سیدجلال دهقانی‌فیروزآبادی، معتقد است که برای پیشبرد سیاست‌خارجی خود در عرصه نظام بین‌الملل ناگزیر از بهره‌گیری از ابزارهای دفاعی هستیم؛ رویکردی که در دولت سیزدهم با هوشمندی بیشتری پیگیری می‌شود.

دهقانی فیروز آبادی

همشهری- علیرضا احمدی: هم‌پوشانی دیپلماسی و توان دفاعی، همواره به‌عنوان رویکردی گریزناپذیر درمسیر تأمین حداکثری منافع‌ملی به‌حساب می‌آید؛ موضوعی که در دهه‌های اخیر با قوت ازسوی جمهوری‌اسلامی ایران دنبال شده‌است. تأثیر این هماهنگی را می‌توان در گفت‌وگوهای اخیر هسته‌ای میان ایران و ۱+۴مشاهده کرد. طرح مطالبات فرابرجامی ازسوی طرف‌های غربی و به‌ویژه آمریکا که با هدف کنترل  توان نظامی و دفاعی کشور پیگیری می‌شود، نمودی از دست‌پر مذاکره‌کنندگان کشورمان دراین مذاکرات است؛ موضوعی که از موفقیت‌آمیز بودن سیاست‌های دفاعی جمهوری‌اسلامی ایران در سال‌های اخیر حکایت دارد. برهمین اساس هم هست که واشنگتن همچنان با مقاومت در مسیر لغو تحریم‌های سپاه پاسداران، احیای توافق هسته‌ای ۲۰۱۵را پس‌از گذشت ۸دور مذاکره، معطل نگه داشته‌است.

سیدجلال دهقانی‌فیروزآبادی، استاد روابط بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی دراین باره معتقد است توانایی‌های نظامی و دفاعی کشور در کانون تعریف قدرت ملی قرار دارد که درنهایت تأمین‌کننده منافع‌ملی خواهد بود. او بر این اعتقاد است که برای پیشبرد سیاست‌خارجی خود در عرصه نظام بین‌الملل ناگزیر از بهره‌گیری از ابزارهای دفاعی هستیم؛ رویکردی که در دولت سیزدهم با هوشمندی بیشتری پیگیری می‌شود.

در ادامه گفت‌وگوی همشهری با سیدجلال دهقانی‌فیروزآبادی را می‌خوانید.

هم‌پوشانی سیاست‌خارجی و سیاست‌دفاعی را به‌صورت عینی چگونه می‌توان تبیین کرد؟
به‌طورکلی سیاست‌خارجی به‌معنای عام آن و نه آنچه صرفا از مجاری وزارت امورخارجه اعمال می‌شود، شامل سیاست دفاعی نیز می‌شود و درواقع سیاست دفاعی و نظامی یک کشور را می‌توان جزئی جدانشدنی از کلیت سیاست‌خارجی یک کشور به‌حساب آورد. این دو حوزه تعامل بسیار نزدیکی دارند و دو روی یک سکه به‌شمار می‌روند. با توجه به این موضوع، برای تبیین دقیق‌تر نسبت ۲ حوزه سیاست‌خارجی و سیاست دفاعی، باید به این نکته اشاره کرد که هدف غایی سیاست‌خارجی یک کشور، تأمین منافع ملی است که برحسب قدرت ملی یا امنیت‌ملی تعریف و اجرایی می‌شود.

با توجه به این موضوع، می‌توان مفهوم «قدرت ملی» را دراین عرصه محوری دانست؟
با توجه به این موضوع، نقش مفهوم «قدرت‌ملی» بیش‌از پیش برجسته می‌شود؛ مفهومی که قدرت دفاعی – نظامی در کانون آن قرار دارد. این درحالی است که حتی برخی عالمان و نظریه‌پردازان حوزه علم سیاست معتقدند اساسا قدرت ملی بر بنیاد توانایی‌های دفاعی و نظامی یک کشور استوار می‌شود. حتی اگر تعریف اخیر را قبول نکنیم، چاره‌ای جز پذیرش این موضوع نداریم که به‌هرحال توانایی‌های نظامی و دفاعی یک کشور در کانون تعریف قدرت ملی قرار دارد و بسط آن، امری گریزناپذیر به‌حساب می‌آید. ازسوی دیگر حفظ تمامیت ارضی کشور و استقلال ملی از اصلی‌ترین اهداف تقویت قدرت‌ملی محسوب می‌شود؛ موضوعی که از اهداف سیاست‌خارجی نیز به‌شمار می‌رود. بنابراین شاهدیم دراین میان یک «این همانی» به‌لحاظ اهداف «سیاست‌خارجی» و «سیاست دفاعی» وجود دارد که زمینه‌ساز برقراری روابط پیوسته و تنگاتنگ میان این دو حوزه می‌شود.

پس می‌توان به این گزاره معتقد بود که توانایی‌های نظامی – دفاعی مهم‌ترین ابزار سیاست‌خارجی است؟
وقتی درباره ابزارهای کاربردی در حوزه سیاست‌خارجی صحبت می‌کنیم، باید درنظر داشته باشیم که مهم‌ترین ابزار پیشبرد دیپلماسی در عرصه روابط بین‌الملل، توانایی‌های نظامی و دفاعی یک کشور است. بنابراین همواره باید به این نکته توجه داشت که جمهوری‌اسلامی ایران برای تحقق اهداف و منافع ملی ناگزیر از تقویت قدرت ملی خود است و این راهبرد بدون استفاده از ابزارهای دفاعی و نظامی امکان‌پذیر نخواهد بود. البته باید به این نکته هم اشاره کرد که برای پیشبرد اهداف دیپلماسی در عرصه سیاست‌خارجی اهداف دیگری هم وجود دارد که ازجمله آنها می‌توان به اهرم‌های اقتصادی و قابلیت‌های فرهنگی اشاره کرد، اما باید مدنظر داشت که ابزارهای دفاعی و نظامی همچنان جزو مهم‌ترین پیش‌نیازهای تأمین منافع‌ملی و ارتقای قدرت ملی به‌شمار می‌رود.

این رویکرد در ساختار حاکمیتی جمهوری‌اسلامی ایران چه جایگاهی دارد؟
در سیاستگذاری خارجی، به‌معنای عام آن، نهادها و سازمان‌های دفاعی و نظامی نقش تعیین‌کننده‌ای دارند و اجرای سیاست‌های تدوین شده را تا سرمنزل مقصود پیش می‌برند. با توجه به همین موضوع هم هست که به‌عنوان مثال شاهدیم که بخش‌مهمی از شورای‌عالی امنیت‌ملی کشور را نهادها و سازمان دفاعی – نظامی تشکیل می‌دهند و دراین عرصه نقش تعیین‌کننده‌ای نیز برعهده دارند.

در ساختار حاکمیتی ایران، ارتش و سپاه‌پاسداران ۲ بال قدرت ملی محسوب می‌شوند که به‌صورت توأمان نقشی محوری در راستای تحقق اهداف ترسیم شده در حوزه سیاست‌خارجی برعهده دارند. درمجموع می‌خواهم بگویم که قدرت نظامی در پیشبرد دیپلماسی سیاسی عنصر تعیین‌کننده‌ای به‌شمار می‌رود و به‌مثابه پشتوانه‌ای برای راهبری صحیح سیاست‌خارجی کشور محسوب می‌شود. دیپلماسی بدون پشت‌گرمی به قدرت دفاعی و نظامی، مانند اسلحه بدون خشاب و فشنگ مشقی است که کارایی لازم را ندارد. در واقع آنچه در عرصه روابط بین‌الملل امروز پیشبرد اهداف درنظر گرفته شده را تضمین و حمایت می‌کند، قدرت دفاعی و نظامی است.

دراین عرصه دیپلماسی دفاعی واجد چه مولفه‌هایی است؟
امروزه «دیپلماسی دفاعی» یا نظامی به مفهومی رایج در ادبیات روابط بین‌الملل تبدیل شده‌ که تلفیقی از به‌کارگیری دیپلماسی و ابزارهای دفاعی و نظامی است. این مفهوم به ۲معنا تعریف می‌شود؛ نخست، مدیریت روابط و تعاملات نظامی و دفاعی با کشورهای خارجی یا بازیگران بین‌المللی و دوم، به‌معنای تأمین اهداف سیاست‌خارجی با ابزارها، قابلیت‌ها و منابع دفاعی-نظامی. تعریف اخیر ناظر به این گزاره است که چگونه منابع و ابزارهای دفاعی و نظامی برای تأمین اهداف درنظر گرفته شده در حوزه سیاست‌خارجی به‌کار گرفته می‌شود. درواقع براساس تعریف من از دیپلماسی به‌عنوان «هنر و فن ارائه مسالمت‌آمیز قدرت در روابط بین‌الملل»، اساسا تفکیک میان توان نظامی و دفاعی امکان‌پذیر نیست.

در سال‌های اخیر تا چه میزان در استفاده از ابزار نظامی و دفاعی در پیشبرد اهداف سیاست‌خارجی موفق بوده‌ایم؟
اگر بخواهیم وارد بحث مصداقی دراین حوزه شویم باید به تحولات منطقه‌ای و پیرامونی کشورمان در دهه‌های اخیر اشاره کنیم. بی‌تردید در سال‌های اخیر ارتقای توان دفاعی و نظامی، از مهم‌ترین ارکان پیشبرد سیاست‌خارجی جمهوری‌اسلامی ایران در منطقه بوده‌است. تفکیک نادرست میان میدان و دیپلماسی، خط‌کشی کاذبی است که در سال‌های اخیر برخی درصدد القای آن بودند. این درحالی است که اینها، دو روی یک سکه هستند، چراکه تجربه سال‌های اخیر نشان می‌دهد ما در استفاده مسالمت‌آمیز از ابزارهای دفاعی و نظامی برای پیشبرد اهداف سیاست‌خارجی خود موفق بوده‌ایم و توانسته‌ایم گام‌های مهمی هم در راستای ارتقای قدرت ملی و هم برای تأمین منافع‌ملی برداریم.

بررسی عملکرد جمهوری‌اسلامی دراین حوزه نشان‌ می‌دهد دیپلماسی دفاعی تسهیل‌کننده سیاست‌خارجی ما بوده و به‌مثابه پشتوانه محکمی برای تأمین منافع ملی عمل کرده‌است. ذکر این نکته هم ضروری است که سیاست‌خارجی نیز در شرایط نیاز، باید به‌کمک تقویت بنیه دفاعی و نظامی کشور بیاید. تقویت این رابطه دوسویه درنهایت زمینه‌ساز ارتقای قدرت ملی و تأمین منافع‌ملی می‌شود.

ایجاد عمق استراتژیک برای کشور نیز حاصل پیشبرد چنین رویکردی بوده‌است؟
در شرایط کنونی به‌خوبی موفق شده‌ایم با تکیه بر توانایی‌های دفاعی و نظامی خود، برای کشور عمق استراتژیک ایجاد کنیم؛ راهبردی که در سال‌های اخیر در عراق و سوریه شاهد آن بوده‌ایم. عمق راهبردی ایجاد شده دراین کشورها ضرورتی برای حفظ امنیت‌ملی و همچنین تأمین منافع‌ملی کشور است. این برگ‌برنده درنهایت می‌تواند زمینه‌ساز گسترش روابط خارجی جمهوری‌اسلامی ایران شود، به‌شرط اینکه از ابزارها و فرصت‌های موجود به‌خوبی و هوشمندانه استفاده کنیم. برهمین اساس در مذاکرات هسته‌ای شاهد بودیم نفوذ منطقه‌ای ایران که با به‌کارگیری مسالمت‌آمیز و هوشمندانه ابزارهای دفاعی و نظامی به‌وجود آمده، نقش مهمی در تأمین اهداف و مطالبات کشورمان داشته است.

همواره باید حواس‌مان باشد که دشمنان کشور ما درصدد محروم کردن ایران از ابزارهای قدرت خود هستند؛ خطری که ضرورت هم‌پوشانی روزافزون دیپلماسی و میدان را گوشزد می‌کند. سیاست‌خارجی و سیاست دفاعی مانند دو لبه قیچی هستند که اگر یکی کند شود، دیگری کارآمدی لازم را نخواهد داشت و راهبردهای تدوین شده برای تأمین منافع‌ملی کشور را ناکام می‌گذارد. بنابراین با توجه به مباحثی که مطرح شد، باید از شکل‌گیری هرگونه شکاف دراین دو حوزه با قدرت جلوگیری کرد. ایران در منطقه بحران‌خیزی قرار گرفته است که مداخله‌گران بین‌المللی با ایجاد بحران‌های عمدی، به‌دنبال تحقق اهداف شوم خود هستند. به‌همین دلیل برای گستراندن چتر امنیت برسر کشورمان به قدرت نظامی بازدارنده نیاز داریم تا از توفان بحران‌های منطقه‌ای در امان بمانیم.

عملکرد دولت سیزدهم را دراین عرصه چگونه ارزیابی می‌کنید؟
بی‌تردید در دولت سیزدهم شاهد شکل‌گیری هم‌افزایی قابل‌توجهی میان سیاست‌خارجی و سیاست دفاعی کشور بوده‌ایم که مزایای بسیاری برای ایران به‌همراه خواهد داشت. دولت کنونی با این درک صحیح راهبردهای مدنظر خود را ترسیم می‌کند که دیپلماسی و میدان در یک مسیر حرکت می‌کنند و نفی‌کننده یکدیگر نیستند. بنابراین می‌توان اذعان کرد یکی از مزیت‌های نسبی سیاست‌خارجی جمهوری‌اسلامی ایران در دولت سیزدهم، وحدت گفتمانی و سیاستگذاری و اقدام واحد بوده‌است؛ رویکردی که در دولت‌های گذشته آنچنان که باید اجرایی نشد و انتقادهایی دراین عرصه به آنها وارد بود.

 برخی درصدد القای نقش ثبات‌زدای ایران در تحولات منطقه‌ای هستند. این گزاره را چگونه تحلیل می‌کنید؟
طرح اینگونه مباحث را باید در چارچوب راهبرد «ایران‌هراسی» که ازسوی دشمنان کشورمان پیگیری می‌شود، مورد بررسی قرار داد. برخی با ارائه روایت‌های جعلی و کاذب درصدد القای این موضوع هستند که جمهوری‌اسلامی ایران به‌دنبال توسعه‌طلبی است و اهداف قدرت‌طلبانه خود را پیگیری می‌کند، درصورتی که ما در عرصه سیاست‌خارجی براساس دکترین دفاعی و بازدارنده عمل می‌کنیم و ماهیت توان دفاعی و نظامی جمهوری‌اسلامی ایران تهاجمی نیست. با توجه به تهدیداتی که در منطقه علیه جمهوری‌اسلامی ایران وجود دارد و نمود بارز آن، فعالیت‌های مخرب رژیم صهیونیستی است، باید توان دفاعی داشته باشیم. این درحالی است که دشمنان ما قصد دارند جمهوری‌اسلامی را از اهرم‌ها و مولفه‌های قدرت خود محروم کنند. بنابراین قدرت منطقه‌ای ایران که نمودهایی از آن را در عراق و سوریه شاهدیم، ابزار مؤثری برای دفاع از امنیت‌ملی کشورمان به‌شمار می‌رود. قدرت جمهوری‌اسلامی ایران اتفاقا امنیت‌آفرین است.

کد خبر 672419

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست‌خارجی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha