آنها حین گشت‌زنی در خیابان به خودرویی مشکوک برخورد کرده وآن را متوقف کردند.
راننده این خودرو که بر اثر خوردن نوشیدنی‌های الکلی حالت عادی نداشت به اداره پلیس منتقل شد و پس از پرداخت جریمه آزاد شد.
اما او چند ساعت بعد به اداره پلیس بازگشت و ادعا کرد دستگاه پخش موسیقی خودروی او که در پارکینگ پلیس متوقف بود سرقت شده است.
ماموران پلیس پس از بررسی موضوع دریافتند که یکی از پلیس‌ها دست به این سرقت زده و به همین دلیل او را بازداشت کردند. او به طور حتم شغل خود را از دست خواهد داد.
ویلچر حامل اسلحه
بوستون: ماموران پلیس با بلند کردن یک مرد به ظاهر معلول از روی ویلچر 3 اسلحه کشف کردند. این عملیات پلیسی زمانی اتفاق افتاد که مردی با مراجعه به اداره پلیس ادعا کرد که در یکی از محله‌ها با تهدید اسلحه تلفن همراهش را سرقت کرده‌اند.
این مرد گفت در حال قدم زدن در خیابان بوده است که نوجوانی سواربرویلچر با اسلحه او را تهدید کرده تا تلفن همراهش را سرقت کند.
از سوی دیگر مردی که در ساختمانی چند طبقه زندگی می‌کرده هم از پنجره اوضاع را زیر نظر داشته و اسلحه را به سمت وی نشانه گرفته بود.
به دنبال اظهارات او پلیس همه ساختمان‌های این محله را بازرسی کرد و در آخرین مراحل بازرسی از خانه مردی معلول تعدادی اسلحه کشف کرد.
پلیس که به این مرد مشکوک شده بود او را از روی ویلچر بلند کرده و اسلحه‌های پیشرفته را پیدا کرد. این مرد پذیرفت که با همکاری برادر کوچک‌ترش و با کمک این اسلحه‌ها از عابران پیاده اخاذی می‌کرده است.
دوچرخه‌سوار با وجدان
اوکلاهاما: نوجوانی که یک دوچرخه‌سوار حرفه‌ای است، کیف پول گمشده در خیابان را به صاحبش بازگرداند.
این پسر باوجدان که در وضعیت مالی نامناسبی به سر می‌برد، حین دوچرخه‌سواری در خیابان یک کیف پول پیدا کرد.
او با وجود نیاز مالی حتی یک لحظه هم به برداشتن پول‌های کیف فکر نکرد و تنها به این امید در کیف را باز کرد که بتواند آدرس یا شماره تلفنی از صاحب آن بیابد.
او تنها یک قبض خرید پیتزا پیدا کرد و از این طریق توانست پول را به صاحبش بازگرداند. این در حالی است که صاحب کیف که بسیار ثروتمند بود از گم شدن کیفش اطلاعی نداشت و همه موجودی کیف را به عنوان مژدگانی به این پسر با اخلاق تحویل داد. در این کیف 450 دلار پول نقد به همراه مقدار زیادی چک وجود داشت.
این نوجوان پس از دریافت مژدگانی به خبرنگاران گفت: مادرم همیشه می‌گفت نباید چیزی را که به من تعلق ندارد، نگهداری کنم.
سارق با حوصله
مینه‌ستوتا: مردی که 2 هزار و 700 دلار پول نقد از یک منزل مسکونی سرقت کرده بود، بلافاصله پس از خارج شدن از این خانه به همسرش تلفن زد و به او گفت که او را برای خرید لباس به فروشگاه خواهد برد.
این سارق در کمال آرامش همسرش را به خرید برد و تا آخرین سنت پول دزدیده شده را برای او خرید کرد. البته این سارق پس از چند روز توسط پلیس شناسایی و دستگیر شد. دادگاه علاوه بر جریمه نقدی وی، چند ماه حبس هم برای او در نظر گرفت.
این مرد در دفاع از خود گفت که شرایط مالی خوبی نداشته و همسرش همواره به این دلیل او را مورد انتقاد قرار می‌داده است.
به همین دلیل این مرد تصمیم گرفت که برای یک بار هم که شده آرزوی همسرش برای خرید لباس را عملی کند و دست به سرقت زد.
البته دادگاه این دفاعیه را نپذیرفت و به اتهام سرقت درجه یک او را محاکمه کرد
