حقیقت این است که سینما در زندگی بسیاری از ما با وجود سهم بسیاری که در پرکردن اوقات فراغتمان دارد، چندان جدی گرفته نمیشود و تنها ابزاری است سرگرمیساز که با آن وقت خود را پر میکنیم؛ قصهگویی که بسیار بر ما تاثیر میگذارد بیآنکه بدانیم، منش، رفتار و ذهنیت ما را دگرگون میکند، گاه اسطورههایی از دل آن سربیرون میآورند که از شمایل آنها الگو برمیداریم و... . با این همه اغلب نمیدانیم چگونه این هنر- صنعت تا این اندازه برجنبههای مختلف فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی تاثیرگذار است و یا دریافتی از ابعاد و شاخصههایی که آن را به اثری هنری بدل میسازد، نداریم.
با این وصف تا زمانی که اهمیت و ضرورت نگاه جدی به سینما روشن نشود، رهیافت درستی به این مقوله نخواهیم داشت که سینما چیست یا عناصر سازنده آن به عنوان یک هنر یا یک صنعت قدرتمند با مخاطبان انبوه و قدرت تاثیرگذاری بسیار، از چه مشخصههایی برخوردار است.این نوشته نگاهی به کتاب « فیلم ، فرم و فرهنگ» نوشته رابرت کالک است که بابک تهرانی آن را ترجمه کرده و به تازگی از سوی انتشارات بنیاد سینمایی فارابی چاپ شده است.
در مقدمه کتاب آمده است «فیلم، فرم و فرهنگ شما را دعوت میکند تا به شکلی جدی درباره سینما بیندیشد، به همان جدیتی که در مورد ادبیات انجام میگیرد... . اما اصلا چرا باید در مورد سینما جدی فکر کرد؟ خیلی از آدمها این کار را نمیکنند. در واقع سینما در زمره آن چیزهایی در زندگی ماست که ظاهرا نیازی نداریم جدی بگیریمش. ما به سینما میرویم تا سرگرم شویم، بترسیم، پول خرج کنیم، تفریح کنیم، وقت بگذرانیم و چیزی داشته باشیم و بعد دربارهاش حرف بزنیم. اما غالبا دلمان نمیخواهد به سینما چون بخشی جدی از زندگی فکری و عاطفیمان بیندیشم... .»(ص10)
آنچه در بالا از مقدمه کتاب آورده شد به روشنی نمایانگر طرحی است که نویسنده کتاب در نگارش آن دنبال کرده است و با توجه به این طرح کلی میتوان حدس زد که کدام دسته از مخاطبان سینما را بیش از همه مورد نظر دارد؛ مخاطبانی که به طور کلی جزو حرفهایها محسوب نمیشوند و یا به عبارتی نویسنده به آن اشاره میکند؛ آنها که به سینما جدی نمیاندیشند.
هرچند که این نکته به آن معنا نیست که کتاب برای علاقهمندان حرفهای سینما که با متون سینمایی آشنایی دارند دربردارنده نکات تازهای نیست، بلکه برعکس با توجه به رویکردی که نویسنده دنبال میکند این کتاب دارای بحثهای خواندنی و تازه است، به ویژه اینکه در این کتاب به شکل دستهبندی شده و فشردهای به برخی از وجوه مهم در شناخت و ارزیابی هنری سینما میپردازد؛ وجوهی همچون عناصر سینما، نظریههای سینمایی و یا ژانرهای گوناگون سینمایی که با شیوهای ساده و قابل فهم برای مخاطبان از طیفهای مختلف نوشته شده است و البته مترجم کتاب نیز ترجمهای روان را از آن ارائه کرده تا این سادگی در میان مفاهیم سینمایی حفظ شود.
با این اوصاف «فیلم، فرم و فرهنگ» میتواند برای آنها که به سینما میروند، اما با بیتوجهی از کنار آن میگذرند، پلی باشد تا به آن جدیتر نگاه کنند و آنها را با برخی شاخصههای اساسی سینما آشنا میسازد تا به درکی هنری از آنچه تا به امروز صرفا وسیلهای سرگرمیساز و نهچندان مهم تصور میکردند، راهنمایی کند و نکته جالب اینکه برخلاف بسیاری از کتابهای تئوریک سینما که برای روشن شدن بحث به نمونههای صرفا هنری سینما ارجاع میدهند (یعنی آن دسته از فیلمها که برای طیف وسیعی از مخاطبان سینما فاقد جذابیت هستند) در این کتاب سعی شده است به شیوهای متفاوت عمل شود.
در واقع با پذیرش اینکه وقتی فیلمی برای مخاطبان جذابیت نداشته و نتوانند با آن ارتباط برقرار کنند، از طریق آن فیلم هم نمیتوانند (به عنوان منبعی برای شناخت و درک سینما) راه به جایی ببرند. بنابراین آگاهانه نویسنده کتاب با اتکاء به سینمای داستانگو به عنوان سینمایی که مورد عنایت طیفهای مختلف مخاطبان است، نمونههایی آشنا را از سینمای جهان مورد استفاده قرار داده است که به سالهای دور و نزدیک اختصاص دارند و جملگی نیز جزو فیلمهای پرمخاطب و یا آثار کلاسیک شناخته شده محسوب میشوند. برای نمونه میتوان به فیلمهایی چون سرگیجه، همشهری کین، پنجره عقبی، جانسخت، جیافکی، ملاقات با جاندو و... نام برد.
نکته جالب و منحصر به فرد کتاب نیز برخورداری از یک سی دی یا لوح فشرده است که برای روشن شدن مباحث و استفاده مخاطب از نمونههای عینی که امکان ارائه درست آن غالبا توسط تصاویر کتب سینمایی میسر نیست، تهیه شده است. در این لوح فشرده متناسب با محتوای فصلبندی کتاب فیلمهایی انتخاب شده و شاهد بخشهایی از آنها هستیم و اگر خواننده پابهپای خواندن مطالب از این لوح فشرده استفاده کند، به سادگی میتواند با مفاهیمی که در کتاب مطرح شده، آشنا شود و ارتباط برقرار کند. اما به نظر مهمترین بخش کتاب که تا حد زیادی زمینهساز طراوت و تازگی بحثهای آن است، رویکرد فراگیر نویسنده به سینما نه فقط به عنوان یک هنر- صنعت بلکه افزون بر آن به عنوان پدیدهای فرهنگی و یا به عبارت بهتر فرهنگساز است.
نویسنده در دیباچه کتاب با اشاره به این مسئله مینویسد: «فیلم، فرم و فرهنگ درآمدی منحصر به فرد برفیلم (و رسانههای جدید)، برای دانشجویان دورههای آموزشی متنوع است. این کتاب تنها متن آموزشی همراه با لوح فشرده و یکی از معدود آثاری است که علاوه بر بررسی مسائل اساسی در ساختمان فیلم به شیوه ساختهشدن فیلم و فرهنگ سازنده آن نیز میپردازد و به فیلم چون جزئی از دنیایی که در آن ساکن است میاندیشد. امیدوارم هم برای مدرسان و هم دانشجویان تجربه خواندن (و دیدن) خوبی را مهیا کند.»(ص9)
با این نیت و ادعایی که کموبیش محقق شده کتاب در 6 فصل و یک مقدمه نوشته شده است. فصولی با عناوین: تصویر واقعیت (در باب حقیقت تصویر و بازنمایی واقعیت)، ساختارهای فرمال: فیلمها چگونه داستانهایشان را تعریف میکنند (در باب عناصر اساسی سینما همچون نما، نقطه دید، میزانسن و...)، داستانگوهای سینما (درباره عوامل سازنده یک فیلم همچون بازیگران، فیلمبردار، آهنگساز و...)، فیلم به مثابه کنش فرهنگی (درباب رسانهها و فرهنگ، نظریههای فرهنگی و...)، داستانهایی که سینما میگوید (درباره روایتهای غالب در سینما و ژانرها) و نهایتا دیگر صفحات نمایشگر (آینده تصویر و تلویزیون به عنوان نمایشگر فیلمها و...).
با این اوصاف میتوان در یک جمعبندی کلینگرانه کتاب فیلم، فرم و فرهنگ را اثری ارزنده ارزیابی کرد (همچون بسیاری از کتابهای چاپ شده توسط این ناشر) که میتواند منبع مناسبی باشد برای علاقهمندان سینما به ویژه دانشجویان که با استفاده از آن از دریچهای دیگر به سینما بنگرند، به ویژه آنکه نویسنده در تمامی فصول کتاب، فارغ از پذیرفتن در جهت آنچه مطرح شده، به دلیل شیوه آموزشی تنظیم آن گام موثر و موفقی را در انتقال مفاهیم موردنظر خود به خوانندگان کتاب برداشته است که میتواند مدخل مناسبی برای علاقهمندان به مباحث تئوریک سینما محسوب شود.