و از همینرو هرگز در آن دوران صفت شهر به خود نگرفت و اندک مردمی که در آن دیار سکونت داشتند بهواقع بیشتر در دامنه کوههای مشرف بر این قریه که آبوهوای بهتری نسبت به آن داشت، متمایل به زندگی بودند. این قریه پس از اسلام مأمن و ملجأ شیعیانی شد که از ظلم و ستم خاندان اموی و نماینده ایشان در عراق یعنی حجاجبنیوسف ثقفی به تنگ آمده بودند و به قول یاقوت حموی، مهاجرت به آن سرزمین خشک و لمیزرع را ترجیح میدادند بر سکونت در عراق عرب و آن همه حاصلخیزی که به قول عراقیان ناشی بود از نیکوکاری دجله و فرات.
این مهاجرت به احتمال فراوان در سالهای 83 تا 94 روی داده است. اما این مهاجرت نیز آنقدر بر اهمیت این شهر (یا قریه در حال تبدیلشدن به شهر) نیفزود که مهاجرت 17روزه بنت موسیبن جعفر علیهماالسلام. به واقع باید قدمنهادن مبارک او را که همراه بود با انبوهی از برکتها و امیدها، سرآغاز رونق اقتصادی و گفتوشنودهای حدیثی و فقهی دانست که شمار فراوانی از محدثان و فقهای قمی در آن تاثیر داشتهاند. ابراهیمبن هاشم قمی و پسرش علیبنابراهیم قمی که بنیانگذاران و آغازگران این حرکت علمیاند، آن را بیشتر مدیون حضور بانویی بزرگوار و سخاوتمند میدانند که جز رونق، علم را نیز با خود به قم آورد. چه او خود محدثه بود. با این مقدمه و به مناسبت اول ذیقعده که یادآور یکهزار و دویستوپنجاهوششمین سالروز تولد کریمه اهل بیت(س) در سال یکصدوهفتادوسه هجری در مدینه است نگاهی میافکنیم به شخصیت ایشان و زمینههای حضور ایشان در قم مقدس.
نخستین منبع تاریخی که سخن از مهاجرت کریمه اهل بیت، حضرت فاطمه معصومه(س) به قم به میان آورده است، کتابی است با عنوان تاریخ قم و نگارش یافته به سال 378هـ.ق به دست حسنبنمحمدبنحسن شیبانی قمی که از معاصران شیخ بزرگوار محمدبنعلیبنحسین بنموسیبن بایویه قمی (م381هـ.ق) بوده است.
اصل این کتاب که به زبان عربی سامان یافته بوده امروز در اختیار ما نیست و ترجمهای به فارسی روان از آن در اختیار داریم که مترجم آن، حسنبنعلیبنحسن عبدالملکقمی در سال 805هـ.ق آن را فراهم آورده است. شیبانی اینگونه داستان ورود حضرت(س) را شرح میدهد: «دیگر از سادات حسینیه از فرزندان موسیبنجعفر علیهماالسلام که به قم آمدند فاطمه بود دختر موسیبنجعفر علیهماالسلام. چنین گویند بعضی از مشایخ قم که چون امام علیبنموسیالرضا علیهماالسلام را از مدینه بیرون کردند تا به مرو رود از برای عقد بیعت به ولایت عهد برای او فی سنه مأتین [یعنی در سال 200] خواهر او فاطمه بنت موسیبنجعفر علیهمالسلام در سنه احدی و مأتین [یعنی سال201] به طلب او بیرون آمد.
چون به ساوه رسید بیمار شد. پرسید که میان من و میان شهر قم چهقدر مسافت است؟ او را گفتند که ده فرسخ است. خادم خود را بفرمود تا او را بردارد و به قم آورد و در سرای موسیبنخزرج بنسعد اشتری فر ود آمد و نزول کرد و روایت صحیح و درست آن است که چون خبر به آلسعد رسید همه اتفاق کردند که قصد ستی فاطمه کنند و از او درخواست نمایند که به قم آید. از میانه ایشان موسیبن خزرج تنها هم در آن شب بیرون آمد و چون به شرف ملازمت ستیفاطمه رسید، زمام ناقه او بگرفت و به جانب شهر بکشید و به سرای خود او را فرود آورد و هفده روز در حیات بود.
چون او را وفات رسید بعد از تغسیل و تکفین و نماز، موسیبنخزرج در زمینی که او را به «بابلان» بود، آنجا که امروز روضه مقدسه اوست دفن کرد و بر سر تربت او بوریاها سایه ساخته بودند تا آنگاه که زینب دختر محمدبنعلیالرضا علیهمالسلام این قبه بر سر تربت او بنا نهاد.» (تاریخ قم، ص213) این متن که تفصیل آن گذشت تقریبا آن چیزی است که هرآنکس پس از آن خواسته تا در این مورد مطلبی بنویسد، از استفادت آن، او را گریزی نبوده است. به دنباله این متن اضافاتی نیز در باب نحوه دفن و اختلاف آلسعد بر سر دفنکننده کریمه اهلبیت(س) وجود دارد.
سخن اصلی این جستار، اما برسر چگونگی انتخاب قم برای سکونت و یا انتخاب آن جهت مقصد بعدی است. آنچه اهمیت این انتخاب را بیش از پیش موکد میسازد بیماری آن حضرت(س) است. در متن روایت نیز به تصریح، این بیماری آمده بود: «چون به ساوه رسید بیمار شد.» چرا حضرت با وجود بیماریای که درواقع همان بیماری منجر به مرگ او در 28سالگی است، اصرار دارد تا پا به قم گذارد و در ساوه احساس راحتی نمیکند؟ برای پاسخگویی به این پرسش، ابتدا باید نسبت به این امر آگاهی بیابیم که حضرت فاطمهمعصومه(س) خود یک محدثه است و از احادیث اطلاعات کاملی دارد. آنچه در کتب حدیثی نقل شده است نیز بر این امر تأکید مینهد، ازجمله علامه محدث شیخ محمدبن محمدبن احمد داغستانی در کتاب «اللؤلؤه الثمینه فیالاثار المعنعنه المرویه» که در سال 1306هجری در مصر چاپ شده، یکی از این احادیث نقلشده توسط ایشان را که علاوه بر علو مضمون، دارای سلسله سند بسیار جالب توجهی نیز هست، نقل کرده است. این حدیث به حدیث فواطمه شهرت دارد.
«سید محمد غماری شافعی در کتابش از فاطمه دختر حسین رضوی از فاطمه دختر محمد رضوی از فاطمه دختر ابراهیم رضوی از فاطمه دختر محمد موسوی از فاطمه دختر عبدالله علوی از فاطمه دختر محمدبن احمدبن موسی مبرقع از فاطمه دختر احمدبن موسی مبرقع از فاطمه دختر امامرضا(ع) از فاطمه دختر امام کاظم(ع) کریمه اهل بیت(س) از فاطمه دختر امام صادق(ع) از فاطمه دختر امام باقر(ع) از فاطمه دختر امام سجاد(ع) از فاطمه دختر امامحسین(ع)از زینب دختر امیرمؤمنان(ع) از فاطمه کبری(س) نقل میکند که ایشان فرمودند: رسول خدا(ص) فرمودند: «ألا من مات علی حب آل محمد(ص)، مات شهیداً؛ بدانید هر آنکس بر دوستی آل محمد از دنیا رود با مرگ شهادتگونه از دنیا رفته است.»
این حدیث بسیار جالبتوجه علاوه بر آنکه نشانگر آن است که ایشان به نقل سلسله سند و بیان مستند حدیث بسیار توجه میکردهاند، این را نیز نشان میدهد که ایشان آشنایی کاملاً دقیقی نسبت به حدیث داشتهاند.
ازاینرو میتوان دلیل انتخابشدن قم از سوی ایشان را دریافت، چرا که در مصادر و منابع حدیثی، احادیث فراوانی در شأن و منزلت قم وارد آمده است. علامه مفضال، محمدباقر مجلسی (1037-1110هـ .ق) در کتاب گرانسنگ و دائرهالمعارفگونه خویش، بحارالانوار الجامعه لدرر الاخبار الأئمهالاطهار(ع)، بابی را به سرزمینهای ممدوح و مذموم اختصاص داده است. این باب که در کتاب «السماء و العالم» بحارالانوار و در جلد 57 آمده ا ست، درواقع اختصاص دارد به بیان فضایل و منزلت شهرها و سرزمینها و نیز مناقبی که از آل رسول(ص) در اینباره وارد آمده است.
در حدیثی در این باب، که علامه آن را از قاضی نورالله شوشتری در کتاب ارزشمند مجالس المؤمنین نقل کرده و قاضی خود آن را از کتاب تاریخ قم محمدبن حسن شیبانی اخذ نموده، اینگونه میخوانیم: «امامصادق(ع) فرمودند: بهدرستی که برای خدا حرمی است و آن مکه است و از برای رسول خدا(ص) حرمی است و آن مدینه است و برای امیرمؤمنان(ع) حرمی است و آن کوفه است و از برای اهلبیتعلیهمالسلام حرمی است و آن قم است. پس از این، در آنجا زنی از فرزندان من بهنام فاطمه دفن میشود؛ هر که او را زیارت کند برای او بهشت است.» (بحارالانوار، ج 57- ص 228)
در حدیثی دیگر امام صادق مردم را بههنگام فراگیر شدن بلایا و فتنهها به رفتن به قم دعوت میکند و راز آن را دور بودن آن شهر از بلایا میداند. (بحارالانوار، ج 57، ص 214) امام صادق در ذکر اینگونه احادیث تنها به ذکر خود شهر اکتفا نکردهاند و در آن ذکری هم از ساکنان قم بهمیان آوردهاند. در یکی از روایاتی که امام، اهل قم را توصیف میکند چنین آمده: «سلام خدا بر ساکنان قم. رحمت خداوند بر ایشان. خداوند سرزمینشان را با باران سیراب گرداند و برایشان برکت نازل کند، بدیهایشان را با خوبی عوض نماید چرا که ایشان اهل رکوع و خشوع و سجدهاند. اهل نماز و روزهاند. فقهاء فراوان دارند و پیرو دین و ولایتند و به حسن عبادت مشهور. سلام و صلوات و رحمت و برکات خدای تعالی بر ایشان.» (بحارالانوار، ج57، ص 216).
بنابراین نباید احتمال تأثیر این احادیث را در رهسپار گردیدن ایشان به قم به هیچ روی نادیده گرفت، به خصوص که ایشان از بیماری حادی رنج میبردهاند.در فضایل ایشان و نیز فضیلت زیارت ایشان در قم احادیث فراوانی بهدست آمده است. قدمت و صحت سند این احادیث بهگونهای است که جای هیچگونه شک و تردیدی را در صدور این احادیث از ائمه(ع) برجای نمیگذارد.
شیخ جعفربن محمدبن قولویه در کتاب «کاملالزیارات» با سند صحیح از علیبن حسینبن موسیبن بابویه از علیبن ابراهیمبن هاشم از پدرش ابراهیمبن هاشم از سعدبن سعد از امامرضا(ع) نقل میکند که درباره زیارت حضرت فاطمه معصومه(س) فرمودند: «من زارها فله الجنه؛ هر کس او را زیارت کند بهشت از آن اوست.» (کامل الزیارات، ح 826، ص 536). همین حدیث را شیخ بزرگوار محمدبن علی صدوق در عیون اخبارالرضا، ج 1، ص 299 و ثوابالاعمال، ص 98 از طریقی دیگر نقل میکند. این حدیث پس از این به بحارالانوار علامه مجلسی(ره) نیز راه یافته است.
مهمتر از همه آنکه شیخ حر عاملی در کتاب معتبر «وسائلالشیعه» که مورد وثوق تمام فقها و محدثان شیعه است، در 2 موضع (ج 14، ص 576) و (ج 10، ص 251) به نقل آن پرداخته است و این خود به تنهایی از اعتبار و وثاقت صدور این حدیث ارزشمند در وصف حضرت فاطمه معصومه(س) حکایت میکند، خصوصاً آنگاه که توجه خود را به این امر جلب کنیم که این فضیلت یعنی واجب شدن بهشت برای آنان که به زیارت او میروند، جز برای تعدادی معدود و انگشتشمار ثابت نشده است و این بهواقع فضیلت بانویی است که مایه فراهم آمدن فضایل گردهم گردیده است؛ فضایلی که پس از گردآمدن در قم از آنجا به سایر بلاد گسترش مییابد و چه فضیلتی از این بالاتر!