در هر صنعت و حوزه‌ای از زندگی، حتی بهترین‌های ما گاهی اوقات موفق نمی‌شویم. با وجود این، برای فیلمسازان حرفه ای، اشتباهات ممکن است گران تمام شود. برخلاف اکثر مردم، لغزش‌های آن‌ها می‌تواند توسط میلیون‌ها نفر مشاهده شود - یک فیلم بد می‌تواند به شهرت یک نفر برای سال‌ها یا حتی دهه‌ها لطمه بزند.

سینمای جهان

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از independent، فیلمسازان بزرگ و حرفه‌ای سینمای جهان هم گاهی ممکن است فیلم‌های بسیار بدی بسازند که در اینجا برخی از این فیلم‌ها آورده می‌شود. با این حال، این فقط فهرستی درباره فیلم‌های بد نیست، بلکه ادای احترام به اشتباهات نادر فیلمسازان بزرگ است.

در مقابل هر کارگردان حرفه‌ای و بزرگی مثل کلی ریچارد یا پل توماس اندرسون - هنرمندانی که همه فیلم‌های خود را بدون اینکه اجازه دهند کیفیت آنها ذره‌ای پایین بیاید، می‌سازند - کارگردانان بی‌شمار دیگری هستند که همه فیلم‌های خود را در یک میزان از کیفیت نمی‌سازند. 

البته فقط تقصیر کارگردانان هم نیست؛ برخی از بهترین بازیگران فیلم‌ها نیز به دلیل بازی‌های بسیار بد خود، موجب پایین آمدن کیفیت این فیلم‌ها شده‌اند.  

اما این لیست فقط مربوط به کسانی است که پشت دوربین هستند. از استیون اسپیلبرگ تا کریستوفر نولان، در اینجا خلاصه ای از ۱۳ فیلم فوق‌العاده بد از فیلمسازان بزرگ آورده می‌شود. 

رابرت آلتمن – پاپی (۱۹۸۰) Popeye 

پاپی لایواکشن موزیکال رابرت آلتمن با بازی رابین ویلیامز در نقش مرد ملوان اسفناج‌خوار، بسیار بدساخت است. زمانی که این فیلم برای اولین بار در سال ۱۹۸۰ منتشر شد، به حدی بد بود و از آن انتقاد شد که آلتمن - یکی از بهترین کارگردانان آمریکایی - به‌شدت از کانون توجه هالیوود کنار رفت و در نهایت بعد از بیش از یک دهه با The Player به مسیر اصلی خود بازگشت.

کاترین بیگلو – وزن آب (۲۰۰۲) The Weight of Water

وزن آب پس از فیلم‌های موفقی مانند Point Break و Strange Days، برای کاترین بیگلو یک شکست بد بود. این فیلم با بازی الیزابت هرلی و شان پن یک درام پرپیچ و خم بود که در دو دوره زمانی اتفاق می‌افتد. امتیاز ۳۵ درصدی آن در Rotten Tomatoes  این فیلم را در رده بسیار بد قرار می‌دهد. با این حال کسانی که فیلم را دیده‌اند ممکن است بگویند که امتیاز ۳۵  برای آن سخاوتمندانه به نظر می‌رسد.

فرانک کاپرا – جیبی از معجزه (۱۹۶۱) Pocketful of Miracles

در تاریخ سینما تقریباً هیچکس به اندازه کاپرا احساساتی نبوده است. در حالی که بسیاری از فیلم‌های محبوب او - مانند آقای اسمیت به واشنگتن می‌رود، این یک زندگی شگفت‌انگیز است، و یک شب اتفاق افتاد - در دهه‌های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ ساخته شدند، او تا سال ۱۹۶۱ یک فیلمساز پرکار باقی ماند. با این حال، در این زمان، هنر جادویی او رو به زوال رفت. جیبی از معجزه یک اثر خسته و بی‌نشاط است و به طرز افسرده‌کننده‌ای ضعیف از یک غول هالیوود.

برادران کوئن - قاتلان پیرزن The Ladykillers (۲۰۰۴)

قاتلان پیرزن بازسازی فیلم کمدی ۱۹۵۵ استودیوهای ایلینگ است؛ کوئن‌ها به‌جای شوخی‌های پیچیده الک گینس فیلم اصلی، خنده‌هایی با دهان باز را انتخاب کردند که نتایج به آن اندازه سرگرم‌کننده نیست.

این فیلم در میان فیلم‌های فوق‌العاده این کارگردانان بسیار بدساخت است. تام هنکس نقش گینس، یک دوره‌گرد را برعهده گرفته است؛ کسی که با یک زن زودباور سالخورده (ایرما پی. هال) زندگی می‌کند و بنابراین او و گروهی از جنایتکاران نامتعارف، می‌توانند از طریق ساختن یک تونل در زیرزمین به یک کازینو دستبرد بزنند. 

فرانسیس فورد کاپولا – جک (۱۹۹۶) Jack 

بهترین فیلم‌های کاپولا می‌توانند پا به پای هر فیلم دیگری در سینما بایستند مثل پدرخوانده، اکنون آخرالزمان، و گفت‌وگو. با این حال، به بدترین فیلم او نگاه کنید، واقعا سخت است که باور کنید توسط این مرد ساخته شده است. 
در کل کارنامه کاپولا، واقعاً هیچ فیلمی بدتر از جک وجود ندارد، کمدی-درامی با بازی رابین ویلیامز در نقش پسری در بدن یک مرد بالغ.

دیوید فینچر – بیگانه ۳ (۱۹۹۲) Alien ۳ 

تا حدودی غیرعادی است که بدترین فیلم فینچر نه‌تنها اولین فیلم او نباشد، بلکه یک فیلم پرفروش باشد که نزدیک به ۱۶۰ میلیون دلار فروش داشته است. پس از فیلم نمادین «بیگانه» ریدلی اسکات، و همچنین دنباله شگفت‌انگیز خوب جیمز کامرون، «بیگانه ۳» فینچر ناامیدکننده بود. فیلمی بسیار ناامیدکننده، خنثی و عمیقا مشکل‌داری که برخی آن را غیرقابل‌بخشش می‌دانند.

آلفرد هیچکاک – شامپاین (۱۹۲۸) Champagne

همه‌ی فیلم‌های شناخته‌شده‌ هیچکاک پس از آن به وجود آمدند که او سال‌ها در این صنعت کار کرده بود. شامپاین یکی از فیلم‌های اولیه هیچکاک است که احتمالا فقط طرفداران پروپاقرص او آن را دیده‌اند. 

هیچکاک بعدها از فیلم شامپاین صحبت کرد که مربوط به زن جوانی (بتی بالفور) بود که پس از ورشکستگی پدرش به دنبال کار رفت. او گفت: «این فیلم داستانی برای گفتن نداشت.»

ریچارد لینکلیتر - خرس‌های بدخبر Bad News Bears (۲۰۰۵)

لینکلیتر فیلمسازی است که می‌توان او را به خاطر تطبیق‌پذیری‌اش بسیار تحسین کرد – او همه چیز را از درام‌های دوران بلوغ (Boyhood)  گرفته تا انیمیشن‌های تجربی (A Scanner Darkly) و کمدی‌های تاریک (Bernie) تجربه کرده است. با این حال، مانند هر کارگردانی که چنین کارهای بزرگی انجام داده، چند فیلم بد هم در کارنامه خود دارد که هیچ‌کدام بدتر از بازسازی او در سال ۲۰۰۵ از کمدی بیسبال ۱۹۷۶ یعنی «خرس‌های بدخبر» نیست. حتی بازی بیلی باب تورنتون هم نمی‌تواند ارزش وقت گذاشتن را داشته باشد.

دیوید لینچ – تپه (۱۹۸۴) Dune 

سال‌ها بعد دیوید لینچ بزرگ در ۱۹۸۴ میلادی تصمیم گرفت فیلمی با اقتباس از Dune بسازد. در نهایت او در اقتباس از این رمان ناکام ماند. چرا که در آن سال‌ها استودیوی سازنده آن فیلم، دخالت های زیادی در فیلم لینچ داشت و باعث شد دیوید لینچ آنطور که باید و شاید از این فیلم راضی نباشد. تمام این اتفاقات دست به دست هم دادند تا فاجعه ای عظیم به نام فیلم Dune اثر ۱۹۸۴ خلق شود. از آن موقع به بعد هیچ شخصی جرئت به نمایش در آوردن رمان تل ماسه را بر پرده نقره ای سینما نداشته است!

کریستوفر نولان – تنت (۲۰۲۰) Tenet

فیلم هیجان‌انگیز نولان بسیار درهم و برهم است، فیلمی که به قدری پیچیده و احمقانه به نظر می‌رسد که نمی‌تواند توجه و اقبال تماشاگران سینما را جلب کند.

مشکل فیلم نولان سرچشمه از پیچیدگی عجیب فیلمنامه آن می‌گیرد. وقتی شخصیت‌های خود فیلم نمی‌توانند کاملاً درک کنند چه چیزی در تنت در حال اتفاق افتادن است، از یک بیننده معمولی چه انتظاری می‌رود؟! داستان پُر پیچ و خمِ Tenet باعث می‌شود Inception در مقایسه با آن یک تریلر اکشن ساده به نظر برسد.

استیون اسپیلبرگ - ۱۹۴۱ (۱۹۷۹)

اسپیلبرگ با وجود تمام نقاط قوت چندگانه اش در پشت دوربین، هرگز کمدی را نقطه قوت خود ندانسته است. بنابراین، شاید تعجب آور نباشد که بدترین فیلم او یک مسخره بازی مضحک باشد که در زمان بمباران پرل هاربر اتفاق می افتد. 

اولین تلاش اسپیلبرگ برای قدم گذاشتن به قلمرو کمدی، فیلمی مرتبط با جنگ جهانی دوم به نام «۱۹۴۱» بود که برخلاف اکثر ساخته‌های این کارگردان نتوانست به موفقیت دست پیدا کند. حتی حضور بازیگران مطرحی چون دن آیکروید و جان بلوشی هم به فروش فیلم کمکی نکرد.

داستان فیلم درباره وحشت عمومی حاکم بر مردم لوس آنجلس پس از حمله هوایی جنگنده‌های ژاپنی به پایگاه دریایی ایالات متحده در بندر پرل هاربر در دسامبر سال ۱۹۴۱ بود. اسپیلبرگ کارگردان بامزه‌ای است، چون خیلی از فیلم‌های این فهرست دارای لحظات کمیک و خنده‌دار هستند، اما شوخی‌های ۱۹۴۱ قدرت کافی برای خنداندن بیننده را نداشتند.

واچوفسکی - ماتریکس: بارگزاری مجدد The Matrix Reloaded (۲۰۰۳)

در حالی که دو دنباله اول ماتریکس همیشه مدافعان سرسخت خود را داشته‌اند، نمی توان انکار کرد که اکثر مردم این فیلم را دوست نداشتند. دنبال کردن «ماتریکس» - فیلم پرفروشی که به معنای واقعی کلمه ساختار هالیوود را تغییر داد - همیشه یک خواسته بزرگ بود. اما ماتریکس: بارگزاری مجدد نتوانست مخاطبان را راضی کند.
 

کد خبر 678350

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 9
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • احمد IR ۱۹:۰۶ - ۱۴۰۱/۰۳/۰۳
    18 16
    تنت کاملا یک فیلم دو وجهیه . نیمی از بیننده ها قادر به فهم فیلم نیستند . اما این از ارزش فیلم کم نمیکنه . اینکه چون فهمیده نمی شود ضعیف و درهم برهمه ، موضع گیری اشتباهیه. به جرات تنها فیلمی که مفهوم درستی از معکوس زمان ارائه داده فقط تنت هست . هرچند باگ هایی هم داره . اما فیلم عالی و بسیار با ارزشیه