به این معنا که مهاجران در اینجا از نظر زبانی و فرهنگی خودشان را با مردم ایران مشترک میبینند. گویی که احساس میکنند به کشور بیگانه نرفتهاند. مهاجرت مردم افغانستان به دیگر کشورهای همسایه از جمله کشورهای آسیایی یا پاکستان از لحاظ فرهنگی برای بخش عمدهای از مردم افغانستان مساعد نیست. ارتباطات بین ایران و افغانستان سابقه دیرین دارد. این را یادآوری کنم که در زمانهای قدیم مهاجرتها جنبه رسمی پیدا نمیکرد و آنقدر به نظر نمیآمد.
به هر حال ایران همیشه برای مردم افغانستان موقعیت ویژهای از نظر زبانی، فرهنگی و دینی داشته است. این عوامل باعث میشد تا نخستین گزینه برای انتخاب کشور مقصد برای بسیاری از مردم مهاجر افغانستان، ایران باشد. البته نه برای همه مردم. برای آن بخشی که فارسی زبان هستند و از نظر مذهب، قوم و نژاد قرابت بیشتری با مردم ایران دارند. در این بین برای شاعران و نویسندگان، موقعیت ویژهتر بوده. چون برای فعالیت این گروه در کشورهای دیگر چنین بستری وجود ندارد.
فعالان شعر و ادبیات کشور افغانستان که به کشورهای دیگر رفتند در عمل فرصت پرداختن به ادبیات برایشان کم شده. هم مخاطب زیادی ندارند و هم به این دلیل که محافل، مجامع، رسانهها و مطبوعاتی نیست که مستقیم با آثار ادبی در ارتباط باشند. به همین دلیل انگیزهای هم برای کسانی که دور از کشور هستند، نمیماند. این در حالی است که در کشورهای دیگر اهالی شعر و ادبیات از نظر مظاهر و امکانات زندگی و امکان پذیرش و پناهندگی و موقعیت اجتماعی وضعیت خوبی دارند. اما نکته این است که آن بخش از مهاجران، در موقعیت و حوزه فرهنگی، خودشان را در جزیرهای احساس میکنند که دور از همزبانان هستند.
گاهی اتفاق میافتد که محفل شعر مثلاً در آلمان برگزار میشود، مهاجران زیادی از چند کشور همسایه در آن برنامه شرکت میکنند، زیرا در طول سال چنین فرصتی دست ندهد. اما در ایران هر هفته این موقعیت فراهم و میسر است. جامعه مخاطب هم موضوع مهمی است. در آن کشورها مخاطب شعر و ادبیات فارسی هم کم است. پس بیراه نیست اگر بگوییم همزبانی و تمدن مشترک که عمری به درازای تاریخ دارد، توانسته یکی از علتهای مهاجرت مردم افغانستان به ایران باشد.
درباره دلایل مهاجرت مردم افغانستان به ایران باید از عوامل مختلفی نام ببرم. اما در بین همه آن عوامل، همزبانی و تمدن مشترک از همه پررنگتر است.
کد خبر 640403
نظر شما