دیگران قرار گرفت. معتقدم شیشههای شکسته سرنوشتم را تغییر دادند.»
او به دانشگاه رفت و در رشته محیطزیست ادامه تحصیل داد. همین انگیزهای شد تا رضاخان تصویر پرندگان بومی ایرانی را بکشد. او ادامه میدهد: «از آن جا که تنوعطلب بودم. روحیهام ایجاب نمیکرد که یک جا ساکن بمانم برای همین رشته محیطزیست را نیمه رها کرده و پی مدیریت رفتم و بعد از آن دوره کارشناسی ارشد را در رشته تاریخ اسلامی ادامه دادم. درکنار آن عکاسی هم میکردم که البته الان هم انجام میدهم همراه با نقاشی.»
- رایگان آموزش میدهم
نقاشی کشیدن او مداوم نیست و به گفته خودش بسته به حال درونیاش دارد. اینکه در آن لحظه میلش به چه باشد. میگوید: «چند وقت پیش در ۵ ماه، ۹۵ تابلو کشیدم. گاهی هم پیش میآید که چند هفته سراغ نقاشی نمیروم. نقاشی هنری است که به میل و ذوق باطنی برمیگردد.» رضاخان با همکاری فرهنگسرای اخلاق، کانون نقاشی پشت شیشه را در منطقه ۱۴ راهاندازی کرده و برای آموزش هزینهای نمیگیرد. میگوید: «این کار را با هدف معرفی هنر پشت شیشه انجام میدهم. نقاشی روی شیشه جذابیت خودش را دارد و به مراتب ارزانتر از نقاشی روی بوم است.»
او این هنر را عاملی برای زیبا کردن نمای شهری میداند و متذکر میشود، در خانههای قدیمی مثل خانه مقدم یا خانه امامجمعه، نقاشی روی شیشه یک ارائه معماری محسوب میشده است. رضاخان در اینباره توضیح میدهد: «خانههای قدیمی سقفهای بلند داشتند با ارسیها و پنج دریهایی که میتوان گفت امروز به جز شهرهای کوچک ردی از آنها دیده نمیشود. یا گچبریها که به جز مکانهای تاریخی در هیچ ساختمانی دیده نمیشود. متأسفانه نقاشی پشت شیشه هم همین سرنوشت را دارند. عصر فعلی از ساختار معماری ایرانی حذف شده و خانههای بزرگ ویلایی با آن حیاط و تراسهای روحنواز جای خود را به آپارتمانهای کوچک و بزرگ دادهاند.»
- زیباسازی نمای شهری با نقاشی پشت شیشه
نقاش هممحلهای معتقد است مدیریت شهری میتواند از این هنر برای زیباسازی منظر شهری استفاده کرده و آن را در ایستگاههای اتوبوس یا نمای ساختمانها به کار برد. میگوید: «این امر شدنی است. چه خوب که فرهنگسازی شود. چراکه ریشه در هویت تاریخی ما دارد. حتی چندی پیش در جلساتی که با مسئولان فرهنگی داشتیم پیشنهاد دادم که بهصورت درس دانشگاهی در رشتههای گل و مرغ، چهره شاهزادههای قجری، داستانهای اسطورهای یا حتی خوشنویسی آموزش داده شود. متأسفانه حتی دانشجویان هنر ما نقاشی روی شیشه را با ویترای اشتباه میگیرند و این جای تأسف دارد که هنر تاریخی ما روز به روز کمرنگ و بیرونق میشود.»
- هنر به جا مانده از عهد صفویه
نقاشی پشت شیشه هنری است که در روزگاری نه چندان دور، رونق بسیار زیادی در کشورمان داشت و بخشی جدا نشدنی از معماری ایرانی به حساب میآمد. این روزها شاید کمتر کسی با این هنر آشنا باشد یا نمونههای زیبای آن را از نزدیک دیده باشد. از اینرو وقتی صحبت از نقاشی پشت شیشه میشود نخستین تصوری که در اذهان شکل میگیرد، ویترای است.
در صورتی که این هنر قدمت چند صد ساله دارد و طبق آنچه که در کتابهای تاریخی نوشته شده، ظهور آن در دوره رومیان شکل گرفته و برای نخستین بار در دهه ۱۳ میلادی در کلیساها به کار رفته است. اما ورودش به ایران به دوره صفویه برمیگردد که از اروپای شرقی و هند و چین وارد ایران شده است. نکته حائز اهمیت اینکه نقاشی پشت شیشه بر خلاف دیگر هنرهای وارداتی بلافاصله بعد از ورود به کشور رنگ و بوی بومی به خود گرفت و از آن جا که رونق و رواج آن با مکتب نقاشی گل و مرغ مقارن شده بوده خیلی زود با استقبال هنرمندان ایرانی بهخصوص هنرمندان شیرازی مواجه شد.
از زبدههای این هنر تاریخی میتوان به محمد زمان، علی اشرف، آقا باقر، آقا نجف و آقا صادق اشاره کرد. با گذشت زمان نقاشی پشت شیشه از انحصار گل و مرغ خارج شد و هنرمندان این سبک به ترسیم مناظر و چشماندازهایی مثل طبیعت و پل و نمای بیرونی ساختمانها و کلیساها پرداختند. از نیمه دوم قرن ۱۳ هجری قمری گرایش نقاشها به مظاهر نقاشی فرنگی بهویژه شبیهکشی مورد نظر قرار گرفت که نتیجهاش اشاعه نقاشی درباری بود. علاقهمندان میتوانند برای تماشای تابلوهای نقاشی پشت شیشه به خانه تاریخی شقاقی واقع در خیابان سعدی مراجعه کنند.
نظر شما