در هفتمین قرار شهردار تهران در منطقه ۲۲، جوانی با نمایش گلدان‌های سیلیکونی و سنگی و تعدادی قطعه فلزی کار دستش، توجه «علیرضا زاکانی» را به طرح‌ها و ایده‌هایش جلب کرد تا جایی که شهردار تهران از همراهانش خواست از ایده‌های این جوان استفاده کنند.

ایده پرداز

همشهری آنلاین _ مریم باقرپور:  «محسن غیاثوند»، ۳۷ ساله، با وجود اینکه مدرک دانشگاهی خارق‌العاده‌ای ندارد، اما در جشنواره‌ها و مسابقه‌های مختلف درخشیده و بیش از ده‌ها طرح ابداعی دارد و بسیاری از آنها را به مرحله اجرا رسانده. جالب است بدانید که کارگاه او گاهی بالکن کوچک و در برخی موارد زیرزمین خانه پدری است و برای فروش دست‌ساخته‌هایش حتی دستفروشی کرده است. با او در کارگاه کوچکش در شهرک دانشگاه شریف گفت‌وگو کردیم.  

با عبور از خیابان «تهران» محله شریف، به خانه پدری‌اش می‌رسیم؛ پدری که در دانشگاه شریف به دانشجویان شیوه تراش فلزات و جوشکاری آموزش می‌داد و محسن، همراه همیشگی‌اش، به محض تعطیلی مدرسه و به‌ویژه تابستان‌ها، هر جا که بود، خودش را به دانشگاه می‌رساند تا هنر پدرش را فراگیرد. با گذر زمان و تلاش پیگیر، او چنان در این عرصه خبره می‌شود که گاهی کارهای پژوهشی و حتی رباتیک دانشجویان را برعهده می‌گیرد. کمی بعد وارد هنرستان نظام‌مافی محله آذری می‌شود و علاقه‌اش را در رشته ساخت و تولید دنبال می‌کند. سپس برای تحصیل در مقطع کاردانی به دانشگاه آزاد اسلامشهر می‌رود، اما بی‌خیال کارشناسی می‌شود و با توجه به علاقه‌اش به پژوهش صنعت و تولید گرایش پیدا می‌کند و ایده‌هایش را به مرحله اجرا می‌گذارد. به همین دلیل، در هر گوشه از خانه پدری لوح‌های تقدیر و دست‌سازه‌ای از او هست؛ از گلدان‌های رنگارنگ تا قطعه‌های کوچک و بزرگ برای تصفیه و شیرین کردن آب، مایعی برای محافظت دست در برابر روغن و گریس و شمع‌هایی که به اشکال مختلف ساخته شده‌اند. با نشان دادن لپ‌تاپی که ایده‌ها و طرح‌هایش را در آن ذخیره کرده است، می‌گوید: «در این سال‌ها، بیش از صدها طرح داشته‌ام که برخی را به اجرا رسانده‌ام. تعدادی هم نیاز به امکانات داشت و برای همین در همان مرحله ایده باقی مانده است.»

ایده‌هایی که  در بالکن خانه جرقه زد

  •  بالکنی که کارگاه شد

بالکن کوچک خانه پدری هم دست‌کمی از محیط خانه ندارد. گلدان‌های ساخته و رنگ‌شده در گوشه‌ای به چشم می‌آید. ظرف گچ آلفا گوشه دیگر گذاشته شده؛ گچی که با آن گلدان‌هایی را می‌سازد که علاوه بر زیبایی، خاصیت ضد آب و رطوبت با استحکام مطلوب را دارند و با نصب چند سنسور حرارتی و نوری این قابلیت را پیدا می‌کنند که هوشمند عمل کنند. می‌گوید: «اگر این گلدان‌ها در اندازه بزرگ ساخته شوند، همزمان می‌توان ۶ بذر را در آنها کاشت و پس از مدتی برداشت کرد بدون اینکه نیاز به نیرویی برای آبیاری یا نور خورشید و... باشد. در این مدت، من نمونه اولیه این گلدان‌ها را اینجا ساخته‌ام و برای تولید انبوه به کارگاه‌های اطراف سفارش داده‌ام، چون فضای لازم را نداشته‌ام.»

  •  کارآفرینی با شمع‌های ابداعی

در کنار گلدان‌ها، شمع‌های رنگی و مجسمه‌هایی هم هست که توسط غیاثوند طراحی و ساخته شده است. او می‌گوید: «اطراف شهرک ما مجتمع‌های سیلیکونی، نفت پارس جنوبی، پلیمر و... قرار دارند. تلاش کرده‌ام از قابلیت‌های آنها استفاده کنم. به‌عنوان مثال، برای شمع‌ها طراحی به‌خصوصی کرده‌ام و قالبش را در مجتمع سیلیکون می‌سازم. سپس خودم پارافین می‌خرم و کار را به تولید انبوه می‌رسانم. همیین کار برای ۱۰ نفر کارآفرینی به دنبال داشته است. این روند شامل مجسمه‌ها هم می‌شود، اما برای اینکه از کارم مطمئن شوم نخستین مدل را در بالکن با وسایل اینجا می‌سازم.»

  •  ایده ۵۰ هزار تومانی در مقابل چند میلیارد

در گوشه و کنار خانه پدری نمونه‌هایی از لوح‌ها هم دیده می‌شود؛ از لوح تقدیر طرح برتر سایپا از مگاموتور تا طرح برتر کشوری از جشنواره علم و فن‌آوری، چلچراغ، ملی صد (ساپکو و ایران‌خودرو) و... البته ایده‌های ارائه‌شده توسط غیاثوند به واسطه تمرکزش بر صنعت خودرو در زمینه ماشین‌آلات و قطعات صنعتی بوده است که برخی را حتی توانسته به مرحله اجرا درآورد. می‌گوید: «در یکی از خطوط سایپا نیاز بود که پیچی بسته شود، اما برای بستن آن دچار مشکل بودیم. همان لحظه ایده‌ای به ذهنم رسید. به مدیر و همکارانم گفتم، گفتند شدنی نیست. برای اثبات ایده‌ام عصر روز پنجشنبه در یکی از کارگاه‌های تراش محله، ابزار مورد نظرم را ساختم و سپس به محل کار بردم. این قطعه برای من ۵۰ هزار تومان هزینه داشت. اما اگر می‌خواستند خط تولید را تغییر بدهند باید ۲ تا ۳ میلیارد تومان هزینه می‌شد. بعدها جایزه‌اش را دریافت کردم. نمونه این موارد زیاد بوده که باعث شد جزو برترین‌های سایپا در بخش ایده باشم.»

ایده‌هایی که  در بالکن خانه جرقه زد

  •  دستفروشی هم کرده‌ام

نمونه کارهای غیاثوند آنقدر زیاد است که حتی در هارد چند ترابایتی‌اش جای خالی نیست. او برخی از این ابداعات را به تولید انبوه رسانده و همراه دوستانش حتی زمینه فروش آنها را فراهم کرده است بدون اینکه به دنبال ثبت آن باشد. می‌گوید: «مشکل بسیاری از مبتکران، انتظار برای ثبت ایده و سپس پیدا کردن حامی مالی است. اما من این کار را نکردم. گاهی ایده‌هایم را فروخته‌ام و در برخی موارد تلاش کرده‌ام به اجرایشان بگذارم. حتی وقتی مواردی مانند شمع و چند چیز دیگر را ساختم، دستفروشی کردم. یک روز جلو ورودی شرکت به مدیرعاملمان یکی از وسایل ساخته‌شده‌ام را فروختم. بعد از آن کلی از کارمندان برای خریدش سراغم آمدند.»

  •  زیر پله هم ندادند

جوان کارآفرین محله شریف پس از ۲۲ سال فعالیت می‌گوید: «برای پیشرفت باید روزبه‌روز مشکلات را کم کرد. با اینکه طرح‌های زیادی ارائه داده و از مسئولان خواسته‌ام تا مکانی در حد یک راه‌پله به من بدهند تا کار پژوهشی انجام بدهم، اما از این کار هم دریغ کرده‌اند. من می‌توانم در باغ‌موزه گیاه‌شناسی که در چند قدمی خانه ماست طرح‌های زیادی برای گیاهان با همین گلدان‌ها اجرا کنم. اما تاکنون به پیشنهادهایم توجه نشده و محل کارم بالکن خانه‌مان بوده است، درحالی که می‌توانستم علاوه بر ارائه طرح‌هایم به نفع کشور، برای افراد زیادی هم کار ایجاد کنم.»

  • خاطره‌ای از طراح مرسدس بنز

«محسن غیاثوند» با یادآوری خاطره‌ای از «محمد امینی یکتا»، طراح مرسدس بنز، می‌گوید: «من و محمد کار طراحی را با هم شروع کردیم. من در سایپادیزل بودم و او در ایران‌خودرودیزل. محمد برای گذراندن دوره طراحی خودرو به ایتالیا رفت و بعد در آلمان طراح مرسدس بنز شد، چون به ایده‌هایش بها دادند. ما با هم بودیم و حتی با هم شروع کردیم. گرچه به من هم پیشنهادهایی داده شده، اما وابستگی‌ام به خانواده و کشور مانع رفتنم می‌شود. کاش مسئولان هم توجهی به این نکات می‌کردند.»
 

کد خبر 650486

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha