و نه تنها شفافیت و روشنگری در معاملات را تقویت میکند بلکه بازار را به سمت و سوی کارا بودن سوق خواهد داد.
بدیهی است که این موضوع با افزایش انگیزش سهامداران، رقم معاملات در بورس را نیز ترقی داده و از نظر حجم معاملاتی فاصله بورس ایران را با کشورهای همردیف خود کاهش خواهد داد. با این مقدمه کوتاه مقاله حاضر بیان میدارد که درخصوص آنالیز قیمت سهام و سرمایهگذاری در داراییهای مالی در ادبیات مالی سه دیدگاه کلی وجود دارد که شامل روش بنیادین (Fundamental) روش چارتیست یا تکنیکال (Technical) و روش تئوری مدرن پرتفولیو (MPT) یا سبدگردانی است.
در بازار سرمایه ارزش سهام براساس میزان منافع آتی و اطمینان از تحقق آنها تعیین میشود و هر اندازه اطمینان نسبت به کسب بازده بیشتر باشد مخاطره از دست دادن اصل سرمایه و سود آن کمتر میشود.
روش بنیادین
عوامل و متغیرهای متعددی در بازار سرمایه و در سطح کلان کشور روی قطعیت یا عدمقطعیت سود و نیز تغییرات قیمت داراییهای مالی اثر میگذارد. به همین خاطر روش بنیادین به بررسی دقیق عوامل محیطی که ممکن است بر روند حرکت قیمت سهام و به تبع آن بر بازده داراییهای مالی تاثیر گذارد، میپردازد. در این روش بهمنظور تحلیل گزینههای سرمایهگذاری در بورس اوراق بهادار قاعدتاً بایستی به سه مرحله اساسی ذیل که ارکان اصلی تحلیل بنیادین است توجه کرد:
الف- بررسی و تحلیل اوضاع اقتصادی کشور:
در نظام کنونی اقتصاد جهانی، بورس اوراق بهادار نقش دماسنج اقتصادی را ایفا میکند و وضعیت اقتصادی و حتی سیاسی و اجتماعی کشور در حال و آینده تاثیر بسزایی بر میزان سود آوری شرکتها خواهد گذاشت. بنابراین در تحلیل بنیادین ابتدا بایستی تغییر و تحولات اوضاع اقتصادی حال و جهت گیریهای آتی به دقت مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
این تجزیه و تحلیل شامل بررسی شاخصهای کلان اقتصادی از قبیل نرخ تورم، تولیدات ملی، نرخ بهره، نرخ ارز، میزان بیکاری، نرخ رشد اقتصادی و سیاستهای پولی و مالی دولت و سایر نهادهای تاثیرگذار است که تحلیلگر با بررسی آنها پیشبینیهای دقیقتری از وضعیت بازار سهام و صنعت خاص به عمل میآورد و از دور نمای آتی سهام موجود در بازار و به ویژه سهام شرکت مورد نظر مطلع میشود.
ب – بررسی صنعت مورد نظر:
دومین مرحله از تحلیل بنیادین بررسی وضعیت و موقعیت فعلی صنعت مورد نظر و روند رشد آتی آن است. سهامداران و معاملهگران برای شرکتهایی که در صنایع روبهرشد و سود آور فعالیت میکنند ارزش بیشتری قائل هستند.
ج- تجزیه و تحلیل شرکت:
در مرحله سوم تحلیل بنیادین، تحلیلگر بازار سرمایه بعد از انتخاب صنعت مناسب باید شرکتی را از میان شرکتهای موجود در آن صنعت با توجه به معیارهای موقعیت رقابتی برتر شرکت، کیفیت عملکرد مدیریت شرکت و بررسی موقعیت مالی شرکت انتخاب کند.
بررسیها نشان میدهد که تحلیل بنیادین از توان بالقوهای برای تشخیص وضعیت کلان اقتصاد حاکم برخوردار است و تغییر و تحولات جاری شرکتها را به خوبی در تیررس نگاه خود قرار میدهد و نیز مهارت نگاه کردن از بالا به پائین را به تحلیلگران میآموزاند و با این مشخصهها ضمن اینکه احتمال به دست آوردن منفعت مورد انتظار را تقویت میکند نوعی منطقگرایی مالی را نیز به سرمایهگذاران عرضه میدارد. مزیت اصلی تحلیل بنیادین کاربرد فراوانش در سرمایهگذاریهای میان مدت و بلندمدت است.
روش تکنیکال
متخصصین روش تکنیکال (Technical) بر این باورند که در بازار سهام، تمامی اطلاعات موردنیاز در قیمتها نهفته است و با تمرکز روی قیمتهای دورههای قبل و زمان حال سهام و پیشبینی آتی آن میتوان از یک انتخاب مناسب در بازار سود جست. در واقع تکنیکالیستها بر عکس بنیادگراها که به چرایی قیمتها تاکید داشتند روی «چیستی قیمت» تمرکز دارند. این نوع سرمایهگذاری با استفاده از مطالعه رفتار و حرکات قیمت سهام در گذشته و تعیین قیمت و روند آینده آن و امکان تکرار الگوهایی مشابهصورت میپذیرد زیرا تکنیکالها ابراز میدارند که تمامی وقایع جاری اقتصادی کشور و نیز صنعت و انتظارات سهامداران نهایتاً بر قیمت سهام تاثیر گذاشته است، لذا بایستی پیشینه تاریخی و نمودار قیمت سهام به دقت بررسی شود.
در واقع تحلیلگر یا تکنسین صرفاً به یک روند قیمتی نیاز دارد که در قالب نمودار (Chart) عرضه میشود به همین دلیل به تکنسینها، چارتیست نیز میگویند. چارتیستها معتقدند قیمتهای کنونی یک سهم که بهنظر تصادفی میرسد ممکن است به تدریج به الگوهای قابل تکراری تبدیل شوند. این تکرار قیمتها یک روند (Trend) را ایجاد میکند که میتواند حالت صعودی (uptrend) یا نزولی (Down Trend) بهخود گیرد و نوع معامله (Trade) در هر یک از حالات متمایز از دیگری خواهد بود.
راهبرد معاملهگر (یا سهامدار) برای تعیین زمانهای خرید یا فروش بستگی مستقیم بهمدت انتظار او برای رسیدن به سود دارد، این زمانها میتواند (بسیار کوتاه در حد چند ساعت) یا نسبتاً طولانی (چندین سال) باشد که عملاً در بازار سهام ایران بهدلیل محدودیتهای قانونی موجود و فقدان سیستمهای خرید و فروش بلادرنگ (Real Time) خرید و فروش در کمتر از یک هفته عملاً امکان پذیر نیست. مراحل بررسی قیمت سهام توسط چارتیستها یا تکنیکالیستها به قرار زیر است:
1 - انتخاب نوع نمودار از لحاظ بعد زمانی (همانند تغییرات قیمت در هر ساعت، روز، هفته، ماه و...) و نیز انتخاب اشکال نمودار از قبیل میلهای، خطی، شمعی (Gandlistick) که معمولاً از مورد آخری جهت نشان دادن روندها استفاده به عمل میآورند.
2 - بررسی روند شاخص کل
3 - بررسی روند شاخص 50 شرکت برتر (خصوصاً اگر سهم مورد نظر بین این شرکتها باشد)
4 - روند قیمتی سهم که برای معاملات میان مدت و کوتاه مدت دورههای روزانه و هفتگی و برای افق بلندمدت دورههای ماهانه بررسی میشود.
5 - تعیین سطح مقاومت (Risstance) یا حد بالای قیمت و سطح حمایت (Support) یا حد پائین قیمت و نقطه پرش (Breakout) یا قیمتهای بالاتر از دو نقطه فوقالذکر است. در این حالت فرصتهای خرید یا فروش از راه برآورد محدوده نوسانات در دو سطح حمایتی و مقاومتی مشخص میشود که نحوه تعیین اینگونه فرصتها خود به مهارت و تبحر و درک تکنسینها بستگی دارد که به دقت حرکات بازار را تشخیص میدهند و از روند گذشته نتیجهگیری بهتری دارند.
روش تئوری مدرن پورتفولیوMPT
این روش که ابتدا توسط هری مارکویتز بهصورت عملی بیان شد براساس یک سری مفروضات خاصی است که اهم آن گویای این است که بازار کار است و انتشار اطلاعات بهصورت یکپارچه و در اختیار همگان است و شفافیت اطلاعات در معاملات حاکم است.
مبنای این روش بر پایه این استدلال استوار است که احتمال خطر از دست دادن سرمایه یا سود یک نوع سهام در بازار بسیار بیشتر از مجموعه یا ترکیب سهام است.
لذا قاعدتاً سرمایهگذار حرفهای نباید تمامی سرمایه خود را در یک قلم دارایی سرمایهگذاری کند (و منطق اقتصادی نیز این را تایید میکند) بلکه بایستی آن را در مجموعهای از سهام یا دارائیها سرمایهگذاری کند که این مجموعه به پرتفوی معروف است. پرتفوی یا سبد سهام متشکل از سهام متعدد شرکتهایی است که در شرایط عادی احتمال کاهش بازده همه دارائیها تا حدودی به صفر نزدیک است و تلاشها بر این است که ریسک غیرسیستماتیک یا تنوعپذیر به حداقل ممکن تقلیل یابد. به همین جهت ترکیب پرتفوی بهتر است بهگونهای باشد که نوسانات مشابهی نداشته باشند یعنی زمانی که بازده یکی کاهش پیدا میکند بازده دیگری افزایش یابد. در این راستا مراحل زیر توسط سرمایهگذار و یا معاملهگر در بازار رعایت میشود.
1 - تعیین بازده مورد انتظار سبد سهام و تکتک سهام
2 - ارزیابی وضعیت سهام مختلف و انتخاب آنها
3 - بهینه کردن ترکیب سهام (پرتفوی)
4 - ارزیابی پرتفوی و بازنگری در مجموعه سهام
تحلیل پرتفوی، کاربرد زیادی در آنالیز ریسک و بازده و نیز تجزیه و تحلیل بازار دارد و به همین خاطر نرم افزارهایی طراحی شده است که قابلیت محاسبه ریسک بازار و مقایسه آن با ریسک صنعت و شرکتها را دارد. در روش پرتفوی مدرن مجموعه تلاشها وقف این است که بازده پرتفوی فرد سرمایهگذار به بازده بازار نزدیک شود و در وضعیت مطلوب، بازدهی بیشتر از آن بهدست آورد. در این حالت پرتفوی کل بازار یک شاخص ارزیابی است که ریسک آن نیز با شاخص بتا (Beta)محاسبه میشود. این تحلیل کاربرد زیادی در آنالیز ریسک و تجزیه و تحلیل بازار دارد و مبنای کار سرمایهگذاران حرفهای است.
نتیجه گیری
در تجزیه و تحلیل قیمتهای سهام و گزینش تصمیمات سرمایهگذاری هر سه روش فوق الذکر کاربرد زیادی دارند لیکن ترکیبی از هر سه متد، قدرت تشخیص و رویههای انتخاب بهتری را به سرمایهگذار عرضه میدارد، بهطوریکه روش بنیادین از دید کلی وضعیت کنونی بازار و دور نمای آتی را شناسایی میکند. روش تکنیکال با بررسی دقیق قیمتها میخواهد اشتباهات گذشته تصمیمگیری را تکرار نکند و از لغزشها دوری جوید و پیشبینی خود را بر منطق دقیق و عاری از هرگونه احساسات فردی استوار کند.
در حالی که روش مدرن پورتفولیوMPT نیز که اساس و پایه تحلیلهای موجود بازار سرمایه است درصدد این است که از ریسکهای غیرسیستماتیک اجتناب کرده و یا آن را کاهش داده و به کسب بازده معقول ( نسبت به ریسک آن) بیندیشد. اما تجربه نشان داده است که ترکیب روشهای فوق ابزاری بهمراتب بهتر برای تحلیل قیمت و بازده سهام است مخصوصاً در بازارهای سهامی که سرمایهگذاران آن زیاد حرفهای بهنظر نمیرسند.