همشهری آنلاین _مریم باقرپور : محلهای که در آن میتوان برجها و ساختمانهای مدرن را دید. اما درست در همین محله و پشت برجهای شهرک آتیساز، چهرهای متفاوت از محله سعادتآباد نمایان میشود؛ چهرهای که هیچ شباهتی به محلهای مدرن ندارد. اینجا بخشی از محله شهرک نیایش است. خانههای آجری و قدیمی، باغهای وسیع و مغازهای کوچک و رنگ باخته با چند مسجد و حسینیه نشان از بافت سنتی آن دارد. با اینکه نام محله متعلق به اوج شهرنشینی در تهران است، ولی گویا محله حکایت دیگری دارد. این محدوده از شهرک نیایش میان برجها و ساختمانهای مدرن محـله سعادتآباد محصـور شده است.
- باغ چاله ونک
۶۰ سال قبل شهرک نیایش امروز به باغ چاله ونک شهرت داشت. به گفته اهالی قدیمی شهرک، باغ چاله بخشی از دهونک به شمار میآمد و در گودال واقع شده بود؛ گودالی که درختان جنگلی بیشماری داشت. در آن زمان داماد «مستوفی الممالک» یعنی «غلامحسین سمیعی» مالک زمینهای باغ چاله ونک بود. روایت است که غلامحسین سمیعی از طرف حاکم وقت مأمور بود که با کشت و زرع، باغ چاله ونک را آباد کند. باغ چاله از شمال به رشته کوههای اوین، جنوب به ده خوردین، شرق به کن و سولقان و از غرب به تپههای شمسآباد میرسید. با گذشت سالها هنوز امروز وقتی به باغ چاله نگاه میکنی از گذشتههای دور در آن نشانههایی را میبینی. هر چند از درختان وحشی و گودال خبری نیست، ولی بافت دیوارهای کاهگلی، باغهای وسیع و خانههای آجری با طبقات کم نشان از قدمت یک محله دارد.
- ساکنان اولیه
در گذشته داخل باغ چاله پر از درختان وحشی و درختان میوه مانند ازگیل، انار، زرشک، توت و... بود. برای «مختار زینعلی» باغ چاله جزء بهترین خاطرات زندگیاش بوده و هست. او از نخستین ساکنان باغ چاله به شمار میآید. حدود ۷۰ سال قبل او درحالی که کودک ۶ سالهای بود با خانوادهاش از قم به تهران میآید و در باغ چاله ساکن میشود. میگوید: «آن زمان در باغ چاله فقط ۶ خانوار زندگی میکردند که اغلب قمی یا یزدی بودند.» زینعلی نام برخی از مردان خانوارها را به یاد میآورد. مش قاسم، مش حسین آسیابان، مش غلام، غلامحسین آقلی و... که همه آنها از کارگران داماد مستوفی الممالک به شمار میرفتند؛ او صاحب باغ چاله بود. گاوداری و دامداری داشت و از ۸۰۰ رأس گوسفند و ۷۰ رأس گاو نگهداری میکرد. اطراف باغ چاله هم زمینهای کشاورزی بود. کارگران برای غلامحسین سمیعی دامداری و کشاورزی میکردند و هر ماه حقوق میگرفتند. محله هم تنها ۲ کوچه به نامهای حاج ممد و باغ چاله داشت.»
- زندگی میان خانههای خشتی و گلی
زینعلی روزهایی را به یاد میآورد که باغ چاله اطرافش پر از گندمزار و یونجهزار بود. مردم در خانههای خشتی و گلی و میان باغهای میوه، کنار رودخانهای که از کوههای اوین میآمد و به روددره معروف بود، میزیستند. هنوز هم بقایای دیوارهای کاهگلی در باغهای محله دیده میشود که نشان از آن روزگاران دارند. «حسن آریافر» از اهالی قدیمی تعریف میکند: «مردهای محله صبح زود، آفتاب نزده به زمین کشاورزی میرفتند و غروب بازمی گشتند. برخی هم در دامداری کار میکردند. زنها در خانه وظیفه دوشیدن شیر، چیدن علف و... را برعهده داشتند. داخل همه خانهها تنور بود. گندم را در آسیاب ونک آرد میکردند. سپس بانوان در تنور خانهها نان میپختند. سایر مایحتاج روزانه را هم از محصولات دامداری و کشاورزی تأمین میکردند.» آریافر میگوید: «محله باغ چاله چند قنات معروف داشت که میتوان از قناتهای خوردین، کوچک، آسیاب و چمن نام برد. باغهای معروف محله هم باغ حاج ممد، باغ مستوفی، باغ فیروزگر و باغ سمیعی بودند.»
- ماجرای حمامی که بوستان شد
هویتهای از بین رفته محله باغ چاله در ذهن نخستین ساکنان محله هنوز پررنگ است. «مختار زینعلی» از روزهایی میگوید که اهالی با پای پیاده به ونک میرفتند. حمام در دهونک بود. البته شبهای جمعه خانواده مستوفی حمام خزینه ونک را قرق میکردند و سایر روزها برای مردم عادی بود. اهالی اموات خود را در قبرستان ونک یا قبرستان کوچکی در باغ چاله دفن میکردند که حالا قبرستان کوچک به بوستان ونک تبدیل شده است.
- تغییر چهره باغ چاله
در دهه ۴۰ و بعد از اصلاحات ارضی در تهران بافت روستایی محله باغ چاله هم تغییر کرد. «محمد دربندی» از اهالی محله میگوید: «سال ۱۳۴۸ پل چمران ساخته شد. محله سعادتآباد هم بعد از آن شکل گرفت. به مرور برجها و ساختمانهای مدرن در اطراف باغ چاله ساخته شدند. خانههای کاهگلی هم جای خود را به خانههای آجری دادند. دامداران و کشاورزانی که در محله بهعنوان کارگر کار میکردند، زمینهای خود را با حق ریشه فروختند. با این شیوه مالکان جدید به محله آمدند. آن زمان ۲ نفر از مالکان اصلی محله یعنی علی کاغذچی و صمد کمپانی اغلب زمینها را به قطعات کوچک تقسیم کردند و فروختند. اوایل انقلاب حدود ۱۶۰ خانوار در این محل و اطرافش زندگی میکردند.»
- تنها میراث قدیمی
اکنون از باغ چاله خبری نیست. به جای آن شهرک نیایش آرام و استوار در دل محله سعادتآباد ایستاده است. شهرکی که زمانی روستا بود و حالا در بخش شمالی شهرک، برجهای آتیساز دیده میشود. داخل شهرک ولی هیچ شباهتی به شهرکهای امروزی ندارد و بیشتر دارای بافت سنتی و قدیمی است. وجود بقایای باغهای قدیمی و دیوارهای کاهگلی به حفظ بافت سنتی کمک میکند. در محله تنها یک خانه با سقف شیروانی و دیوارهای کاهگلی هست که از خانههای باغ چاله به شمار میآید و البته درحال نابودی است. روبهروی محله تصویر برج بلندی را روی یک تپه میتوان دید که اطراف آن را خانههای آجری در متراژهای کوچک فرا گرفتهاند. به نظر میرسد برجها تصمیم دارند محله را در خود فرو ببلعند.
نظر شما