او به سرنشینان هشدار میدهد باید تا دقایقی دیگر کشتی مقابلشان را منفجر کنند تا خود زنده بمانند... . آیا این تکنیکی هوشمندانه برای خلق تعلیق است و یا اینکه در عصری که هر کسی درکوچه و خیابان تلفن همراه دارد، شیوهای عادی برای ادامه داستان ؟
هر کدام از گزینهها را بهعنوان پاسخ انتخاب کنید چندان تفاوتی در اصل ماجرا ایجاد نمیشود چون چه بخواهیم و چه نخواهیم تلفن همراه در سالهای اخیر یکی از وسایل اصلی برای روایت قصه در سینما و تلویزیون بوده است. تنها در آمریکا بیش از 83 درصد مردم- چیزی حدود 255 میلیون نفر- مشترک خطهای مختلف موبایل هستند و بنابراین تمامی بینندگان انتظار دارند قهرمان مورد علاقهشان در یک فیلم پرخرج یا سریالی تلویزیونی در ساعات پربیننده یک گوشی همراه داشته باشد. برای بسیاری از نویسندگان در عرصههای مختلف نیز حضور گوشیهای تلفن همراه در همه جا و شیوهای که آنها مرزهای زمان و مکان را از بین میبرند باعث شده تا امتیازات و موانع متعددی برای آنها بهوجود آورد.
جاش شوارتز، تهیهکننده اجرایی سریالهای پربیننده تلویزیونی چون «چاک» در مورد این موضوع میگوید: شما معمولا در گذشته صحنههایی را که افراد و شخصیتها رودررو با یکدیگر صحبت میکردند را شاهد بودید ولی حالا که موبایل وجود دارد همه میپرسند چه ضرورتی دارد آنها به در خانه یکدیگر بیایند؟
ولی آیا واقعا میشد بدون وجود موبایل سریالی چون 24 ساخت؟ بله ولی در این صورت در هر اپیزود جکبائور – قهرمان سریال – بایستی 20 دقیقه بهدنبال باجه خالی تلفن میگشت ! یا در فیلمهای رمانتیک این روزها اکثر قهرمانان درصورتی که تلفن همراه در اختیار نداشتند بایستی مدتها بدون بیان کلمهای به دوربین زل میزدند!
هر چند تلفن همراه باعث شده تا شیوههای تازهای برای روایت بهتر برخی داستانها بهوجود آید اما این موضوع که به وسیله آنها هر کسی در هرزمان با هر فردی میتواند صحبت کند مشکل ساز شده است. رابرت مککی، یکی از نویسندگان سریالهای تلویزیونی معتقد است: با این آزادی شرایط برای نویسندگان سختتر شده است چون در برخی موارد این دشواری در ایجاد ارتباط بود که میتوانست برای قهرمان دربند محدودیتهایی در درخواست کمک ایجاد کند.
با این همه مک کی هم معتقد است که دست نویسندگان فیلمنامههای رمانتیک و بازاری با وجود این وسیله بازتر شده و آنها میتوانند بیشتر از سابق قهرمانان را در ارتباط با یکدیگر قرار داده و تماشاگران هم از این موضوع بهنظر راضی میرسند و از طرفی نویسندگان درام و اکشن هم با توجه به این قابلیتها مجاب شدهاند تاشیوههای جدیدی را برای ایجاد تنش و تعلیق در فیلم پیدا کنند و البته به نوآوریهایی هم دست یافتهاند.
جالب است که نویسندگان مدتها قبل از اینکه این دستگاه وجود خارجی داشته باشد آن را روی پرده سینما خلق کردند. خودروی جیمز باند دربین سالهای 1965 تا 1970 گوشی به نام get smart داشت و شخصیت تونی رابرتز در فیلم دوباره بزن سام (1972) شماره تلفن دفترش را برای هر کجا که قراربود باشد اعلام میکرد. اما وقتی تلفن همراه برای نخستین بار دردسترس عموم قرار گرفت، چندان تمایلی برای به تصویر کشیده شدنش وجود نداشت و در دهههای 1980 و 1990 در فیلمهای اندکی چون وال استریت- در دست گوردون گکو - و یا نوجوانان شرور فیلم «بدون نشانه» آن را دیدیم.
البته ماموران قانون همیشه در فیلمها بیسیم و واکی تاکی حمل میکردند ولی تلفن همراه وسیلهای است که به راحتی درجیب هر کسی جا میگیرد و استفاده از آن ساده است. این شرایط باعث میشود تا به محض اینکه قهرمانها در فیلم دچار مشکلی در ایجاد ارتباط شوند، تماشاگر یا بیننده از خود بپرسد: چرا از تلفن همراهش استفاده نمیکند؟ برای مثال در فیلم «مافوق بد» زمانی که قهرمان فیلم توسط پلیس دستگیر میشود چرا با سایر دوستانش تماس نمیگیرد و آنها را در جریان آنچه برایش اتفاق افتاده قرار نمیدهد ؟
راهحل رایج برای حل این گره داستان، رها شدن از شر گوشی است. گوشی میتواند خارج از دسترس باشد، گم شده باشد و یا اینکه باتری آن تمام شده باشد (همچون جمی فاکس در انتهای فیلم collateral). در واقع مرگ گوشی همراه، نسخه قرن بیست و یکمی روشن نشدن خودرو در زمانی است که قاتلی شما را در یکی از فیلمهای دهههای 1960 یا 1970 تعقیب میکرد.
اما این مرگ ناگهانی هم میتواند در سینمای امروز کاربردهای مختلفی داشته باشد. در فیلم « 27 لباس» وقتی گوشیهای همراه شخصیتهای ماترین هیگل و جیمز مارسدن کار نمیکند هر دو آنها برای تماس با شهر به یک کافه در دهکده مراجعه میکنند و همین برای ملاقات ناخواسته آنها کافی است. با این همه الین براش- فیلمنامهنویس این فیلم- اشاره دارد این سکانس نمیتواند کلیشهای تلقی شود چون چنین چیزی میتواند برای هر کسی رخ دهد و امری کاملا ملموس است ولی اگر سرویسهای موبایل با پیشرفت فناوری بهتر شوند شاید نویسندگان مجبور به ارائه بهانههای بهتری برای رسیدن به چنین سکانسهایی باشند.
براش این روزها مشغول آماده کردن اقتباسی ادبی از رمان «الهه وحشی» از «سوفی کینسلا» است اما یکی از مشکلات بزرگ او یافتن راهی برای حذف گوشی همراه از داستان است چراکه قهرمان در یکی از روستاها گرفتار میشود!
یکی از راهها برای رسیدن به این منظور میتواند ارائه تلفن همراه بهعنوان مانعی برای رسیدن قهرمان به هدفش باشد و در عین حال با این شیوه هویت قهرمان بهتر مشخص شود. آلیش شیوهای را که در فیلم «بازیهای بامزه» - با بازی نائومی واتس و تیم راث - به کار رفته بود، پسندیده است. در این فیلم دو شخصیت منفی فیلم که ابتدا افرادی مثبت بهنظر میرسند در منزل قربانیان به شکلی ظاهرا اتفاقی تلفن همراه خانواده را میشکنند و به این ترتیب مقدمات ترور و وحشت را در فیلم ایجاد میکنند.
فیلم «هارولد و کومار به وایت کسل میروند» هم از راه حلی کمیک برای این مشکل استفاده کرد. در همان دقایق ابتدایی کومار در نیمه راه راهرو آپارتمان ناگهان به یادگوشی تلفن همراهش میافتد اما چون حال و روز مناسبی ندارد بهخودش میگوید که دیگر از در خیلی دورشده و به این ترتیب اجازه میدهد تا تمامی حوادث آن شب را بدون گوشی همراه طی کند.
فناوری موبایل تاثیر متفاوتی بر ژانرهای مختلف دارد. اسکات کاسر، نویسنده فیلمنامه فاجعه اره برقی تگزاس در این زمینه میگوید: تلفن همراه بیش از اینکه به سود نویسندگان فیلمهای ژانر وحشت باشد برای آنها دردسرساز بوده چرا که اکثر فیلمهای این ژانر با حضور افرادی است که در بیرون ازمراکز تمدن گرفتار شدهاند و راهی برای تماس مجدد ندارند.
اما همه تا این حد بدبین نیستند؛ کارتر بیس، تهیهکننده اجرایی سریال چگونه با مادرت آشنا شدم معتقد است که مردم انتظار داشتند با وجود تلفن همراه سریالهای خانوادگی به شدت آسیب ببینند اما اینطور نشد.
در برخی موارد تلفن همراه همزمان با ایجاد امکانهای تازه مشکلاتی را بهوجود میآورند مثلا در صحنههایی استفاده از گوشی همراه میتواند منجر به استفاده مجدد از گوشیهای بیشتر شود که هر کارگردانی اذعان دارد تماشای آن برای بیننده مشکل است اما برخی از کارگردانها که به صحنههای دینامیک معتقد هستند به شخصیتها اجازه میدهند تحرک بیشتری داشته باشند.
بیس اشاره دارد با وجود اینکه مکالمات تلفنی کمتر از دیالوگهای رودررو دراماتیک هستند اما از سوی تماشاگران سادهتر پذیرفته میشوند و اتکا به همان شیوههای قدیمی چندان کاربردی ندارد.
از جمله فیلمهای مطرحی که در سالهای اخیر کاربری چشمگیری از تلفن همراه داشت «مردگان» از مارتین اسکورسیزی بود و در این فیلم صحنههای آشنای قدیمی فیلمهای جاسوسی با تلفن همراه شکل دیگری بهخود گرفته بود؛ در تبادل اطلاعات بین دو گروه اصلی فیلم ماموران دوجانبه که نقش آنها را لئوناردو دیکاپریو و متدیمون ایفا میکنند از طریق پیام کوتاه با روسای شان ارتباط برقرار میکنند و پس از اینکه شخصیت مارتین شین کشته میشود دی کاپریو با دریافت پیام کوتاهی از گوشی شین شوکه میشود و زنگ گوشی همراه او حین تعقیب دیمون او را کاملا به دردسر میاندازد.
ویلیام موناهان، فیلمنامهنویس مردگان که برای این فیلم جایزه اسکار دریافت کرد در مورد کارکرد تلفن همراه میگوید: تلفن همراه بعد تازهای به شخصیتها در برخی فیلمها میدهد، همانطور که در زندگی روزمره ما این نقش را برای مردم عادی ایفا میکند، در «مردگان» تلفن همراه میتواند ابزاری برای فریب باشد و یا اینکه هویت شما را فاش کند. در برخی از فیلمهای جنایی اخیر به شکلی تازه به دغدغههای جامعه در مواجهه با پدیده موبایل پرداخته شده است در رمان «سلول» از که الی راث قصد دارد تا فیلمی از آن بسازد هر کسی که از گوشی تلفن همراه استفاده کند بدل به زامبی میشود و یا در فیلم «چشم عقاب» با بازی شیا لبوف و میشله موناگاهان دوقهرمان فیلم ناچار هستند تا دستوراتی را که از فرد ناشناسی با تلفن همراه دریافت میکنند بلافاصله اجرا کنند.
دیجی کاروسو، کارگردان فیلم راجع به این موضوع میگوید: هرزمان که زنگ گوشی آنها به گوش میرسد آنها پس از شنیدن دستورات به راه میافتند و یکی از پیامهایی که ما در پایان فیلم به تماشاگر میدهیم هراسی است که باید از گوشی همراهشان داشته باشند! اما این کاربریها محدود به سینما نمیشود و اخیرا بروس واگنر سهگانهای تحت عنوان تلفن همراه نوشته که مجموعهای از سه داستان با محوریت دوستیها با استفاده از تلفن همراه است و در قسمت چهارم بازی پرفروش GTA قهرمان بازی میتواند با دوستانش تماس بگیرد و یا عکس افرادی را که قرار است به قتل برساند دریافت کند.
لسآنجلس تایمز- 18 نوامبر