همشهری آنلاین - سارا جعفرزاده: «سید علی قاسمی» جوان ۲۲ سالهای است که توانسته از دل معلولیت و بیماری روزنههای امید به سوی زندگی باز کند و به آرزویش برسد. او حالا مرشد است و زورخانه ضرب میزند.
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
عمویم مشوقم بود
دیدارمان در زورخانه «بیت العباس (ع)» محله مسعودیه، جایی بعد از گذر از بلوار قائم است. قاسمی روی صندلی همراه پدرش نشسته است. چشمانش میدرخشد و ادب و متنانت از همان کلامهای اولیهای که بر زبانش جاری میکند پیداست. در نگاه اول معلولیتش به چشم نمیآید. علاقه به ورزش باستانی در خانواده او موروثی است و قاسمی میگوید: «عمویم در رشته ورزش زورخانهای فعالیت دارد و من هم توسط او به این رشته جذب شدم. البته نسل چهارم خانوادهام هستم که به رشته باستانی گرایش یافتهام. از بچگی همراه پدر و عمویم به زورخانه میرفتم و با شنیدن صدای ضرب واکنشهای مثبتی داشتم. همین موضوع باعث شد از ۶سالگی در گود زورخانه ورزش کنم اما نه ورزشهایی که افراد عادی انجام میدادند بلکه من بیشتر ورزشهای بالاتنه و دست را انجام میدادم.»
خاطره تلخ روز اول مدرسه
در میان صحبتهایش از روزهایی یاد میکند که برای او دنیای توأم با اندوه و تلخی بوده است. روز اول مدرسه، درسی به او داده که باعث شده بداند باید روی پای خودش بایستد. قاسمی با صدایی گرفته میگوید: «همه بچههای عادی روز اول مدرسه بسیار ذوق و شوق دارند اما من مجبور بودم با واکر به مدرسه بروم و به دلیل اینکه پای چپم کج بود از کفشهای مخصوصی استفاده میکردم که «بریس» نام داشت و میلههای آهنی به آن وصل بود. وقتی سر کلاس رفتم روی یک تک صندلی نشستم. بعد از چند دقیقه تشنه شدم و هر چی درخواست آب کردم کسی برای من آب نیاورد. واکرم هم دورتر از صندلیام قرار داشت. در همین هنگام یکی از دانشآموزان ضربه محکمی به کمرم زد و من نقش زمین شدم و تا زمانیکه مسئولان مدرسه با پدرو مادرم تماس بگیرند و آنها به مدرسه بیایند، من همانطور روی زمین مانده بودم. بدترین بخش این اتفاق این بود که کسی به من کمک نکرد حتی از جایم بلند شوم. همان روز پدرم من را از مدرسه به خانه برد و دو هفته طول کشید تا در مدرسه دیگری ثبت نام کردم. چون هر مدرسهای دانشآموزی را با شرایط من نمیپذیرفت. روز اول مدرسه برایم تلخ بود اما من بزرگترین و مهمترین درس زندگیام را همان روز گرفتم که باید تمام توان و تلاشم را برای اینکه به اهدافم برسم به کار بگیرم.»
آغاز مرشدی
از همان ۶ سالگی به صدای ضرب علاقه داشته و همین موضوع باعث شده با ضرب و زنگ زورخانه خو بگیرد و در نهایت در سال ۱۳۸۸ برای کسب این مهارت سراغ استادان سرشناس این بخش برود و ضرب را یاد بگیرد. استاد «فرامرز نجفی تهرانی» مرشد پیشکسوت یکی از استادان قاسمی است و میگوید: «معلولیت محدودیت نیست و اگر کسی چنین تصوری داشته باشد گناه کرده است. سید علی قاسمی با توجه به معلولیتی که از ناحیه دست دارد، دستش با ضرب اصلا هماهنگ نبود اما در حال حاضر در این سالها پیشرفت بسیار زیادی داشته و قابل تقدیر است. عدهای از من میپرسند این جوان چگونه ضرب به این سنگینی را با توجه به وضعیتش مینوازد؟! من در پاسخ همیشه میگویم : «پرسید یکی که عاشقی چیست؟ چو عاشق شوی بدانی که عشق چیست. او عاشق ضرب است و کسی نمیتواند برایش اما و اگری تعیین کند. او مرشد تیم جانبازان و معلولان است که افتخار بزرگی برایش محسوب میشود.»
درخشش در مسابقات آواز سنتی
قبل از علاقه به ضرب با تنبک آشنا شده و علاقه به نواختن تنبک داشته است. قاسمی در سال ۱۳۹۴ تنبک را به صورت آکادمیک فرا گرفته و آواز خواندن در دستگاههای ایرانی را شروع کرده و در این حوزه خوش درخشیده است. او میگوید: «سال ۱۳۹۶ موفق به کسب مقام دوم مسابقات آواز سنتی تهران شدم. در مهر ماه سال ۱۳۹۹ اولین آهنگ رسمی آواز محلی (لری) خودم را به نام «ملک افتخار» بیرون دادم و در سال ۱۴۰۰ آهنگ دیگری به نام «راه نفس» را منتشر کردم و در حال حاضر هم در حال ضبط یک کار سنتی دیگر هستم که به زودی منتظر میشود.»
قاسمی اکنون مرشد تیم جانبازان و معلولان تهران است و در برنامههای تلویزیونی از جمله برنامه «پهلوون» و «پهلوانان کن» ضرب گرفته و حضور داشته است.
از نگاه پدر
«سید سعید قاسمی» پدر علی است و درباره او میگوید: «خانوادههایی که فرزند معلول دارند، باید فرزندانشان را از انزوا برون بیاورند تا بتواند در جامعه به دنبال اهدافش برود. پسر من بیماری فلج مغزی (cp) دارد و درگیر اسپاسم شدید عضله است. هر دو پا، دستان و چشمانش درگیر هستند. با کاردرمانی، دست و پای راستش تا حدی بهبود پیدا کرده اما دست و پای چپش هنوز جای کار دارد. به دلیل اینکه به ضرب و تنبک خیلی علاقه دارد از دست چپش خیلی کار میکشد. البته به پسرم عنوان «اولین مرشد معلول کشور» را دادهاند اما بهتر است بگوییم اولین مرشدی که از ناحیه دست چپ معلول است. البته ناگفته نماند که نواختن ضرب و تنبک تعادل دو دست را لازم دارد که علی به خوب از پس آن برآمده است.»
علی در تکمیل صحبتهای پدرش اضافه میکند: «دست اصلی و فعال در ضرب مخصوصا سبک نوین ضرب، دست چپ است. برای کسانیکه ضرب نوین کار میکنند تعحب برانگیز است که من چطو ر میتوانم با دست چپ ضرب بنوازم. آرزویم این است که من فقط در جایگاه «علی قاسمی» نباشم و بتوانم معلولان زیادی را در حوزه مرشدی تعلیم بدهم البته من در محضر پیشکشوتان حرفی برای گفتن ندارم و هر چه دارم از لطف خداوند و کمک خانواده و استادانم در این زمینه است. خدا را شاکرم که با این شرایط جسمی توانستهام به عشق و هدفم برسم. دوست دارم بتوانم این مهارت را به علاقهمندانش یاد بدهم و افراد معلول به این وسلیه از انزوا و کنج خانه بیرون بیایند. آرزو دارم در زمینه ترویج ورزش زورخانهای مفید باشم.»
نظر شما