اعضای اصلی این گروه، رامین آزادمهر و بهزاد راشدی، دو فارغالتحصیل موسیقی پاپ و کلاسیک از دانشگاه گوته برگ سوئد هستند و در همین کشور زندگی میکنند.
بهزاد راشدی و رامین آزادمهر در سال 1993 با هم آشنا شدند و مدتها در گروه موسیقی دانشگاه گوته برگ با یکدیگر همکاری کردند. آنها پس از مدتی به این نتیجه رسیدند که بر روی اشعار فارسی، موسیقی بسازند و بخوانند.
به همین دلیل هم با پیشنهاد رامین آزادمهر، به سراغ شعر بلند «صدای پای آب» سهراب سپهری رفتند و مدتها بر روی آنها کار کردند. تمام ترانههای آلبوم «آبروان» براساس این شعر بلند است و هر قطعه، بخشی از این شعر است: «آهنگ اول که تمام میشود، آهنگ دوم دنبالة آهنگ اول است. تمام اشعار 1 تا 9 با هم ارتباط دارند و پیاپی میآیند.»
به این ترتیب، یک تجربة جدید دیگر در موسیقی پاپ راک ایرانی شکل میگیرد. نام آلبوم «آب روان» به این دلیل انتخاب شد که وزارت ارشاد با نام «صدای پای آب» مخالفت کرد. چون پیش از این، آلبومی به همین نام منتشر شده بود و اعضای گروه فانوس، باید نام جدیدی انتخاب میکردند. آنها هم تصمیم گرفتند نامی نزدیک به صدای پای آب انتخاب کنند، با همان آرامش: «آب روان».
چرا سراغ شعر سهراب سپهری رفتید؟
ماجرا حدود هفت سال پیش کلید خورد. رامین پیشنهاد داد روی مجموعة شعر «صدای پای آب» کار کنیم. مدتی روی این شعرها کار کردیم و بعد تصمیم گرفتیم که روی اشعار، موسیقی بگذاریم.
شما به این شعرها دلبستگی داشتید. اصولا به سهراب سپهری علاقهمندید؟
شعرهای سهراب، آب و هوا و رنگ خاص خودش را دارد و البته مناسب حال و احوال و تفکرات گروه «فانوس» است.
کارتان را چطور برای شنوندهها معرفی میکنید؟
موسیقی ما از سبکهای بلوز، جاز، راک، کلاسیک و موسیقی ایرانی الهام گرفته. اسم گذاشتن روی نوع کار ما، سخت است.
شما تحصیلاتتان پاپ و کلاسیک است. چرا به سمت راک و بلوز رفتید؟
این به دلیل علاقة شخصی من و رامین به سبکهای مختلف موسیقی است. سعی کردیم این انواع را هم یاد بگیریم و از آنها هم در ساخت قطعات استفاده کنیم. وقتی این سبکها با حس ایرانی آمیخته میشوند، رنگ خاصی میگیرند.
قبل از ارائة آلبوم «آب روان» در چه کارهایی همکاری داشتید؟ آلبوم یا اجرای زنده...
ما در گروهی به نام «The Anonymous» اجراهای زنده داشتیم. «گمنامها» بعد از آن، مدتی با یک گروه بینالمللی به نام «EURIADNE» همکاری کردیم که به سبک «World music» کار میکردند.
منظورتان موسیقیهای فیوژن است دیگر. کارهایی مثل قطعات پیتر گابریل.
بله، ورلد موزیک، مخلوطی از سبکهای مختلف است. جاز، موسیقی ایرانی، لاتین، آفریقایی، سوئدی، عربی و...
آهنگهای بدون کلام اجرا کردید؟ برنامههایتان کجاها بود؟
نه، با کلام. در کشورهای اروپایی از جمله سوئد، آلمان و...
گفتید که از موسیقی ایرانی هم در ساخت آهنگهای گروه استفاده میشد. پس شما هم در فرایند ساخت آهنگها مشارکت داشتید؟
بله، دقیقا.
غیر از شما و رامین، در گروه «EURIADNE» عضو ایرانی دیگری هم بود.
نه، فقط ما دو نفر بودیم.
چگونه وارد این گروه شدید؟
در دوران تحصیل در دانشگاه موسیقی گوته برگ، با اعضای اصلی گروه آشنا شدیم. اعضای گروه، موزیسینهای خیلی خوبی بودند.
تا کی عضو این گروه بودید؟
تا سال 1997. بعد از آن تصمیم گرفتیم گروه خودمان را داشته باشیم: «فانوس».
در آلبوم «آب روان»، ملودی ایرانی را با سازبندی غربی میشنویم. این ایده از کجا آمد؟ از همین گروه ورلد موزیک؟
ما اینجا در سوئد، همیشه با موسیقی غربی ارتباط نزدیکی داریم و البته خودمان ریشة ایرانی داریم.
این مسأله با علاقه و کنجکاوی ما برای ساختن کارهای اوریژینال و جدید مخلوط میشود و نتیجهاش میشود اثری مثل «آب روان». البته همکاری با این گروه ورلد موزیک هم خیلی آموزنده و مفید بود. من فکر میکنم وقتی یک ایرانی میخواهد موسیقی غربی کار کند، خود به خود، آن حسی که به موسیقی ایرانی دارد، زنده میشود و خیلی سخت است که از آن حس استفاده نکند.
سوار کردن ملودی روی شعر نو مثل شعرهای سهراب چگونه بود؟
شعر سهراب، وزن و قافیة مخصوص خود را دارد و این باعث میشود که موسیقی گذاشتن روی اشعار او سخت شود. ما در طول هفت سال کارمان بر روی اشعار سهراب، سعی کردیم شعرهای او را به گونهای با موسیقی رنگآمیزی کنیم.
شما با گوش شنوندگان ایرانی آشنا هستید؟
منظورتان سبکهایی است که مردم در ایران میپسندند و گوش میکنند؟
بله.
شنوندگان موسیقی از دستههای مختلفی تشکیل شدهاند. ما کارمان را برای دستهای ارائه میدهیم که خواهان نوآوری در موسیقی هستند و به این سبک ما علاقه دارند. برای گروههایی مثل ما که نوآوری میکنند، خیلی سخت است که شنوندگانی را به سمت خودمان جلب کنیم که گوششان به موسیقی تکراری عادت کرده است.
بله، شنوندهها، این روزها علاقه دارند ریتم بشنوند.
ما سعی خودمان را کردیم که یک کار نو ارائه دهیم. اولا مخاطبان این نوع کارها را جلب کنیم و بعد از آن هم، بقیه را به سمت موسیقی خودمان بیاوریم. کار نو، زمان خودش را لازم دارد تا با شنونده ارتباط برقرار کند.
اما اول باید این نوع موسیقیها به گوش مردم برسد و بعد دربارة جا افتادن آن صحبت کنیم. تا وقتی موسیقی به نرخ و سلیقة بازار ارائه شود، متأسفانه سبکهای جدید هم برای مردم ناشناخته میمانند.
مهمترین مشکلاتتان در راه ساخت و ارائه آلبوم چه بود؟
باید از شروع کار بگویم. تمام مخارج تهیة این آلبوم به عهدة خودمان بود. همین هم باعث شد که کار کندتر پیش برود، بعد هم مشکلات و دوندگیهایی که به نظر بیانتها میآمد. برای انتشار آلبوم، خیلی سختی کشیدیم. بدون این که هیچ شرکت یا اسپانسری از ما حمایت کند.
شرکت ارغنون، انتشار آلبوم شما را به عهده گرفت. چگونه از سوئد با شرکتهای موسیقی در تهران ارتباط برقرار کردید؟
شرکت ارغنون را از طریق یک آشنا در تهران پیدا کردیم. مدیران این مؤسسه اعلام کردند که ما میتوانیم مجوز این آلبوم را بگیریم و ما با هم توافق کردیم. البته باز هم تمام مخارج به عهدة خودمان بود. از راه دور، تماس با شرکتهای موسیقی کار خیلی سختی است.
شما در حال رفت و آمد به ایران هستید؟
برای این آلبوم، چند بار به ایران سفر کردیم، ولی با وجود مشکلات و مشغلههای زیاد، ادامة این رفت و آمدها خیلی مقدور نیست.
گفتید برای این آلبوم، هزینة زیادی از جیب دادهاید. منهای موسیقی، منبع درآمدتان از کجاست؟
کار خود من، تدریس موسیقی است. اعضای دیگر فانوس، کارهای دیگری هم در کنار موسیقی انجام میدهند. متأسفانه از راه موسیقی ایرانی، مخصوصا سبکهای جدید، امرار معاش در خارج از کشور، کار آسانی نیست.
در آلبوم «آب روان» به نظر خودت بهترین قطعات، کدامها هستند؟
«اهل کاشانم»، «فکر» و «نور و ظلمت». البته این نظر شخصی من است.
من با شما در بهترینها موافقام. البته قطعة «جنگ» هم خیلی متفاوت و عالی آغاز میشود. این قطعه با تمام قطعات متفاوت بود. در این آلبوم، تقسیم کارها چگونه بود؟ آهنگسازی، تنظیم، زدن سازها و...
آهنگسازی و تنظیم کار به عهدة من و رامین بود. آواز و نواختن گیتار را هم من و رامین انجام دادیم. «تار» را در قطعة جنگ، خودم زدم. نواختن بقیة سازها را نوازندگان سوئدی و یک دوست ایرانی به عهده داشتند. او نواختن کیبورد کار را برعهده گرفت و الان عضو ثابت گروه فانوس است.
این اسم «فانوس»، پیشنهاد چه کسی بود؟
رامین، این اسم را پیشنهاد داد.
چرا فانوس؟
هر کس میتواند در این باره تعبیر خودش را داشته باشد. ایدة ما این بود که ما نور کوچکی هستیم در میان نورهای فراوان دیگر، اما میتوانیم دیده شویم. البته خیلیها، نظرات جالبتری در این باره دادند که ما از آن تعابیر، خیلی خوشمان آمد.
برای تبلیغ کار، به فکر ساخت ویدیو کلیپ هم هستید؟
بله، منتها باز هم مشکلات جدید داریم.
چه مشکلاتی؟ شما میتوانید از جذابیتها و قابلیتهای بالای لوکیشنهای خارج از کشور، استفادة مناسبی بکنید؛ البته متناسب با شرایط داخل کشور.
مشکل ما لوکیشن نیست. ساخت و تهیة کلیپ، دوندگیها و هزینههای خاص خودش را دارد.
آلبوم در خارج از کشور هم منتشر میشود؟
بله. در وب سایت خودمان (www.fanoosmusic.com) آلبوم برای اروپاییها قابل دسترسی است. در کانادا هم آلبوم را منتشر کردهایم که آن را در نقاط مختلف دنیا پخش میکنیم.
چرا آلبوم در ایران اینقدر دیر به بازار آمد؟
آلبوم از مدتها پیش آماده بود. اما به این دلیل که شرکت پخشکننده، منتظر زمان و فضای مناسبی برای انتشار کار بود، آلبوم کمی دیرتر از موعدمقرر به بازار آمد.
خودتان چه موزیکی را دوست دارید و دنبال میکنید؟
موزیکهایی که حرف جدیدی برای گفتن دارند، از جمله کارهای جدید ایرانی مثل اوهام، کیوسک، میرا و...
با موسیقی غربی هم که ارتباط نزدیکی داریم. هر موزیکی، پیام مخصوص خودش را دارد. فقط یک نوع موسیقی گوش کردن، به نظر من کار درستی نیست. باید از همه چیز، بهترینها را شنید.
***
از کاشان تا اسکاندیناوی
بهزاد راشدی از 15 سالگی، نواختن گیتار را آغاز کرد. او در سال 1987 به سوئد کوچ کرد تا در رشتة موسیقی پاپ و کلاسیک تحصیل کند. او یک معلم موسیقی است و نوازندة گیتار چیرهدستی هم هست. ضمن این که از سازهای ایرانی، مهارت خوبی در نواختن تار دارد.
رامین آزادمهر در خانوادهای اهل موسیقی و نقاشی بزرگ شده است.
او عاشق موسیقی است و میگوید: «مهمترین چیز در زندگی من، موفقیت در رؤیای بچگیام است: موسیقی.» او هم سال 1990 به سوئد کوچ کرد و در دانشگاه گوته برگ، موسیقی خوانده است. او یک خوانندة قابل است و پیانو را به خوبی مینوازد.
آنها در سال 97، اولین آهنگ فارسیشان به نام «اهل کاشانم» را ضبط کردند که با نمونة جدیدش در آلبوم «آب روان» بسیار متفاوت است.