در این نشست که بدون حضور خانواده و مسئولان کشوری و با حضور جمع کوچکی از دوستداران امینپور در خانه کتاب برگزار شد، محمدرضا تقیدخت از دوستان و همراهان مرحوم امینپور در سالهای اخیر گفت: بعد از رفتن قیصر همه آمدیم تا با جنازه او عکس یادگاری بگیریم و خودمان را به در و دیوار جماعتی بکوبیم که هر کدام یک «من» دارد هزار برابر دیگری.
ما گرفتار خویشیم و قیصر این طور نبود. او مردی بود که در برابر خودش ایستاد. و ما پس از مرگش در خوشباوری و خویشباوری رحمآور خود به غلط گمان کردیم که داغ مرگ قیصر امینپور چون دیگر مردگان با این گفتهها و خاطرهها تسکین مییابد، اما ما فراموش کردهایم که نام همه مردگان، قیصر نیست. نه مرگ قیصر مرگ آسانی است و نه زیستناش میان مایه. ما هم مرگ او را آسان گرفتیم و هم با میانمایگی خویش به سوگ مرگ او نشستهایم.
تقیدخت اضافه کرد: فضیلت، دریافتنی و حفظ کردنی است. منظور این است که نه تنها دریافتن فضیلت مهم است بلکه نگهداری از آن نیز بسیار اهمیت فراوان دارد. فضیلت را شاید بشود مانند پارههای حکمت آموخت، اما بههمپیوستن این پارههای حکمت و نگهداشتن آنها کاری بس دشوار است. گاهی که من درباره قیصر فکر میکنم به این نتیجه میرسم که شاید تا دورهای از فعالیتهای او بتوان افرادی را یافت که مانند او و با همان قوتها و ضعفها شعر بگویند.
اما سؤال مطرح میشود و آن این است که چطور شد که در میان این گروه او به چهرهای محبوب و مشهور در میان همه اقشار و دستههای جامعه تبدیل شد و مورد احترام همگان قرار گرفت؟ بهنظر میرسد او آن پارههای حکمت و فضیلتی را که دریافته بود به هم پیوند داده و با خود نگاه داشته بود. او در نسل اول حوزه اندیشه و هنر تا جایی که با آنها آشنا هستیم سرآمدترین شاعران و افراد در انجمن بود. آیا او نمیتوانست مثل دیگر افراد به شب شعر بپردازد و در کنگرههای مختلف شرکت کند. او همه اینها را درک کرده بود اما فضیلت اخلاقی، فضیلت ادبی، فضیلت هنری، فضیلت برخورد با افراد، فضیلت عزلت و گوشهگیری را پاره پاره دریافته بود و در جهت حفظ و نگهداری آنها میکوشید.
این محقق، ضرورت بررسی زندگی افرادی چون مرحوم امینپور را در جامعه فرهنگی لازم دانست و گفت: این مهم است که زندگی امینپور را بررسی کنیم و ببینیم که او چه راهی را طی کرده و کدام مسیر را انتخاب کرده است که تا این حد محترم شده و در شمار انسانهای محترم از او یاد میشود. باید نکتههای زندگی او را استخراج کرد. هر فردی باید گوشههای زندگی او را بررسی کند و سعی کند تا به مجموعهای از خصایص اخلاقی ایشان برسد و از فضیلتهای اخلاقی او بیاموزد.
سید اکبر میرجعفری
سید اکبر میرجعفری شاعر، محقق و طراح بخشی از کتابهای آموزشی زبان و ادبیات فارسی آموزش و پرورش نیز یکی دیگر از سخنرانان حاضر در این مراسم بود که مباحثی را پیرامون سادهنویسی و همهفهمی اشعار مرحوم امینپور و جایگاه شعر او در کتابهای درسی کودکان و نوجوانان سرزمینمان مطرح کرد.
میرجعفری معتقد است: در کتابهای درسی ادبیات از شعرای معاصر اشعار زیادی آمده است و شاید یکی از کسانی که تعداد اشعارش نسبت به بقیه بیشتر است مرحوم قیصر امینپور باشد. نکته جالبی که در این زمینه وجود دارد این است که تا به امروز کمتر معلم یا شاگردی را دیدهام که با شعرهای او و فهم آنها مشکل داشته باشد. شاید تنها کسی که شعرهایش در کتابهای درسی به این وسعت تریبون عمومی پیدا کرده و کمتر مشکلزا بوده شعرهای مرحوم امینپور باشد.
این محقق حوزه ادبی ادامه داد: آنچه مسلم است این است که امینپور ادعای آوردن تئوری جدید در شعر را نداشته. حداقل امر این است که او به مباحث تئوریک آن طور که باید نپرداخته و ادعای شاعر مولف را نیز هرگز نداشته است. بهنظرم میرسد مهمترین ویژگی شعر امینپور که موجب میشود تا او مخاطب عام به این وسعت داشته باشد این است که او قادر بود تئوریها و تجربیات گذشته را به زبان امروز بیان کند و این یکی از بزرگترین توفیقات یک شاعر در روزگار ما است.
میرجعفری با اشاره به مبحث فضیلت و صحبتهای تقیدخت پیرامون این موضوع اضافه کرد: البته درست است که در جمعهایی که ارادت خاص به شخصیت مرحوم امینپور داشتند و همواره از نزدیک در مجاورت ایشان بودهاند این نکته مطرح باشد که محبوبیت ایشان و آنچه باعث توفیق شخصیت ایشان در میان عموم مردم شده فضیلتهای اخلاقی وی بوده است اما این مسئله تنها در میان دوستان و نزدیکان او که با وی در رفتوآمد بودند قابل بررسی است و برای عموم مردم و مخاطبان عام امینپور که در جریان خصوصیات و ویژگیهای اخلاقی وی نبودند در حقیقت سادگی شعر و قطعات اوست که موجب شهرت و محبوبیت او در میان عموم مردم جامعه در سراسر کشور شده است.
حمیدرضا شکارسری
دیگر سخنران این نشست حمیدرضا شکارسری، منتقد شعر امروز نیز در این مراسم به بررسی تاثیر انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بر شعر معاصر ایران و چهرههایی چون قیصر امینپور و جریانهای حاکم بر شعر آن سالها و سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی پرداخت و سالهای فعالیت امینپور را در حوزه شعر به دو دوره وقوع انقلاب تا انتهای جنگ تحمیلی و دوره پایان جنگ تا عصر حاضر تقسیم کرد.
وی در این باره گفت: طبیعی است که به لحاظ زمانی و کمیت، آثار مرحوم امینپور در مرحله دوم شاخصتر و قابل تاملتر است. اما هنوز میشنویم که او را بهعنوان شاعر انقلاب و دفاع مقدس نیز مینامند. چرا که جریان انقلاب یکی از بزرگترین جریاناتی است که روی شاعران آن زمان بهویژه قیصر امینپور مؤثر افتاده است. یکی از ویژگیهای این دوره احیای قواعد و قوانین کلاسیک در شعر بود که شاید بهدلیل ماهیت بنیادگرایانه انقلاب مورد توجه دوباره قرار گرفت.
در این زمان شعر بهعنوان ابزاری برای جذب مخاطب در نظر گرفته شد و شاعر گهگاه به ضرورت بافت زمانی نسبت به مسئولیتهای ادبی خودش بیتفاوت ماند و فرمهای ساده را برای کارش انتخاب نمود. اینگونه شد که گروهی شعرشان با گفتمانهای شعر انقلاب همراه شد. گفتمان دینی بر شعر حاکم شد، گفتمان من جمعی به جای من فردی و.... در حقیقت در این میان توجه به شعر اجتماعی و سیاسی و ظرفیتهایی که شعر برای این بیانها دارد مورد توجه قرار گرفت. از اینرو اکثر تصاویری که در اشعار قیصر امینپور یا شعر انقلاب در دوره اول آثارش میتوان دید همان عناصر و المانهای مذهبی و دینی است.
این منتقد درباره شعر دهههای 30 و 40 کشورمان گفت: گفتمانهایی که در دهه 30 بر شعر ایران حاکم و فراگیر شده بود و در دهه 40 خود را تئوریک ساخت با وقوع انقلاب اسلامی مجبور به عقبنشینی شد. این عقب نشینی اصول زیباییشناسی شعر کلاسیک مثل تقارن در شعر یا کاربردی کردن شعر را به جای اینکه آن را به شکل مدرن مورد استفاده قرار دهیم مورد توجه قرار گرفت و قیصر امین پور بهدلیل آنکه بهعنوان چهرهای شاخص در جریان شعر انقلاب و دوران جنگ تاثیرگذار بوده بهعنوان شاعر انقلاب معرفی و ماندگار شد.
نویسنده کتاب «حماسه کلمات» درباره دومین دوره شاعری امینپور اضافه کرد: اما امینپور در دوره دوم شاعری خود و بعد از جنگ بهتدریج از جریانها و فضایی که در دوره اول شاعریاش داشته فاصله میگیرد. نسبت به برخی از گفتمانهایی که خودش و دوستانش در سالهای اولیه انقلاب اسلامی داشتهاند دور میشود. از من جمعی فاصله میگیرد و به من فردی نزدیک میشود. او از جمله کسانی است که به سرعت از من جمعی فاصله میگیرد و به من فردی و جزئینگری در شعرش روی میآورد.
به اعتقاد این نویسنده یکی از دلایلی که موجب میشود تا گروهی پس از جنگ بگویند که قیصر امینپور به ارزشهایش پشت کرده است همین مسئله است. چرا که او دیگر شعر کاربردی و معناگرا را بهصورت اولیه و در زمان جنگ مورد توجه قرار نمیدهد. شعر او دیگر متأثر از دستگاه فکریاش است. او به جای اینکه شعارها و آرمانهایی را روی کاغذ بیاورد اشعاری درونیتر و شخصیتر میسراید. همه اینها نشان میدهد که امینپور به جای ابراز آشکار افکارش به شیوهای کاملا درونگرایانه و پنهان روی آورده است.
البته در مواردی هم هست که او اصلا با آنچه پیش از این در دوره اول شاعریاش بوده فاصله نمیگیرد. بهعنوان مثال او از گفتمان حکومت اصول سنتی شعر بر شعر هرگز جدا نمیشود و فاصله نمیگیرد.
از دیدگاه این منتقد گفتمان دیگری که قیصر به آن معتقد است گفتمان صراحت است و به همین دلیل است که مخاطب عام از شعر او دلزده نمیشود و با شعر او ارتباط مناسب برقرار میکند. بنابراین شعر امینپور بهعنوان یک موهبت بزرگ برای جامعه ماست. جامعهای که شعر نو آن از دهه 40 تا انقلاب بهترتیبی عمل میکند که نه تنها مخاطب عام بلکه مخاطب خاص را نیز با خود همراه نمیکند. وی اضافه میکند: امین پور با شعرش میگوید که شما میتوانید در قالب نو گفتمان صراحت را مطرح کنید و از این روست که شعرش بهعنوان حلقه قدرتمندی میان مخاطب عام و شعر مدرن روزگار قابل ارزیابی است.