دوشنبه ۴ آذر ۱۳۸۷ - ۱۰:۲۱
۰ نفر

مرتضی واسعی: چندی پیش، یکی از اعضای کمیسیون برنامه و بودجه مجلس نسبت به آمار جدید و تکان‌دهنده‌ای در خصوص جمعیت زیر خط فقر و بی‌توجهی به عواقب آن هشدار داد.

بالا رفتن خط فقر و عدم تامین نیازهای اولیه تعداد بیشتری از مردم، قطعا یکی از نگرانی‌های نه تنها نمایندگان محترم مجلس، بلکه دولت و بدنه حاکمیت، خبرگان جامعه و عموم مردم‌ است. هدف از نگارش این متن ارزیابی میزان صحت و سقم انواع آمار و ارقام موجود در خصوص خط فقر نیست، بلکه نگاهی به علل تمرکز افکار و اذهان بر آمارها و تحلیل‌های مشابه و آثار و عوارض آن بر پیکره اجتماع، مدنظر است. تنوع بیش از حد آمارها و هشدارها در مسائل اقتصادی و موارد مرتبط با تامین نیازهای اولیه مردم و میزان فزاینده اشتغال ذهنی جامعه به این امور، نگران‌کننده است.

بسیاری از نشریات و رسانه‌های کشور در نشست‌های رسمی و غیر رسمی خود، عمدتا به مباحثی در ارتباط با تامین نیازهای اولیه مانند غذا، مسکن، ازدواج و همچنین دغدغه‌های مرتبط با آنها می‌پردازند. زمان قابل توجهی از وقت جوانان در گفت‌وگوهایی پیرامون نیازها و ضرورت‌های پیش از ازدواج صرف می‌شود. بسیاری از بحث و جدل‌های سیاسی روز میان احزاب رقیب، در مورد تامین نیازهای اقتصادی و افزایش یا کاهش سطح رفاه اجتماعی شکل می‌گیرد. بخش عمد‌ه‌ای از افکار فعال جامعه روی مباحث مرتبط با تامین نیازهای اولیه انسان متمرکز شده است. این تمرکز، بدون اینکه بهبودی ایجاد کند، روز به روز در حال افزایش است.

امروزه در حوزه نیازهای اولیه مردم از جمله مسکن و غذا اخبار نامطلوب بسیاری به گوش می‌رسد. آشفتگی در بازار نیازهای اولیه مردم همچون مسکن، غذا و... از مواردی است که به نوبه خود، در اذهان جامعه ایجاد نگرانی می‌کند. تورم نرخ موادغذایی رکوردهای بالایی را ثبت کرده است.

جهش قیمت مسکن، بی‌سابقه بوده است. تورم به اصلی‌ترین چالش و دغدغه جامعه تبدیل شده است تا جایی که طیف وسیعی از خبرگان جامعه مانند مراجع تقلید، دانشمندان اقتصادی دانشگاهی و غیر دانشگاهی، نمایندگان مجلس،‌ برخی از مسئولان جدا شده از بدنه دولت و بسیاری از اندیشمندان جامعه خود را مسئول می‌دانند که در مورد عواقب آن هشدار بدهند. حجم وسیع ابراز این نگرانی‌ها و هشدارها و بعضا مخالفت با رویکردهای مدیریتی دولت، همه و همه از مواردی است که موجب می‌شود مردمی که با مشکلات اقتصادی و تامین نیازهای خود رو‌دررو هستند، نگرانی‌های مضاعفی را تحمل کنند.

تغییرات مصرانه در رویکردهای مدیریتی کشور

حجم بالای تغییرات جدید در رویکردهای اقتصادی و مدیریتی کشور، مانند انحلال سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی، کاهش تحمیلی و بدون مقدمه سود بانکی، دخالت ناصحیح در بازار بورس،  و... مخالفت‌های وسیع کارشناسان با بسیاری از آنها، مطرح شدن چهره‌های جدید ناشناخته و بعضا بسیار کم تجربه، ناپخته و گاه نامرتبط با حوزه به کارگیری در برخی از سازمان‌های کشور، باعث کاهش اطمینان افکار عمومی در مورد به کارگیری علم، دانش،‌ آگاهی و دور اندیشی لازم برای تصمیم‌گیری کلان کشور شده است.

 مواردی از این قبیل موجب نگرانی جامعه نسبت به حرکت صحیح اقتصادی کشور و امنیت در تامین نیازهای اساسی خود در آینده می‌شود. این نگرانی‌ها زمانی افزایش می‌یابد که بدانیم کشور دارای یک اقتصاد کاملا دولتی است و تصمیم‌های دولت به صورت مستقیم و سریع بر اقتصاد و توان خرید خانواده‌ها تاثیر می‌گذارد.

توان ناچیز نهادهای پشتیبان جامعه

مبحث دیگر قابل بررسی،‌ضعف شدید نهادهای پشتیبانی است که بتوانند در پیامدهای سخت ناشی از وقایع غیر قابل پیش‌بینی در حوزه‌های اقتصادی،‌سیاسی و... افراد جامعه را در تامین حداقل نیازهای اولیه آنها یاری رسانده و در روزهای سخت از آنها حمایت کنند. این کمبود، جنبه دیگری از نگرانی مردم در مورد آینده را در برگرفته و تمرکز بیشتر آنها برای تامین نیازهای اولیه آتی را موجب می‌شود. لذا بهره‌گیری از موهبت‌های زندگی در حال، فدای نگرانی برای آینده شده و به این ترتیب شادی فطری بشری در این نوع جوامع با چالش روبه‌رو می‌شود.

هدف شدن تامین نیازهای ابتدایی

جدای از عوامل محیطی موثر بر زندگی و اثرات مخرب آن، که موجب برهم زدن اطمینان جامعه در حوزه نیازهای اقتصادی می‌شود، می‌توان به یک عامل درونی نیز اشاره کرد و آن فراموش کردن «هدف» زندگی است. یکی از دلایل قرار گرفتن نیازهای اولیه در مرکز ثقل توجه افراد جامعه این است که خرید دارایی‌های مادی و مصرف آن در جامعه یکی ازدغدغه‌های اصلی مردم در زندگی شده و چه بسا شاخص اساسی در نظر گرفته می‌شود.

پرداختن به برخی از نیازهای اولیه به عنوان عامل خوشبختی موجب شده تا رفتار مصرف‌گرایی به اشتباه به عنوان ضرورت در جامعه گسترش یابد. به علاوه، مصرف‌گرایی موجب شده تا راه رسیدن به برخی از نیازهای اولیه دیگر مانند ازدواج با مشکلات جدی مواجه شود و سرمنشا بسیاری از مشکلات دیگر نیز در جامعه باشد.

نقش دولت در توسعه فضای فکری

بدون انکار دشواری‌های دوران اقتصادی فعلی و مشکلات قشر قابل توجهی از مردم در تامین نیازهای اولیه، باید راه‌های کاهش آسیب‌های اجتماعی را شناسایی کرد. یکی از آسیب‌های مهم اجتماعی تمرکز افکار فعال جامعه بر نیازهای اولیه و توجه ناکافی به دیگر جنبه‌های زندگی، بسته یا محدود شدن نگرش‌های اجتماعی است. تمرکز فضای فکری و توجه جامعه بر نیازهای اولیه و مباحث مرتبط با آن، موجب توسعه فقر فکری و در نتیجه عدم توسعه فرهنگی و توقف افکار نخبگان جامعه در حوزه این نیازها می‌شود. حال، با این فضای ملتهب که هر روز وجهی دیگر از آن به مردم نشان داده می‌شود چه باید کرد؟چه خوب است دولت که وظیفه دارد با تمام توان و انرژی برای حل مشکلات اقتصادی و معیشتی جامعه گام بردارد، با احترام به فضای فکری جامعه، از روش‌های مورد توافق اکثریت خبرگان جامعه استفاده کند و نسبت به واقعیات جامعه تامل و در پاسخ‌دهی به انتقادات، منطقی‌تر رفتار کند.

احترام به فضای فکری جامعه

دولت می‌تواند با شناسایی حساسیت‌های افراد جامعه در حوزه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و... با اولویت‌بندی در ورود به آنها و توجه به ضروریات هر یک در تصمیم‌گیری‌ها موجب شود تا منابع کشور با کمترین اتلاف و بیشترین کارکرد، به مهمترین نیازها تخصیص یابد. در این صورت، نیازی به رفتارهای احساسی، برخوردهای هیجانی و حساس کردن بی‌فایده افکار جامعه به مسائل غیر ضروری نیست.

استفاده از روش‌های مورد توافق اکثریت خبرگان

استفاده از رویکردهای مورد توافق اکثریت خبرگان و کارشناسان در حوزه‌های مختلف و بهره‌گیری از تجارب مدیران در دولت‌های گذشته که مخزن و بانک دانش مناسبی برای اداره کشور هستند موجب می‌شود تا نیاز به سعی و خطا به حداقل رسیده و کمترین خسارت به کشور و کمترین نگرانی به بدنه جامعه وارد شود.

برخورد منطقی نسبت به انتقادات

رویکرد منطقی در برخورد با انتقادها و پاسخ‌گویی علمی و با استدلال کمک خواهد کرد تا ادبیاتی مناسب در برخورد با منتقدین شکل گرفته و افکار جامعه نسبت به انجام صحیح امور مدیریتی کشور اطمینان یابند. تخریبی دانستن اکثر انتقادها و عدم شکیبایی و برخورد نامناسب در برابر منتقدان، موجب عدم بهره‌برداری از بخشی از افکار اندیشمندان جامعه شده و صحت رفتار دولت در اداره کشور را با تردید جدی روبه‌رو می‌کند.

برخورد منصفانه با دولت

هرچند بخش قابل توجهی از جامعه، فعالیت‌های دولت در حوزه اقتصادی را با نگرانی دنبال می‌کند، اما نباید فراموش کرد که منفی نشان دادن همه رفتارهای اقتصادی دولت نه تنها صحیح و منصفانه نیست بلکه موجب التهاب فضای جامعه نیز می‌شود. برخی از رفتارهای دولت مثبت است، به عنوان مثال، حرکت به سوی بهبود نظام مالیاتی کشور و تلاش برای سامان‌دهی یارانه‌ها را نباید نادیده گرفت. لذا افکار فعال جامعه و احزاب و تشکل‌های متفاوت، بهتر است با آرامش بیشتری نظرات خود را منعکس کرده و مسئولیت انتشار اخبار و آمار مثبت را تنها بر عهده رسانه‌های پشتیبان دولت قرار ندهند تا به این طریق بتوان نسبت به آرام کردن التهابات اجتماعی و در نتیجه کمک به سلامت جامعه گام‌های موثری برداشت.

همراهی بیشتر نخبگان با مردم

نخبگان جامعه در راهبری افکار مردم به سمت زندگی هدفمند باید با‌ آنان همراهی بیشتری کنند، سطح تعامل خود را با مردم افزایش دهند و افکار جامعه را در تعریف، توجه و تمرکز بر هدف متعالی زندگی یاری کنند. نخبگان جامعه به دلیل آگاهی و تاثیرگذاری و اعتماد نسبی مردم به آنها می‌توانند در بهبود اعتدال تمرکز جامعه بر نیازهای اولیه، نقشی شایسته ایفا کنند.

کد خبر 69179

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز