اما از آنجاییکه وجود پارازیتها متأثر از بافت درون جامعه، نظام حکومتی، مسائل سیاسی، فرهنگی و... میتواند باشد، از جامعهای به جامعه دیگر متمایز است. بههمین دلیل برای پرداختن به این موضوع و شناسایی تأثیر پارازیتها در نظام ارتباطات جوامع میبایست در درجه اول نسبت به جامعه مورد بررسی اطلاعات و آگاهیهای لازم را داشت.
اختلالات یا پارازیتها به کلیه عوامل و پدیدههایی اطلاق میشوند که موجب تضعیف اثربخشی فراگرد ارتباطی میشوند. همانطور که اشاره شد این اختلالات در تمام زمینهها و رویهمه اجزاء ارتباطی اثرگذارند. اما اختلالها به 2 دسته تقسیم میشوند:
الف- اختلال درونی: بیشتر بهخود اجزای ارتباطی برمیگردد و در مورد فرستنده پیام و گیرنده آن اکثراً آن را مشاهده میکنیم، مانند خستگی، بیتوجهی، سازماننیافتگی و... .
ب- اختلال بیرونی: بیشتر بهمحیط (Environment) ارتباطی توجه دارد و از آن نشأت میگیرد. مانند سروصدا و گرما و سرمای زیاد. نوع دیگر پارازیت وجود دارد و آن سوء تعبیر در مفاهیم پیام مورد نظر با توجه به اهداف درنظر گرفته شده در انتقال پیام است .
انواع پارازیت در عناصر ارتباطی
بهطور کلی میتوان گفت پارازیتهای ارتباطی به 2 بخش تقسیم میشوند:
1 - پارازیتهای سختافزاری که مربوط به بحث فنی و دستگاههای ارتباطی است و در حیطه کار ما نیستند.
2 - پارازیتهای نرمافزاری که شامل موارد زیر است:
الف- پارازیتهای فرهنگی
- یکی از پارازیتهای فرهنگی شایعهپردازی است که بهصورت ارتباط شفاهی در یک جامعه پخش میشود. اساسا بستر اصلی جریان انتشار و انتقال شایعه زبانی ازطریق محاوره بین فردی است. شایعات اعم از اینکه بهظاهر مثبت یا منفی باشند، هدفی جز تخریب روانی و افشاندن تخم بیاعتمادی بههمراه ندارند.
- وجود فرهنگ شفاهی نیز نوعی پارازیت است، زیرا پیامها فرار شده و قابل انباشت نیستند و پیام آنطور که باید و شاید اثربخشی ندارد. رواج فرهنگ شفاهی 5 پیامد عمده دارد: عدمانباشت آگاهی، دانایی و تجارب در جامعه، سستی و تنبلی ذهنی جامعه در بررسی معضلات، اضمحلال استقلال فردی در گرایش به تحقیق و جایگزین کردن تقلید، عدمتوانایی مردم برای مقاومت و صبر در مصایب اجتماعی بهدلیل نداشتن آگاهی فردی و نداشتن انسجام اجتماعی آگاهانه.
- بیسوادی و یا کمسوادی که باعث اختلال در جریان ارتباطی میشود نیز نوعی پارازیت فرهنگی محسوب میشود. بیسوادی گسترده بهمعنی محدود بودن پیامگیران بالقوه مطبوعات است، چرا که رابطه مطبوعات و سواد رابطه علت و معلول دورانی است و جامعه ما نیز به همیندلیل هنوز بهطور کامل وارد عصر فرهنگ نوشتاری نشده است.
ب- پارازیتهای سیاسی که شامل سانسور و خودسانسوری، توقیف مطبوعات، دروازهبانی خبر، عوامل فشار، آزادی بیشازحد دستاندرکاران مطبوعات، مشکلات اخلاقی روزنامهنگاران و حاکمیت ایدئولوژی یک گروه خاص در جامعه است.
ج- پارازیتهای قانونی و حقوقی که شامل قوانین مطبوعاتی (درصورتی که از برقراری یک جریان سالم ارتباطی جلوگیری کند)، بیقانونی در مطبوعات، عدمتشکل صنعتی دستاندرکاران رسانهها (چرا که نداشتن ضوابط در بین گردانندگان و دستاندرکاران مطبوعات باعث بهوجود آمدن افراط یا تفریط در مطبوعات میشود) و نداشتن امنیت حرفهای روزنامهنگاران.
د- پارازیتهای اخلاقی Moral Gap
شکاف اخلاقی لغت ابداعی یک مورخ انگلیسی بهنام توینبی، مبتنی بر این اصل است که تکامل مغزی اساساً با تکامل تکنولوژی انسان هماهنگ نیست و اختلاف دارد، زیرا در تکامل مغزی و جسمی، بشر نمیتواند روند سریعی داشته باشد بلکه روند تدریجی تکامل فیزیکی انسان در طول صدهاهزار سال جریان یکنواختی داشته است. اما تکامل تکنولوژی بشر جهشهای سریعی داشته است. رشد غولآسا و جهشهای سریع تکنولوژی از یک طرف و رشد مغز و جسم انسان از طرف دیگر باعث افزایش شکاف شده است. ما نمیتوانیم این سرعت را با مغز خود تحلیل کنیم و درنتیجه عقب میمانیم و نمیتوانیم با دنیای پیرامون خود ارتباط برقرار کنیم.
هـ - پارازیتهای ساختاری که بر 2 نوع هستند:
- آلودگی اطلاعات که در شکم آن آفات نظام خبری هم مطرح است.
در مورد آلودگی اطلاعات میتوان گفت که مغز انسان چنان سرگرم بلعیدن اطلاعات است که دیگر فرصتی نمیماند تا اطلاعات اخذشده را تحلیل کند و افکار جدید خاص خود را پدید آورد، بنابراین بهصورت شبکهای از کانالهای مسدودشده درمیآید و همگی درمعرض خطر آنیم که دیگر توان و فرصتی برای تفکر مستقل نداشته باشیم. آفات نظام خبری نیز عارضهای است که در مطبوعات، بیش از رادیو و تلویزیون وجود دارد که شامل عوارضی چون کندی در انتشار اخبار و اطلاعات، ارائه اخبار بهصورت سرسری و بدون غنا، ارائه خبر نیمهکاره، ضعف کیفی خبر، نداشتن توجه به ظرفیت و حدود رسانهها و تغییر موضع ناگهانی رسانههاست.
جریان یکسویه اطلاعات و اخبار
سلطه فرهنگی و ارتباطی جهان که مهمترین مظاهر آن پخش یکسویه گزارشهای خبری از طریق خبرگزاریهای فراملی و شبکههای رادیویی و تلویزیونی سراسری غربی، نمایش مداوم فیلمهای سینمایی، سریالها و کارتونهای آمریکایی، اروپایی و ژاپنی و انتشار روزنامهها و مجلههای گوناگون، همراه با آگهیهای تجارتی پرجاذبه است تمام این امکانات، در انتقال نمادها و ارزشها و شیوههای زندگی فریبنده جوامع سرمایهداری، نقشهای اصلی را ایفا میکنند. برای شناخت ماهیت این سلطه جهانی، که یکی از وجوه خاص آن، موسوم به «هجوم فرهنگی» در سالهای اخیر در ایران مورد توجه قرار گرفته، مطالعه ریشههای تاریخی و شیوههای عملی آن ضروری است. در پایان میتوان گفت که در کشور ما مردم بیش از آنکه دارای فرهنگ مکتوب باشند واجد فرهنگ شفاهی هستند و تاکنون اقدامی برای رفع پارازیتهای خبری برای ارسال پیام بهطور مؤثر بهعمل نیامده است.