به گزارش همشهری آنلاین، در جریان کشف این دنبالهدار که منجر به نابودی انسانها میشود، کیت، رندال و دکتر تدی اوگلتورپ (راب مورگان)، از دفتر هماهنگی دفاع سیارهای، سعی میکنند مسئولان را برای مقابله با این خطر قطعی، متقاعد کنند. مریل استریپ در نقش جینی اورلئان و مارک رایلنس در نقش ایشرول، غول فناوری میلیاردر، باید برای نجات سیاره کاری کنند و اگر همه با هم متحد شوند، خطر به احتمال زیاد به کلی از سر ساکنان این سیاره دفع خواهد شد.
(اگر فیلم را ندیدهاید، بدانید که آخر داستان، در ادامه مطلب لو میرود.)
احتمالا میتوانید حدس بزنید که فیلم چگونه به پایان میرسد - زمین نابود میشود. ایشرول، رئیسجمهور را متقاعد میکند که منتظر بماند تا دنبالهدار به زمین نزدیک شود تا شرکت او، بش (BASH)، بتواند پهپادهایی برای منفجر کردن آن به قطعات بیخطر به فضا بفرستد. البته، نقشه او کار نمیکند - و اوه! خداحافظ دنیا.
مککی، نویسنده و کارگردان این فیلم نتفلیکس، میخواست فیلمی درباره آخرالزمان قریبالوقوع بر اثر تغییرات آبوهوایی بسازد؛ همانطور که او در مصاحبه اخیرش با ورایتی مطرح میکند، میخواست یک کمدی جامع و کامل بسازد. این طرح مککی، قبل از همهگیری کووید-۱۹ در سراسر جهان بود، چیزی که باعث ایجاد موجهای جدید و وحشتناک ضد علم شد. مککی میگوید: «ایده این بود که فیلم ترکیبی از کمدی پوچگرایانه و مقداری واقعیت باشد؛ میتوانید ترکیب این دو را در نظر بگیرید؟»
فیلم به سمت پایان دنیا و مرگ کیت، رندال و تدی پیش میرود. در طول مسیر، «به بالا نگاه نکن» زندگی مدرن، رسانهها، سیاست و فرهنگ شهرت و سلبریتیها را به سخره میگیرد.
به عبارت دیگر، «به بالا نگاه نکن» کارهای زیادی برای انجام دادن دارد. برای تحقق این اهداف، مککی میخواست «پایان خوش تضمینی» را که تماشاگران سینما به آن عادت کردهاند، از بین ببرد و «آن ساختار سهپردهای سنتی هالیوود را که به خوبی میشناسیم، بشکند.»
وقتی رندال میندی (لئوناردو دیکاپریو) به یک چهره مشهور بینالمللی و کارشناس اصلی رسانهها در رابطه با ستاره دنبالهدار تبدیل میشود، راه خودش را گم و در نهایت همسرش (ملانی لینسکی) و فرزندانشان را رها میکند. اما وقتی میفهمد پروژه اشرول برای خرد کردن ستاره دنبالهدار، سودجویی محض و فاقد بنیان علمی لازم است، همراه کیت (جنیفر لارنس) و نامزدش یول (تیموتی شالامه) به خانه برمیگردد. تدی نیز برای شام به آنها ملحق میشود و پایان فیلم، از میز شام صمیمانه خانوادگی تدی به اتاق فرمان ماموریت فاجعهآمیز بش میرویم و برمیگردیم؛ ماموریتی که در نهایت زمین را نابود میکند.
ایشرول و اورلئان میفهمند ماموریت شکست خورده و اتاق فرمان را برای فرار از سیاره ترک میکنند. اورلئان فراموش میکند که پسر و رئیس ستادش، جیسون (جونا هیل) را با خودش ببرد و او را رها میکند تا بمیرد، با این وجود به رندال زنگ میزند و پیشنهاد میکند همراه آنها برود. آنها با سفینهای مجهز به محفظههای انجماد، زمین را به دنبال یک سیاره قابل سکونت دیگر ترک میکنند. رندال پیشنهاد او را قبول نمیکند، و میگوید با جیسون خوش بگذرد. رئیس جمهور تازه اینجا یاد پسرش میافتد: «جیسون؟ اه لعنتی!»
مککی میگوید این روزها که دنیا روزبهروز سورئالتر میشود، او میخواست ترکیبی بسازد که در آن «کمدی پوچ و مضحک درست در کنار غم حضور داشته باشد. کل فیلم در تلاش است تا این سوال را بررسی کند که در واقعیت دارد چه اتفاقی برای ما میافتد.»
مککی ادامه میدهد: «فقط فکر میکنم که باید با این احساسات عجیب کنار هم کنار بیاییم. بنابراین مشکلترین بخش فیلم این بود که در ۲۰ دقیقه آخر به لحن مورد نظر برسیم.»
سر میز شام، خانواده میندی و خانواده منتخبشان، کیت، یول و تدی، در تلاش هستند تا به آخرین وعده غذایی خود معنا ببخشند، در حالی که آهنگساز فیلم نیکلاس بریتل نیز برای ساختن حسوحال وداع، دست به کار میشود. یکی از پسران رندال با به یاد آوردن چیزهایی که باید بابت آنها شکرگزار بود، با حسرت روزی را به یاد میآورد که در حیاط خلوت خوابیده و وقتی از خواب بیدار شده، یک بچه گوزن بالای سرش بود. او میگوید: «بچه گوزن. آن بهترین روز زندگی من بود.»
کیت میگوید: «بابت این سپاسگزارم که تلاش خودمان را کردیم.» تدی میگوید: آه مرد. آیا تلاش خودمان را کردیم؟»
رندال با وجود اینکه هرگز خانواده مذهبیای نبودهاند، همه را به یک لحظه دعا دعوت میکند. این زمانی است که یول زمام امور را به دست میگیرد، و از خدا میخواهد که به آنها آرامش ببخشد.
مک کی میگوید: «فکر میکنم ما خیلی عادت کردهایم که دین را با انواع فرقهها ببینیم، و اکنون دین در این کشور به یک چماق سیاسی تبدیل شده و ایمان واقعی را فراموش شده است. و این جرقهای بود: فهمیدم یول چه شخصیتی است. و به این شکل تیم کامل شد.»
مککی ادامه میدهد: «و احتمالا این لحظه مورد علاقه من در کل فیلم باشد.»
در حالی که دنیا به طور واقعی به پایان میرسد، فیلم از خانه میندی خارج میشود و ما همچنین میبینیم که مردم عادی وقتی دنبالهدار در حال برخورد به زمین است، چه میکنند. دوباره به خانه میندی برمیگردیم و میبینیم وقتی میز شروع به لرزیدن میکند، آنها در هنگام شام در مورد پای سیب خریداری شده از فروشگاه و آسیاب کردن دانه های قهوه صحبت میکنند.
رندال در حالی که موسیقی پیانوی بریتل در پسزمینه به گوش میرسد، میگوید: «مسئله این است که ما واقعا...واقعا همه چیز داشتیم، اینطور نیست؟ منظورم این است که اگر فکرش را بکنید، داشتیم.»
مک کی گفت که این جملات ایده دیکاپریو بود. آنها در سرمای منجمدکننده در حال فیلمبرداری صحنه شام در خانهای در ماساچوست بودند. در بین فیلمبرداریها، دی کاپریو به سراغ مککی و ناظر فیلمنامه، کیت هاردمن، رفت. مککی میگوید: دیکاپریو گفت «میدانی، احساس میکنم باید چیزی بگویم». و آن جملات را بیان کرد - او حتی آن را با شخصیت نخواند. و بلافاصله هاردمن - این تگزاسی سرسخت - و من هر دو اشک در چشمانمان جمع شد و من بغض کردم. و با صدای اندکی لرزان و فروخوردن بغضم گفتم که بله، فکر میکنم باید امتحانش کنی.»
البته تردیدهای زیادی برای اضافه کردن این جمله وجود داشت ولی در نهایت به نسخه نهایی راه یافت.
به گفته مککی پایان اصلی صحنه شام به جای دیدن فروریختن خانه میندیها به سیاهی کات میخورد، اما با ارائه پیشنهاداتی از طرف مسئول جلوههای بصری، تغییر میکند. مککی میگوید: «به این ترتیب بود که در پشت کاراکتر راب مورگان میبینیم که دیوار از هم جدا میشود، پنجره پشت لئو میشکند، آشپزخانه پشت جن فرو میریزد.»
مککی میگوید که پایانبندی درست، فرآیندی بود شامل «تغییر دادن، بهینهسازی، و بهینهسازی مداوم».
مککی میگوید: «چقدر از جهان را باید نشان دهیم؟ با موسیقی باید چه کنیم؟ تا کجا پیش برویم؟ ما میخواهیم (با این فیلم) غمگین شویم، اما نمیخواهیم آسیب ببینیم. میدانی؟ میخواهیم اشک بریزیم اما نه اینکه بدون کنترل بزنیم زیر گریه!»
قبل از پایان جهان، رئیس جمهور اورلئان از ایشرول در مورد الگوریتم «بش» میپرسد که میتواند نحوه مرگ افراد را پیشبینی کند. رئیس جمهور میگوید: «فکر نمیکنم بخواهم بدانم - نه میخواهم! میخواهم بدانم.» ایشرول بلافاصله پاسخ میدهد: «شما را یک برونتارک میخورد. معنی آن را نمیدانیم.»
و به این ترتیب در یک صحنه بعد از تیتراژ، ما کشتیهای فضایی فرار افراد فوق ثروتمند را میبینیم که ۲۲۷۴۰ سال بعد روی سیاره جدیدشان فرود میآیند. ایشرول پیروزمندانه اعلام میکند: «محفظههای کرایو ۵۸ درصد موفق بودند. که خیلی بهتر از حد انتظار است!» اورلئان می گوید: «ما فقط ۴۷ کشته در بخش خودمان داشتیم» ایشرول خوشحال است: «من فکر میکنم که کار به خوبی پیش خواهد رفت. واقعا خوب!»
موجودی رنگارنگ ظاهر و اورلئان شگفتزده میشود. او با هیجان میگوید: «به آن حیوان زیبا نگاه کن. اینها پر هستند یا فلس؟»
برونتارک سر او را گاز میگیرد و سپس او را میخورد.
ظاهرا این ایده خود بازیگر بود که شخصیتش میخواهد بداند چطور میمیرد که در نهایت به یکی از صحنههای کمدی پایان فیلم تبدیل شد.
آیا مرگ خشونت آمیز پرزیدنت اورلئان بیانگر این است که زندگی در سیاره جدید محکوم به فنا است؟ مککی لحظهای به آن فکر می کند. آیا این بدان معناست که همه افراد توسط برونتارکها خورده میشوند؟ در واقع، بله. فکر میکنم اینطور است.»
هنگامی که آنها در بوستون فیلمبرداری میکردند، ایدهای برای صحنه تیتراژ پایانی به ذهنشان رسید. «جیسون اورلئان، که منفورترین شخصیت فیلم است، چه میشود اگر او آخرین انسان روی زمین باشد، چه میشود؟»
در این صحنه، جیسون از زیر آوار بیرون میآید و سلفی میگیرد. به گفته مککی هوا سرد بود و این صحنه تنها با یک برداشت فیلمبرداری شد. جونا هیل هم ظاهرا جملات پایانی را بداهه میگوید: «لایک و اشتراک یادتان نرود، من آخرین انسان روی زمین هستم!»
مککی میگوید: «من صحنههای کوچک در انتهای تیتراژ را دوست دارم. منظورم این است که بستگی به فیلم دارد - واضح است که شما این کار را با «دختر گمشده» انجام نمیدهید. اما با فیلمی مانند این - که ترکیبی از کمدی با فاجعه و وحشت است، چرا. به نظرم یکجورهایی فیلم را کامل کرد.»
منبع: ترجمه با کمی تغییر از ورایتی.
نظر شما