«شیر مادر و نان پدر حلالت»، «خدا قوت پهلوان» یا «خسته نباشی دلاور»؛ انگار تماشای مسابقات کشتی بدون این عبارات برایمان معنایی ندارد؛

هادی عامل

همشهری آنلاین _ سارا جعفرزاده: عباراتی که از عمق وجود این گزارشگر کشتی بیرون می‌آید و حاکی از احساساتش در بحرانی‌ترین لحظات کشتی است. صدای خاص و لحن مقتدر «هادی عامل» هنگام گزارشگری مسابقات کشتی هر ببینده‌ای را پای تلویزیون میخکوب می‌کند. انگار مهر کشتی را به نام او زده‌اند. از اینها که بگذریم خودش روزگاری قهرمان کشتی بوده و با مرام پهلوانی خو گرفته. تواضع و فروتنی، رعایت ادب و کلام زیبا از ویژگی‌های بارز عامل است. به «آقا تختی» علاقه وافری دارد. ساکن مشهد است و از مریدان امام رضا(ع). معتقد است که در جوار گنبد این امام رئوف و مزار پدرش انرژی مثبت می‌گیرد و به همین دلیل زندگی در مشهد را بسیار دوست دارد. می‌گوید: «تمام انرژی‌ام را از مردم می‌گیرم و خدا را شاکرم که صدایم به دل مردم نشسته است.» ۴ دهه فعالیت در عرصه گزارشگری کشتی صدای او را برای همه ما جاودان کرده است.  

 مردم وقتی صدای شما را می‌شنوند چه عکس‌العملی دارند؟
همه اهالی محله مرا می‌شناسند و هر جا می‌روم مثل فرودگاه یا جاهای دیگر مردم تا صدای مرا می‌شنوند ابراز محبت و علاقه می‌کنند و بسیار نسبت به من لطف دارند. گزارشگری کار سختی است و نیاز دارد که ساعت‌ها صحبت کنی و قبل از هر اجرا باید مطالعه و تحقیق کنی، اما همین خستگی به محض دیدن لطف و محبت مردم از تن من بیرون می‌رود و لبخند به لبانم می‌آید. اعتقاد دارم مهربان‌ترین انسان‌های روی کره زمین ایرانی‌ها هستند. دوستشان دارم و به خاطر لطف و محبتی که دارند در کنارشان احساس خوبی دارم؛ از آن راننده تاکسی که مرا سوار می‌کند تا کاسبانی که ‌از آنها خرید می‌کنم، همه و همه به من لطف دارند.


 تکیه کلام‌های شیرین و جذاب شما در هنگام گزارش مسابقات بداهه است؟
اکثر تکیه کلام‌های من بداهه است. در مورد عبارت «شیر مادر و نان پدر حلالت» جا دارد به خاطره‌ای اشاره کنم. در ژاپن اسکوربردی وجود داشت که ورزشکاران وقتی پیروز می‌شدند از طریق این وسیله با خانواده‌شان ارتباط برقرار می‌کردند و در آن لحظات نظاره‌گر اشک مادرها و شادی پدرها بودم. با توجه به اینکه احترام خاصی برای پدران و مادران قائل هستم پیش خودم گفتم جمله‌ای برای قدردانی از این عزیزان بگویم که خوشبختانه به دل مردم نشست. یا در مورد واژه «خدا قوت» ما که بچه بودیم این واژه بسیار استفاده می‌شد. من این عبارت را هم در گزارش‌ها به کار بردم و خوشحالم از اینکه وقتی کوه می‌روم همــه وقتی مـرا می‌بینند می‌گویند: «خدا قوت». اما بقیه تکیه کلام‌هایم واقعاً بداهه است. در کنار بخش تخصصی گزارش‌هایم، احساسات شخصی‌ام را هم بیان می‌کنم. در مجموع، دوست ندارم در حوزه‌های دیگر گزارشگری وارد شوم و تمایل دارم صدایم را خرج کشتی کنم.


 از مهم‌ترین و هیجان انگیزترین مسابقه‌ای که گزارش کردید بگویید؟
من به ۷ المپیک رفته‌ام. طلاهایی که در المپیک کشتی گرفتیم برای من خیلی دلچسب بود و هرکدام در جایگاه خود ارزش داشت؛ چه طلای آقای خادم در سال ۱۹۹۶ و چه فینال آقای دبیر در المپیک ۲۰۰۰ سیدنی. طلای علیرضا حیدری در المپیک آتن و ۳ طلای المپیک لندن فرنگی‌کاران حمید سوریان، امید نوروزی و قاسم رضایی هم جذابیت خودش را داشت. طلای حسن یزدانی در ۲۰۱۶ برزیل و طلای محمدرضاگرایی بسیار جذاب بود و ۷ طلای مسابقات نروژ هم چسبید که جهانی بود؛ نمی‌توانم یکی را انتخاب کنم. چون همه این مسابقات خوب بود.


 بین کشتی‌گیران ایرانی به کدام یک علاقه دارید؟ چرا؟
آقا تختی. ایشان ویژگی‌های خاصی داشتند از جمله اینکه ۷ مدال طلا و نقره کسب و در ۴ المپیک شرکت کرده بود و تا امروز پرافتخارترین کشتی‌گیر المپیک است. آقا تختی با ادب و باگذشت بود و به دوستانش احترام می‌گذاشت و همه چیز را برای همه می‌خواست. در زمان حیاتش هم مردم خیلی آقا تختی را دوست داشتند. بزرگوار بود تا جایی که وقتی قرار شد ۱۰ نفر از هم‌تیمی‌هایش را آن زمان در راه‌آهن استخدام کنند تختی اسم خودش را نفر آخر نوشت و وقتی دلیل را پرسیدند گفت: «اگر قرار باشد اسم کسی خط بخورد، اسم من که آخر است، خط بخورد.»

«هادی عامل» گزارشگری با تکیه کلام‌های دلچسب | دوست دارم صدایم را خرج کشتی کنم

  • روزی که گزارشگر شدم

سال ۱۳۶۳ مسابقات قهرمانی کشتی کشور در مشهد برگزار می‌شد. یک گزارشگر فوتبال که قاعدتاً به فنون کشتی آشنا نبود مسابقات را گزارش می‌کرد. من برای اعتراض به شبکه مشهد زنگ زدم. گفتند گزارشگر کشتی نداریم و دنبال گزارشگریم. در نهایت رفتم و تست دادم و قبول شدم و مسیر گزارشگری من از مشهد، آغاز و در نهایت به تهران کشیده شد.

  • آلودگی آزاردهنده

از آلودگی هوا در تهران و مشهد رنج می‌برم. آلودگی هوا تأثیرات مخربی بر سلامت دارد.  

  • وقتی گشتی گیر بودم

من کشتی‌گیر بودم و حتی قهرمان کشور شدم و متأسفانه دستم در ۱۴ سالگی آسیب دید. با همان دست آسیب‌دیده تا چند سال کشتی را ادامه دادم تا اینکه در ۱۹ سالگی آسیب دستم شدید شد.  

  • سکونت در تهران نه!

اما از آنجا ‌که مادر و خانواده‌ام در مشهد ساکنند، به این شهر تعلق خاطر و وابستگی دارم به‌طوری که اگر ساعت ۷ شب کارم در تهران تمام شود با پرواز ساعت ۹ شب به مشهد برمی‌گردم. دوست ندارم ساکن دائمی تهران باشم.

کد خبر 649328

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha