یکشنبه ۵ آبان ۱۳۸۷ - ۱۰:۳۲
۰ نفر

دکتر ناصر کرمی: ابتدا: تاریخ تطور شهرنشینی در ایران به‌طور معمول اینگونه تقسیم بندی می‌شود:

 تا 1342 (جریان پایدار و چشم‌اندازهای بسامان)، از 1342 تا 1357 (توسعه مهاجرت، عمدتا مهاجرانی با تبار روستایی)، از سال 1357 تا نیمه دهه هفتاد(حاکمیت نظام ارزش‌های روستایی)، از نیمه دهه هفتاد تاکنون(بهار شهرنشینی، توجه حاکمیت به زیرساخت‌های زندگی شهری). اما از این دوره به بعد چه می‌شود؟

اکنون ما در تداوم این دوره آخر به سر می‌بریم یا دوره‌ دیگری آغاز شده‌است؟ (مشابه این سردرگمی در دانش زمین شناسی هم وجود دارد. شماری از زمین شناسان می‌گویند اساسا چیزی به نام دوران چهارم زمین‌شناسی وجود ندارد و وضعیت کنونی زمین ادامه همان دوران سوم است) در این اجمال مختصر نمی‌توان شرحی مبسوط در این باره نوشت، اما بنا به بسیاری نشانه‌ها و براهین می‌توان اکنون از آغاز یک دوران تازه در شهرنشینی ایران، تحت عنوان عمومی «کرج‌شدگی» نام برد.

درباره ویژگی‌های این دوران تازه چنین مواردی قابل اشاره هستند: توسعه گسترده شهرها در سطح و ارتفاع، بی‌اعتنایی مطلق به معماری و چشم‌انداز شهر، شکل‌گیری سکونتگاه‌های بسیار بزرگی که فضای عمومی آنها هیچ تناسبی با هویت، تاریخ و فرهنگ ساکنان آنها ندارد، تخریب بافت‌های مرکزی و قدیمی شهرها به بهانه نوسازی، همه کاره شدن بسازوبفروش‌ها و هیچکاره شدن معماران، رخت‌بربستن هنر معماری از عرصه‌شهر، خالی شدن شهرها از روح و هویت ایرانی و تعمیم الگوی کرج، به‌عنوان سکونتگاهی واجد همه ویژگی‌های پیش‌گفته حتی به بافت مرکزی شهرهای قدیمی ایران.

بعد: چند سال پیش شهرداری یزد مجوز احداث یک بزرگراه در قلب بافت مرکزی و تاریخی این شهر را صادر کرد. بزرگراه‌ باعث تخریب انبوهی از خانه‌هایی با معماری اقلیمی و بومی شد. در آن زمان دلمشغولان میراث فرهنگی ایران بسیار معترض شهرداری یزد شدند، به این واسطه که با احداث یک بزرگراه، عامل تخریب نزدیک به 10 هزار بنای قابل ثبت به‌عنوان اثر فرهنگی شده‌است.

بیش از یک دهه پس از آن موعد، اکنون می‌توان تا حدودی با شهرداری وقت یزد در برابر آن موج اعتراضات بعضا خشمگینانه ابراز همدردی کرد. صدها متر دور از بزرگراه‌ همچنان خانه‌های قدیمی یزد ویران شده و به جای آن خانه‌های قوطی کبریتی جدید احداث شده‌است. خانه‌هایی که نه زیبایی و استحکام آن خانه‌های قدیمی را دارند و نه انطباق آنها را با اقلیم بیابانی و خشک یزد. به‌نظر می‌رسد شهرداری یزد کاری را کرده که چندان مغایر با خواست اکثریت ساکنان این شهر نبوده اینکه برای برآوردن پیش پا افتاده‌ترین نیاز روزمره، از هویت تاریخی و فرهنگی، «ایساتیس» نامدار هزینه شود.

سرانجام: در2 سال گذشته بیشترین تمرکز سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور بر توسعه اکوتوریسم و توریسم با علایق ویژه بوده‌است. در کنار همه مسائل فنی مرتبط با این موضوع، این نکته نیز قابل اشاره‌است که حتی اجرای تورهای رایگان یا نیمه‌رایگان برای گردشگران خارجی هم هرگز نتوانسته تحول آماری قابل توجهی در حوزه توریسم فرهنگی ایجاد کند.

گردشگرانی که عمدتا از سر کنجکاوی فرهنگی به ایران می‌آیند، گروه‌ کم شماری هستند که تعدادشان هرگز متناسب با توسعه صنعت گردشگری در جهان افزایش نیافته ‌است. ماجرا ساده‌ است:گردشگران فرهنگی اغلب با پیش انگاری سفر به سرزمین هزار و یک شب به ایران می‌آیند، اما حال و هوای شهرهای ایران هرگز چنین تصوری را بر نمی‌تابد. شاید تا چند سال پیش کوچه و پسکوچه‌های کاشان، یزد، کرمان، اصفهان و... چنین حال و هوایی داشتند، اما همچنان‌که گفته شد در سالیان اخیر چنین حال و هوایی به سرعت رنگ باخته و حتی تاریخی‌ترین شهرهای ایران روز به روز کمتر شبیه خود شده‌اند.

واقعیت این است که دیگر کسی آن تاق‌ها و مقرنس‌هایی را که روزگار پرفروغ هزار و یک شبی را بر می‌تابیدند دوست ندارد. نیاز ناگزیر خانه‌ها را فقط به سرپناهی برای زیستن، کوچه و خیابان‌های ایران را به معابری فقط برای گذشتن و چشم‌انداز شهرهای ایران را به ملغمه‌های مهیبی تبدیل کرده‌است که برای دوست‌داشتن‌شان، بهتر است که دوباره آنها را ندید.

کد خبر 66631

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز