به گزارش همشهری آنلاین، سریال کشتن ایو (Killing Eve) داستان ایو پولاستری (با بازی ساندار اوه) بازرس بریتانیایی MI۵ را دنبال میکند که در تعقیب قاتل روانپریش و در عین حال حساس و شکنندهای به نام ویلانل (با بازی جودی کومر) است. در جریان پیشرفت جستوجوها و ماجراهای تعقیب و گریز، ایو و ویلانل نسبت به یکدیگر وسواس پیدا میکنند و ماجراها حول این دو شخصیت میچرخد.
این سریال بر اساس مجموعه رمان ویلانل از لوک جنینگز ساخته شده و هر کدام از فصلهای سریال، توسط یک نویسنده زن متفاوت رهبری میشود. فصل اول، فیبی والر بریج، نویسنده و بازیگر سریال محبوب فلیبگ، نویسنده اصلی بود، فصل دوم امرالد فنل (برنده جایزه اسکار بهترین فیلمنامه برای «زن جوان خوشآتیه»)، فصل سوم سوزان هیثکوت و فصل چهارم لورا نیل نویسندگان اصلی بودند.
در جریان تعقیب ویلانل، ایو و رئیسش کارولین (با بازی فیونا شاو)، مامور کارکشته MI۶، متوجه میشوند که گروهی به نام ۱۲، پشت پرده قتلها است و در این بین داستان، ارتباطاتی هم با سازمان امنیت روسیه، آنارشیستهای دهه ۱۹۷۰ آلمان و قاتلان روانپریش دیگر پیدا میکند و البته زنانی که به دنبال استقلال و قدرت هستند. ایو، قصد دارد ۱۲ را از بین ببرد، و در این راه متحدانی پیدا میکند و رابطهاش با ویلانل و تلاش برای یافتن ۱۲، از او شخصیتی متفاوت میسازد.
ویلانل، قاتل ترسناک و ماهری که انگلیسی را با لهجه روسی حرف میزند، به دلایلی که چندان روشن نیست، به دنبال جلب توجه ایو است. او قوانین را زیر پا میگذارد، بیاندازه پول خرج میکند و عاشق لباس است. لباسهایی که ویلانل برای ماموریتهایش به تن میکند، صحنههای قتل در شهرهای بزرگی چون پاریس، رم و برلین را به تصاویر یک مجله مد نزدیک میکند؛ البته مجله مدی که سردبیرانش به زیبایی تاریک صحنههای خون و خشونت هم علاقمند باشند.
استفاده از عناصر کمیک، در طراحی شخصیتها و روند داستان، بر جذابیت سریال افزوده است و البته تحملپذیری خشونت را هم ممکن کرده است. فصل اول با نویسندگی فیبی والر بریج، با تکلاینهای شیطنتآمیز او، زیباییشناختی رشکبرانگیز سریال و البته آنتاگونیست جذاب آن، شروع درخشانی برای کشتن ایو محسوب میشد. چیزی که قطعا کار را برای نویسندگان بعدی دشوارتر کرد.
تا فصل چهارم، ساندرا اوه در نقش ایو فوقالعاده باقی میماند، که سفر تدریجیاش از امنیت ناخوشایند تا خودویرانگری خوشایندش، از معدود جذابیتهایی است که بعد از والربریج ادامه پیدا کرده است. از طرف دیگر، ویلانل، با ایده عجیب رستگار شدن به عنوان یک مسیحی مومن، دست به گریبان است. ماجرای ۱۲ نیز به مرور آشکار میشود و در این میان، هر کدام از شخصیت های اصلی سریال (که اغلب زن هستند) به دنبال کار ناتمام خودشان، با هیولایی هستند که با قطع هر کدام از سرهایش، سر جدیدی روی گردنش سبز میشود.
هر کدام از فصلهای این سریال، ۸ قسمت حدودا ۴۰ دقیقهای دارد و تماشای آن، برای کسانی که علاقمند به روایتهای هیجانانگیز و پرماجرا و البته قدری صحنههای خشونتآمیزند، سرگرمکننده خواهد بود.
نظر شما