همشهری آنلاین -یکتا فراهانی: از آنجا که ترک خانه پدر و مادر توسط فرزندان اتفاقی طبیعی است، معمولا به نشانههای «سندرم آشیانه خالی» که بعضی والدین با آن مواجه میشوند، توجهی نمیشود. این موضوع میتواند برای بعضی والدین به شکل افسردگی، تنهایی، یاس، ناامیدی و بیهدفی منجر شود. چون ترک خانه توسط فرزندشان تغییراتی در جریان زندگی پدر و مادر به وجود می آورد که باعث ایجاد سندرمی به نام سندرم آشیانه خالی میشودکه این سندرم بیشتر در مادران خانهداری دیده میشود که اوقات بیشتری را با فرزندانشان سپری میکنند و وابستگی زیادی به آنها دارند. بنابراین جای خالی آنها برایشان آزار دهنده خواهد بود.
محدود شدن در نقش والدین
الهه شعبانی، روانشناس بالینی میگوید : «سندرم آشیانه خالی در مورد پدر و مادرهایی است که فرزندانشان خانه را به دلایل مختلف ترک میکنند. دلیل آن هم اغلب این گونه عنوان میشود که وقتی زن و شوهری بچهدار میشوند، تمام نقش خود را در پدر و مادر بودن خلاصه میکنند و بدون توجه به نقشهای گذشته خود یا نقشهایی که میتوانند در آینده داشته باشند بیش از اندازه تمام آمال و آرزوهای خود را درفرزندشان خلاصه میکنند.»
به گفته شعبانی، بعضی از آنها با تولد فرزندانشان حتی نقش خواهر، برادری یا دوستیهای خود را هم فراموش میکنند یا حداقل به حاشیه میکشانند و کمرنگ میکنند و در واقع هویت آنها در مادر و پدر بودن خلاصه و تبدیل به اصل ماجرا ی زندگی آنها میشود.
درواقع آنها حتی وقتی کار میکنند هم به فکر ساختن و تامین آینده فرزندانشان هستند. البته این وظیفه همه پدر و مادرهاست. ولی نباید خود را فراموش و محدود به تامین هزینههای فرزندشان کنند.
خودتان را فراموش نکنید!
شعبانی میگوید با توجه به اینکه سندرم آشیانه خالی معمولا مربوط به کسانی میشود که زندگی خود را در زندگی فرزندان شان خلاصه میکنند؛ بنابراین به همه والدین توصیه میشود فراموش نکنند که آنها قبل از ازدواج و بچه دار شدن هم شخصیت مستقل خود را داشتند که اضافه شدن هیچ نقشی از جمله همسر یا پدر و مادر بودن، نباید باعث فراموش شدن آن شود.
به گفته او، وقتی والدین پس از تولد فرزندشان بیش از اندازه تمام زمان و توجه خود را به فرزندان خود اختصاص میدهند، پس از آنکه فرزندانشان به دنبال ادامه تحصیل یا تشکیل زندگی خود میروند؛ والدین به ناگاه خود را در شرایطی احساس میکنند که انگار هیچ هویتی ندارند و تنها نقشی که برای خود به رسمیت میشناسند و از آن لذت میبرند به ناگاه فرو میپاشد و از بین می رود. بنابراین احساس تهی بودن و ناتوانی میکنند؛ انگار بخشی از وجود آنها نیز با دور شدن از فرزندانشان از آنها جدا میشود.
این خانه خالی نیست!
به گفته این روانشناس، والدین با تولد فرزندان خود نیز باید به رشد مهارتها و افزایش تواناییهای خود بپردازند. چون این کار علاوه بر آنکه به نفع خود آنهاست می تواند باعث بهبود شرایط فرزندان شان هم بشود.
فراموش نکنید فرزندان شما بیش از هر چیز به وجود والدینی آگاه و مقتدر نیاز دارند؛ نه نگران و ناتوان. اما وقتی تنها چیزی که برای آنها معنا دارد در مسائل و سر و صدای فرزندانشان خلاصه میشده؛ بنابراین طبیعی است که با رفتن آنها هم دچار مشکلات زیادی شوند.
پدر و مادرها باید همیشه نام و هویت و دوستان خودشان را حفظ کنند؛ نه نام و هویتی که با بودن در کنار فرزندانشان دارند. البته حمایت از فرزندان هم موضوعی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت و با توجه به سن و موقعیت فرزندان باید همیشه مورد توجه واقع شود.
مهاجرت فرزندان
به عقیده شعبانی، در حال حاضر و با موضوع بیشتر شدن مهاجرت جوانان، موضوع سندرم آشیانه خالی نیز بیشتر در خانواده ها دیده میشود. این سندرم گاهی در میان پدر و مادرهایی را هم که در شغل و حرفه خود موفق هم هستند و در زمینههای مختلف زندگی خود نقش پررنگی دارند مشاهده میشود.
یکی از عوامل مهم بروز این مشکل در چنین خانواده هایی آن است که باید توجه داشته باشند مهمترین رابطه برای زن و مرد بعد از ازدواج باید نقش همسر بودن آنها باشد که در سایه آن باید به فرزندان خود هم توجه لازم را داشته باشند. در صورتی که در بسیاری موارد این نقش قربانی میشود و تولد بچهها همه نقشهای دیگر را تحتالشعاع خود قرار میدهد.
شعبانی میگوید در بسیاری موارد حتی وقتی والدین زندگی شغلی موفقی هم دارند، تولد بچه ها باعث میشود فقط سایهای از نقشهای قبلی برای آنها باقی میماند. انگار با رفتن فرزندان؛ بودن زن و شوهرها هم در کنار هم معنایی ندارد.
تفکر نادرست در نقش والدگری
شعبانی میگوید یکی از دلایل مهم بروز سندرم آشیانه خالی، تفکر نادرست حاکم بر فرهنگ ماست که در بسیاری خانواده ها دیده میشود. در چنین فرهنگی پدر و مادر خوب افرادی هستند که فداکاری و از خود گذشتگی میکنند. چنین والدینی معمولا رویاها، آرزوها و خواستههای از دست رفته خود را در وجود فرزندانشان جست و جو و گاهی نیز به آنها تحمیل میکنند و در واقع انتظار دارند خواستههای آنها کاملا مطابق میل وخواستههای خودشان باشد.
توجه داشته باشیم این گونه فداکاریها، انتظارات و توقعات زیادی برای والدین به وجود میآورد. به این ترتیب پدر و مادرها آموزش اشتباهی به فرزندان خود میدهند. یعنی آنها هم فکر میکنند در روابطشان به جای خود، دیگران را در اولویت قرار دهند و بیش از اندازه به آنها بها دهند و در واقع خود شان را قربانی کنند. چون بچهها از رفتارهای ما الگو برداری می کنند نه آنچه ما از آنها میخواهیم.
به فرزندان خود عذاب وجدان ندهید!
شعبانی میگوید وقتی پدر و مادرها زندگی خود را در فرزندانشان خلاصه میکنند و بیش از اندازه به آنها وابسته هستند، توقعات و انتظارتی دارند که فرزندانشان نمی توانند از پس آنها برآیند؛ بنابراین گاهی آنها را دچارعذاب وجدان میکنند.
بنابراین وقتی آنها مهاجرت یا ازدواج میکنند یا به هر دلیلی میخواهند مستقل باشند و خانه پدری خود را ترک میکنند؛ با رنجیده خاطر شدن والدینشان دچار عذاب وجدان میشوند و حتی نمیتوانند به اندازه لازم از زندگی خود لذت ببرند.
آنها هم با فرزندان خود این گونه رفتار میکنند و این چرخه همچنان ادامه پیدا خواهد کرد. در چنین چرخه باطلی، والدین مدام از فرزندان خود که آنها را ترک کردهاند گله دارند و وقتی خود را تنها و درمانده احساس میکنند فرزندانشان را مقصر اصلی چنین مشکلاتی میدانند ... به این ترتیب فرزندان باری از احساس گناه را با خود حمل میکنند.
استقلال و هویت واحد خود را حفظ کنید
شعبانی میگوید مهمترین موضوع در مقابله با سندرم آشیانه خالی، نداشتن انتظارات بیجای والدین و در نتیجه احساس عذاب وجدان فرزندان این است که والدین بتوانند در هر دوره ای از زندگی، هویت فردی و استقلال خود را حفظ کنند.
در غیر این صورت، والدین هم خودشان و هم فرزندانشان آسیب خواهند دید. ضمن آنکه استقلال عمل جوانان هم با مشکل مواجه میشود. پدر و مادرها باید توجه داشته باشند قرار نیست والدین حتما همیشه همراه و در کنار آنها باقی بماند و به اصطلاح عصای پیری آنها باشند. در واقع اگر والدین اجازه دهند آنها به راحتی برای آینده خود تصمیم بگیرند با رفتن آنها از خانه؛ آشیانه را با شوق و امید رونق دهند و به داشتن فرداهای بهتر به انتظار آنها بمانند.
نظر شما