لباسهای متحدالشکل مردمان هر کشور برایت یادآور ارتشی است که هرکدام با ساز و یراق خاص خود به میدان آمدهاند. سیاههای نیجر و گینه از رنگ سبز و سرخ لباسهای یکسرهشان از هم متفاوت میشوند؛
اندونزیاییها را که انگار در تکثیر بیانتهایی از سوهارتو هستند با لباس سبز کمرنگ میبینی و همزادان مالزیایی شان را به رنگ سرخابی؛
کت و شلوارپوشان کرم رنگ ترکیه را از انگ ماه و ستاره قرمز روی سینه شان میشناسی و همینطور دیگران را؛ حتی آنها که لباس یک جور نپوشیده اند، پارچهای رنگی بهخود بستهاند تا از دیگران متمایز شوند اما این لباسهای یکسان نه برای رزم که برای گم نکردن و بازشناسی حاجیهای نگرانی است که از قافله و کاروان خود جدا افتادهاند و تو درمییابی که با وجود این همه عده و عده هنوز دشمن اصلی جهان اسلام فقر فرهنگی و بیسوادی است.
و حاجیهای همه کشورها اکثرا پیر و سالخوردهاند. آمار دقیقی ندارم اما بهنظر میرسد از هر 10 نفر، 8 نفرشان شیرین 50 را دارند. انگار مشکل خودمان فراگیر است.
حاجی ایرانی که 16 – 15 سال پیش زمانی که پای حج رفتن و پول خرج کردن داشته، ثبتنام کرده، آنقدر در نوبت مانده که حالا مجبور است با تن خسته و نزار مناسکی را انجام دهد.
شاید برای همین بود که امیرالحاج ایران چند شب پیش در برنامه گفتوگوی ویژه خبری شبکه 2 سیما گفت که از سال آینده 25 درصد ظرفیت حج تمتع قرعه کشی میشود. با این کار ممکن است حداقل یک چهارم حاجیهای سال بعد جوانتر شوند.
اما هرچه حاجیها پا به سن گذاشته هستند، ساکنان مدینه جوانند؛ چه خود سعودیها و چه خارجیهایی که برای کار به عربستان آمدهاند.
غیر از شرطه و کارمند و فروشندگان، حتی دشداشه پوشان خیابان هم جوانند.
گرچه با رشد جمعیت 5/3 درصدی جز این انتظاری نیست اما به کار گرفتن نیروی جوان به زعم بسیاری، حاصل رفرمهای امیر عبدالله است که در این چند سال تغییرات زیادی در جامعه سعودی ایجاد کرده است مثل حضور پررنگتر زنها که تا پیش از این جز با روبنده دیده نمیشدند اما حالا دست کم چشمها را بیرون میگذارند و در ساعتهای کمتردد میتوانی یکی از آنها را پشت رل اتومبیلی آخرین مدل ببینی که با سرعت میگذرد؛ اتفاقی که تا چند سال پیش کمترین مجازاتش حبس بود.
و غیر از اینها پریشب دوتا از بچههای تلویزیون را که داشتند قاچاقی از بینالحرمین - یعنی همان خیابان میان حرم پیامبر و بقیع - فیلم میگرفتند، دستگیر کردند و بردند آنجا که عرب نی میانداخت؛ البته پس از کمی نوازش، فردا صبح با پادرمیانی مسئولان بعثه آزاد شدند اما بههرحال معلوم شد که ظاهرا شرطه جماعت با کسی شوخی ندارد و همینطوری الابختکی در و دیوار را پر نکرده که: «ممنوعالتصویر».