الناز عباسیان- همشهری آنلاین: وقتی هومن حاجی عبداللهی را میخواهید به یاد بیاورید، او را با چه چیزهایی در ذهنتان به یاد میآورید؟ کودکان و نوجوانان و حتی بزرگترها، تا سالها او را با عروسک «پنگول» به یاد میآوردند.
بزرگترها با سریالهای «پایتخت» و «نونخ» و… حتی فیلمهای سینماییای چون «سامورایی در برلین» و «گینس» و «اختاپوس» و «پیشونی سفید». علاقهمندان دوبله و صداپیشگی نیز او را با دوبلههایی که داشته به یاد میآورند.
علاقهمندان مجریان تلویزیونی هم با اجراهایی چون «در صد ثانیه»، «جام طلایی»، «گوی طلایی»، «مثلث»، «راه شب» و…. اما حالا او را باید با سریالهای رمضانی تلویزیون هم به یاد بیاوریم؛ سریالی به نام «خوشنام» که برای اولینبار، به این مرد همهفنحریف فرصت داد تا در نقش اول یک مجموعه پربیننده ظاهر شده و خوش بدرخشد.
بهگفته خودش، حتی زمانی که درگیر اجرا و صداپیشگی هم بوده، بازیگری میکرده؛ جالب اینکه از سیوهفتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر هم جایزه بهترین بازیگر مرد را برای نمایش «تناسخ، سه تا ۳۵تومن» گرفته است.
این روزها بسیاری از بینندگان، پیگیر سرگذشت و سرنوشت شهرام سریال خوشنام بوده و هستند؛ سریالی که به خوبی جا افتاد و بخت با این بازیگر یار بود که ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست بهدست هم دادند تا نخستین تجربه نقشاولیاش، تجربهای دلپذیر باشد.
گفتوگوی روز هفتم همشهری با این بازیگر و دوبلور و صداپیشه را درباره این سریال و موضوعات دیگر پیشرو دارید.
خوشنام، از سریالهای پرمخاطب ماهرمضان امسال بود. بهعنوان بازیگر نقش اصلی و کلیدی آن، از ایفای نقش شهرام برایمان بگویید…
من سالها بود که در زمینه طنز و کمدی فعالیت میکردم اما در کل دنبال فرصتی بودم که یک نقش جدی ایفا کنم. در خوشنام هم نقش شهرام جدی بود. در این سریال، دوست داشتم در کنار بازیگرانی که شهرهاند به کمدیکاربودن و طناز بودن، کار خودم را جدی انجام بدهم. شهرام، البته شخصیتی بود که شاید در برخی موقعیتها که قرار میگرفت، خنده هم ایجاد میکرد اما در کل شخصیتی پرخاشگر و خشن و جدی بود. من هم واقعاً دنبال چنین فرصتی بودم.
بازخوردهای این سریال چطور بود؟
خدا را شکر خیلی خوب بود. من از همان اول که قصه را خواندم، پیشبینی میکردم که کار بگیرد و موردتوجه واقع شود.
چطور؟
قصهای جذاب بود که هم در دل خودش ماجرای عشقی داشت، هم خشونت داشت، هم خنده داشت، هم پیامهای غیرمستقیم. همهچیز را با هم داشت و من حدس میزدم که برایش اتفاقات خوبی بیفتد. این استقبال با توجه به اینکه پخش سریال به ماه مبارک هم افتاد و در شبکه یک هم پخش میشد و در ساعت خوب کنداکتور هم قرار داشت، بیشتر هم شد.
شهرام سریال خوشنام خیلی هم دور از باور برای ما نیست و مابهازای آن را در جامعه بسیار این روزها میبینیم. اینطور نیست؟
بله، همینطور است. چنین شخصیتی مابهازای بیرونی هم در جامعه دارد. هم خودم چنین مابهازایی را دیدهام و هم چون بچه جنوب شهر بودهام، از این مدل آدمها زیاد دیدهام. البته من همه تلاشم را کردم که این شخصیت زیاد کلیشهای و شبیه نمونههای بیرونیاش نشود.
منظورتان چیست؟
یعنی سعی کردم شخصیت شهرام را خاص خودم کنم؛ نوع راه رفتن، اخلاقیات، حرف زدن، واکنشها و سبک زندگی و سبک رفتاریاش را سعی کردم مال خودم کنم؛ یعنی به اقتضای سریال اگر هم قرار بود که یک شخصیت لات بسازم، یک «لات» جدید و به روز باشد.
از سالهای گذشته مرسوم بوده برای ماه رمضان سریالهای مناسبتی و مذهبی با سکانسهایی از افطار و سحر و پیامهای مستقیم دیگر ساخته میشد اما سریالی چون خوشنام که مستقیماً پیام مذهبی ندارد و در لایههای پنهان دیالوگهایش این فرهنگسازی را به دوش میکشد تا چه اندازه میتواند برای مناسبتهایی چون ماه رمضان موفق باشد؟
این اتفاق خوبی برای خوشنام بود. سریالهای رمضانی غالباً مناسبتی هستند اما ما چنین نبودیم. اینطور نبود که مثلاً سفره سحر و افطار و پیامهای مستقیمی داشته باشد. اگر پیامی هم داشت خیلی زیرپوستی و در خفا و در قالب یک قصه و داستانی اجتماعی به مردم داده شد.
فکر میکنم این مدل پیامرسانی موفقتر باشد تا اینکه بخواهیم کلیشهای صحبت کنیم و بهطور مستقیم پیامی به خورد تماشاگر بدهیم. سریال لایههای مختلفی داشت که پیامهای غیرمستقیمی در آنها پنهان شده بود و همینها باعث میشد تا خبری از کلیشه نباشد.
و اساساً چقدر مهم است که در این قالبهای مخاطبپسند و موضوع روز با پرداخت غیرمستقیم سریال ساخته شود؟
ببینید، الان در شرایط عجیبی به سر میبریم؛ از حیث رقابت و رقبایی که وجود دارد. الان پلتفرمها، فضای مجازی و… به رقابت با تلویزیون آمدهاند. در نتیجه تلویزیون باید کارهایش را بهروزرسانی کند و سبک کارش به روز باشد؛ یعنی دیگر به صلاح نیست ریتم سریالها مثل گذشته باشد.
قبلاً شما سریالهایی با ریتم کند در تلویزیون میدیدید که اتفاقاً خیلی هم بیننده داشتند اما همه اینها برای عصر خودش و نسل خودش بود و امروزه دیگر جوابگو نیست. الان با توجه به رشد تکنولوژی و پیشرفتی که اتفاق افتاد و سرعتی که دنیا امروز درگیرش شده، همهچیز باید بهروزرسانی شود.
ما در عصری هستیم که هر خبر و اتفاقی در عرض چند دقیقه قابلیت ترند شدن دارد. در نتیجه باید استانداردهای جدیدی برای تولیدات سریال و دیگر محصولات درنظر گرفته شود. بهنظرم خوشنام هم سعی کرده است این استانداردها را داشته باشد و به روز ظاهر شود.
هماکنون مشغول چه کاری هستید؟
هماکنون که صرفاً فینال جوکر را دارم و همین سریال خوشنام. ترجیحم این است که بعد از ۹ماه حضور تقریباً همهروزه برای فیلمبرداری این سریال، ۲.۳ ماهی استراحت کنم.
اینکه بعد از مدتها نقش اول یک مجموعه نمایشی را بر عهده داشتید چه حسی دارید؟
به هر حال قطعاً حس بدی نیست. احساس میکنم بعد از سالها کار کردن و پلهپله بالا آمدن و یاد گرفتن درسهایی که باید یاد میگرفتم و زحمت کشیدن، مزد این مرارتها و سختی کشیدنها را گرفتهام و این را به فال نیک میگیرم. قطعاً یک اتفاق خوب است.
برگردیم به حوزه اجرا؛ آیا میتوانیم شما را هم در گروه مجریانی بدانیم که وقتی ورود به عرصه بازیگری کردند، دیگر بازنگشتند؟ مثل شهاب حسینی، امیر جوشقانی و…
نمیتوانم چیزی در این مورد بگویم که رفتوآمد من به عرصه اجرا و بازیگری چطور خواهد بود. بالاخره همانطور که نام بردید دوستانی چون شهاب حسینی و نوید محمدزاده و… زمانی مجری بودهاند و حالا در اوج بازیگری هستند و در قله دارند خوش میدرخشند. البته ذکر این نکته را هم لازم میدانم که من زمان مجریگری، بازیگری هم میکردم و اساساً برای بازیگری و با بازیگری آمدم و اتفاقاتی افتاد که باعث شد تا در اجرا بمانم. به هر حال همیشه درگیر با این بازیگری و… بودهام و اینطور نیست که بگویم زمانی که درگیر اجرا بودم، کلاً بیگانه با این عرصه بودم.
آیا به این فکر افتادهاید که کارهایی چون «مهمونی» جناب طهماسب و… را انجام بدهید و در حوزه عروسکی و گویندگی شخصیتهای جدیدی خلق کنید؟ بهنظر میرسد این حوزه هم بهشدت میتواند پرمخاطب و جذاب باشد…
فعلاً قصد ندارم غیراز زمینه اجرا، عرصهای دیگر را تجربه کنم. کار کودک هم که زیاد انجام دادهام، به قدری زیاد که بسیار از آن راضیام. در کار گویندگی و دوبله و صداپیشگی هم که فراوان کار کردهام که بینسبت به اجرا هم نیست و با بازیگری هم نسبت مستقیم دارد. اگر هم بهگفته شما قرار باشد کاری از این جنسها باشد، باید به قدری شاخص و وسوسهبرانگیز باشد که امکان مقاومت را از من بگیرد.
از چه نظر؟
از نظر عوامل، کارگردان، نویسنده، سناریو و…؛ یعنی اتفاق بزرگی باشد که دوست داشته باشم تجربهاش کنم.
در شبکههای اجتماعی هم خیلی فعال هستید و بهصورت تعاملی با مخاطبها در تماس و گفتوگو هستید، برخلاف بازیگران دیگر. دلیل این امر چیست؟ علاقه شخصی خودتان است؟
اتفاقاً اصلاً علاقهای ندارم که در فضای مجازی باشم. من حساب اینستاگرامی خودم را با ۷۰۰هزار فالوئر بستم. اما بعدها به اصرار امیر فتوحی، مدیر برنامههایم دوباره در اینستاگرام فعال شدم و البته در شبکههای دیگر مثل توییتر و…. تنها دلیل حضورم در شبکههای مجازی هم این است که دوست دارم با مخاطبی که مرا دنبال میکند و برایم احترام قائل است، در تعامل باشم و حتی اگر بهصورت خصوصی پیامی، نقدی و… داد، به او جواب بدهم. حالا شاید به قول شما این رویه برخلاف بیشتر بازیگران باشد. هرچند که فکر میکنم بازیگران دیگر هم واقعاً اگر فرصتش را داشته باشند حتماً این کار را میکنند اما من در کل فکر میکنم مخاطبی که کارهای مرا با جدیت دنبال میکند، حتماً ارزش این تعامل را دارد.
هدف ۱۰سال بعد شما برای حرفهای که در آن هستید، چیست؟ مثلاً جایزهای بگیرید یا آثار خاصی را نقشآفرینی کنید یا حتی کارگردانی و شبیه آن…
سؤالتان خیلی کلی و سخت است. آدم حتی از فردای خودش هم خبر ندارد و نمیدانیم اصلاً فردا زنده هستیم یا نه. من فقط سعی میکنم امروزم را درنظر بگیرم و نسبت به دیروزم پیشرفت و حرکت بهتری داشته باشم. البته طبیعی است هر کسی هدفی دارد و هدفهایش برایش مقدس است و میخواهد رشد کند و تا ته چیزی را برود. قطعاً من هم پیشرفت را دوست دارم اما چشمانداز خاصی ندارم و فقط هر روز سعی میکنم بهترین تلاشم را بکنم.
نظر شما