مجموع نظرات: ۰
شنبه ۲ آذر ۱۳۸۷ - ۰۵:۳۶
۰ نفر

دکتر ناصرکرمی: ابتدا: احتمالا پرشورترین حضور جریان‌های سیاسی در عرصه مدیریت شهری ایران، انتخابات دور اول شوراهای شهر بوده است.

حضور چندین چهره برجسته سیاسی در ترکیب اولین شورای شهر تهران موید این انگاره است. در آن زمان، تصور می‌شد چنین توجهی از سوی سیاستمداران به حوزه مدیریت شهری می‌تواند نقطه آغاز یک تحول در این حوزه باشد اما تجربیات بعدی نشان داد احزاب نه در دغدغه‌مندی چالش‌های زیست‌محیطی کشور بلکه عمدتا از سر توهم و عدم‌شناخت کافی از مسائل این حوزه و میزان اختیارات و امکانات یک عضو منتخب شورای شهر پا به چنین عرصه‌ای گذاشته بودند. برای مثال قابل ذکر است که چند روزی بعد از آغاز به کار شورای شهر اول تهران، در پی انتشار خبری مبنی بر حمله به تظاهرات دختران دانشجو در شیراز، اعضای این شورا با صدور بیانیه‌ای خواستار مجازات حمله‌وران، حل مشکلات دختران دانشجو در سراسر کشور و رعایت حقوق زنان ایران شدند.

روابط عمومی وقت وزارت کشور در پاسخ به این بیانیه، اطلاعیه‌ای منتشر کرد، عمدتا شامل مواردی از قانون شوراهای شهر و روستا. در این اطلاعیه یاد آوری شده بود که شورای شهر تهران فقط شورای شهر تهران است. این شورا فقط در حوزه مدیریت شهری دارای اختیارات است نه اینکه همه مسائل این حوزه، فقط بخشی که مرتبط می‌شود با وظایف شهرداری، یعنی حوزه خدمات شهری تهران. به‌نظر می‌رسید که شورای شهر پاسخی برای این اطلاعیه نداشت. شاید هم اولین بار بود که اعضای این شورا متوجه حدود واقعی اختیارات و وظایف‌شان می‌شدند. شاید هم به همین خاطر بود که چندی بعد یکی یکی آن سیاستمداران برجسته از شورای شهر رفتند و منتخبان علی‌البدل جای‌شان را گرفتند.

بعد: چند ماه پیش مطلبی نوشته بودم درباره جایگاه مدیریت شهری در ساختار سیاسی کشور آلمان. در آن مطلب به نقل از شهردار کلن اشاره‌ای شده بود به نقش احزاب در انتخابات شهرداری محلی آلمان.

وی نه به طنز بلکه به جد گفته بود: مردم در انتخاباتی که مقیاس‌های کلان کشوری را در بر می‌گیرند، مثل انتخاب رئیس‌جمهور یا اعضای پارلمان، به‌طور معمول رویکردهای احزاب را مورد توجه قرار می‌دهند اما در انتخابات شوراهای محلی یا شهرداران مناطق  اینگونه نیست، زیرا به‌نظر آنها دیپلماسی خارجی دمکرات مسیحی یا سوسیال لیبرال قابل تصور است، اما ماشین‌های حمل زباله و کانال‌های فاضلاب و چراغ‌های راهنمایی بر این مبنا قابل تقسیم نیستند!

وی تاکید می‌کرد احزاب بزرگ البته برای مدیریت شهری برنامه دارند، اما فقط در مقیاس کلان‌شهر، نه بر این مبنا که بخواهند بگویند اگر ما برنده انتخابات شورای شهر شویم، احتمالا رنگ بهتری برای سطل‌های زباله پیدا می‌کنیم! مردم ترجیح می‌دهند در مقیاس‌های کوچک بیشتر به سلایق و نظریات کارشناسی رجوع کنند تا نگره‌های حزبی.

سرانجام: دو مثال پیش گفته برمی‌تابند که نقش احزاب در مدیریت شهری پیچیده است. مدیریت شهری نقطه تماس و اصطکاک حاکمیت با مسائل و زندگی روزمره مردم است و نمی‌شود که یک حزب برای زندگی مردم نه برنامه داشته باشد نه اقدام عملی برای مدیریت اجرایی در این حوزه. اگرچه بهتر است که احزاب به جای فرستادن سیاست بازان نطاق خوش سخن به صحن شوراها، در پی مجاب کردن شهروندان به رویکرد به نگره‌های کارشناسی مفید‌تر در این زمینه باشند.

البته این نکته را هم باید در نظر داشت که در ساختار سیاسی ایران مدیریت شهری فقط یکی از وظایف و اختیارات بیست و شش گانه این حوزه، یعنی موضوع خدمات شهری را به‌عهده‌دارد و همین باعث می‌شود که جریان‌های بزرگ سیاسی در کشور چندان تمایلی برای تمرکز کافی در این زمینه نداشته باشند. مگر آنکه بدبینانه نگاه کنیم و بینگاریم اغلب دستیابی به مدیریت شهری زمینه سخت افزاری برای ارتقا به سطوح بالاتر حاکمیت را فراهم می‌آورد و از این نظر برای احزاب در ایران چندان هم فضای بدون جاذبه‌ای نیست.

کد خبر 68955

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز