این نمایشگاه که تا پنجم ژانویه 2009 (اواسط دی ماه) ادامه خواهد داشت میکوشد تنوع و گوناگونی مناطق استوایی را که با وجود مشکلات فراوان هم چنان پابرجا مانده است، در رویارویی با آثار هنرمندان معاصر سراسر جهان درباره این منطقه قرار دهد. مطلب پیش رو را که در تهیه آن از مطالب روزنامههای آلمانی اشپیگل و ولت استفاده شده است میخوانیم.
پدر فضایی کاملا سوررئال روی میز تحریر صورتی رنگی که با علفهای هرز پوشانده شده درخت بلندی رشد کرده است که علاوه بر گلها ، گیاهان و جانواران رنگارنگ سبز، زرد، نارنجی و طلایی مختلف، با اشیای دیگری نیز همچون موبایل و سی دی به طرز با شکوهی تزیین شده است. خالق این اثر هنری افسانهای دو هنرمند اهل سوئیس به نامهای اشتایز و لنتس لینگر هستند.
لنتس لینگر معتقد است تمامی تنوع مناطق استوایی از این درخت روئیده است. بنابر اظهارات برپاکنندگان نمایشگاه نمایی از مرکز زمین ، این نمایشگاه که در برزیل و ریو دو ژانیرو نیم میلیون بازدیدکننده داشته است طرح مشترکی است از سوی مؤسسه گوته و موزه قوم شناسی برلین که در چارچوب یک برنامه فرهنگی گسترده به همراهی کنسرتها، فیلمها و سخنرانیهای مختلف برای نخستینبار و البته در فرم گسترده تری در برلین برگزار شده است. آثار به نمایش درآمده در این نمایشگاه که شامل 200 اثر هنری قدیمی متعلق به آفریقا، آسیا، جزایر اقیانوس آرام و مناطق استوایی آمریکاست در تمایز و رویارویی با آثار هنری جدید بیش از 40 هنرمند بینالمللی از سراسر جهان درباره استوا قرارداده شده است.
زیبایی شناسی مناطق استوایی
از بیش از 100 سال پیش تاکنون مناطق استوایی کره زمین هنرمندان اروپایی را به ارائه تفاسیر و تعابیر گوناگونی از این منطقه برانگیخته است.آلفونس هوگ، عضو هیات امنای نمایشگاه و مدیر مؤسسه گوته در ریودوژانیرو در اینباره معتقد است که هنرمندان بسیاری در جهان تا به امروز تصور ما را از مناطق استوایی شکل دادهاند.
وی با تاکید بر این موضوع که شکوه و جاذبه این مناطق تا امروز همچنان حفظ شده است، افزود: در استوا علاوه بر گوناگونی مناظر طبیعی و اقلیمی، انسانها نیز بهگونه دیگری زندگی میکنند لذا در این منطقه علاوه بر طبیعت و اقلیم چیزهای دیگری هم باید وجود داشته باشد که به تبع آن هنر برخاسته از این مناطق نیز بهگونهای دیگر خواهد بود. وی ادامه داد: ما در این نمایشگاه میکوشیم تا حد امکان از موضوعات سیاسی کنارهگیری کنیم و از آنجا که واژه استوا همواره و در ذهن همگان تداعیکننده فقر و محرومیت ، فجایع و آسیبهای زیستمحیطی است لذا هنر میتواند نشانگر ابعاد مورد غفلت قرار گرفته این گستره طبیعی در جهان باشد. بر این اساس محوریت موضوعی نمایشگاه حاضر، زیبایی شناسی دوباره مدارگان است که بهعنوان یکی از مهمترین اهداف هیات امنای این نمایشگاه نیز مطرح میشود.
این موضوع به گفته اعضای هیات امنای این نمایشگاه یعنی آلفونس هوگ، ویولا کونیگ، و پیتر یونگ بیش از همه از آن حیث اهمیت دارد که در مباحث و گفتوگوهای سیاسی و اقتصادی، ابعاد فرهنگی مناطق طبیعی استوا نیز مورد توجه و بهره برداری قرار بگیرد. به گفته اعضای هیات امنا ، در طرح ریزی این نمایشگاه ضمن به کارگیری طرحهای اروپایی انجام گرفته درباره استوا تلاش شده است در کنار آثار هنرمندان معاصر استوایی، از آثار هنرمندان غیراستوایی که موضوع آثارشان مناطق استوایی است نیز استفاده شود. کارشناسان معتقدند این نمایشگاه فضای مناسبی برای بحث و گفتوگو درباره استوا محسوب میشود بهویژه که منجر به تغییر مفهوم کنونی استوا در اروپا شده و مقدمه تامل و سنجشی نوین و شایسته را فراهم میسازد.
شکوه و جلال عصر باروک
همانگونه که پیشتر نیز اشاره شد بیش از 200 اثر هنری قدیمی به نمایش درآمده از کشورهای نیجریه، قانا، جمهوری دمکرات کنگو، هند، تایلند، سریلانکا، میانمار، پرو، هاوایی و بولیوی که به موزه قوم شناسی برلین تعلق دارد، در مواجهه مستقیم با آثار 40 هنرمند معاصر جهان از برزیل، آمریکای جنوبی، اروپا ،آفریقا، استرالیا و آسیا قرار داده شده است. در حقیقت این نمایشگاه زمینه تلاقی هنر قدیم و جدید را از حیث مکان فراهم کرده است.
از سوی دیگر این نمایشگاه توانسته است برای نخستین بار در جهان میان آثار شکل گرفته در دوران پیش از مدرنیسم و آثار دوران معاصر یک پل ایجاد کند و بهنظر میرسد که عصر مدرنیسم در این میان از روی عمد حذف شده باشد چرا که به گفته کارشناسان تاکنون رابطه هنرمندانی چون پیکاسو با هنر آفریقایی و یا رابطه اکسپرسیونیستهای آلمانی با تندیسهای متعلق به جزایر شمالی استرالیا به حد کافی مورد بررسی قرار گرفته است. آثار هنری مربوط به دوران پیش از مدرنیسم تصویرگر استوا در دورانی است که این منطقه هنوز معصومیت خود را از دست نداده و بهاصطلاح هنوز به جهان سوم تبدیل نشده است.
در حقیقت هنر دوران پیش از مدرنیسم به نوعی محرومیت امروزی استوا را با افتخار و شکوهمندی پاسخ میدهد. فرمهای زبانی جذاب ،تنوع گویا و محتوای معنوی هنر در دوران پیش از مدرنیسم گیرایی فوق العادهای به آن بخشیده است. این در حالی است که قدرت و توانایی هنر معاصر در بالا بودن میزان اندیشه و نیز پتانسیل انتقادی در آن است. از مهمترین موضوعات نمایشگاه برلین میتوان به رنگهای پرندگان، زندگی کوتاه ،لبخند ممنوع و باروک در استوا اشاره کرد ضمن آنکه در هریک از بخشها و موضوعات از مناظر طبیعی، تصاویر و پرترههای انسان و نیز رنگها و اصوات استوایی نیز استفاده شده است.
از جمله آثار هنری به نمایش درآمده در این نمایشگاه میتوان به عکسهای گرفته شده از مناظر طبیعی کشور ویتنام، ویدئو فیلمهای مربوط به جشنهای خیابانی ریو دو ژانیرو، ماسک مردگان، تصاویر و پرترههایی از کشور اندونزی ،مجسمههای پادشاهان کامرون، تندیسهای اساطیری متعلق به ارواح رود آمازون و نیز طرحهایی از ساکنان نخستین این مناطق اشاره کرد. پیتر هوگو، عکاس اهل آفریقای جنوبی توانسته است عکسهای لحظهای فوق العادهای را از کندوداران قانا شکار کند.
یکی از این کندوداران یک پزشک ساکن در جنگلهای وحشی این منطقه است. وی که بیشتر بهعنوان یک احضارکننده ارواح شناخته میشود دستهای بزرگ از برگ درختان را به مچ دستان خود بسته است و در حالیکه دستان خود را بهشدت تکان میدهد از ماسک سیاه رنگش نیز صدایهای عجیب و غریبی به گوش میرسد. طبل زنهایی که در تصویر دیده نمیشوند صدای طبلشان را بالاتر میبرند. در عکسی که هوگو گرفته است این کندودار که کیسه پلاستیکی مشکی بر سر دارد میکوشد با تکان دادن برگهای بسته شده به مچ دستش، خود را در مقابل نیش زنبورهای وحشی محافظت نماید.
گفتوگوی تاریخی میان آثار
ذهن تماشاچی اروپایی عکسهای لحظهای متعلق به روزمره استوا را به یک شمایل اگزوتیسم(غریب نما) تبدیل میکند. حتی رؤیای گذران تعطیلات در استوا نیز چیزی جز یک کابوس پناهندگی، گرسنگی و فجایع طبیعی نیست. نمایشگاه مدارگان برلین به گفته کارشناسان میکوشد با زیبایی شناسی دوباره استوا ، شیوههای نگرش نامتعارف اعم از سیاسی(جهان سوم) و یا اکولوژیکی را درهم بشکند.
از سوی دیگر حیات نمایشگاه مدارگان نیز به نوعی مدیون رویارویی هنر معاصر با هنر قدیمی است که خود این موضوع آغازگر دشواریهای بسیاری بهویژه در چگونگی تعریف شدن این هنرهاست و از آنجا که روند زمانی تاریخ هنر اروپا در مناطق استوایی چندان کاربردی ندارد لذا یک اثر نقاشی نیمه تمام دیواری مربوط به یکی از شهرهای باستانی مکزیک که قدمتی 1300 ساله دارد به همان اندازه در چار چوب هنر قدیمی تعریف میشود که یک مجسمه آفریقایی متعلق به نیمه نخست قرن بیستم.
تمامی آثار ارائه شده در این نمایشگاه به موزه قوم شناسی برلین با مدیریت ویولا کونیگ تعلق دارد. آثار هنری معاصر نیز توسط آلفونس هوگ، مدیر مؤسسه گوته در ریو دو ژانیرو انتخاب شدهاند. تقسیم بندی موضوعی این نمایشگاه در میان اعضای هیات امنا به گفته کارشناسان هر چند تنها یک نظم موقتی ایجاد کرده است اما دست کم اعضای هیات امنا که در هیچیک از طرحها توافق نظر ندارند میتوانند در این شرایط تواناییهای خود را بهطور آزادانه به ظهور برسانند.
عزیمت سوم به استوا
آلفونس هوگ، مدیر مؤسسه گوته معتقد است ما تا به امروز برای سومین بار شاهد عزیمت هنرمندان به استوا بودهایم؛ حرکت اول به آغاز قرن 19 باز میگردد و با نام الکساندر هومبولت( جغرافیدان و محقق طبیعت اهل آلمان 1859-1768) گره خورده است. حرکت دوم نیز به آغاز قرن بیستم مربوط میشود و با عصر اکسپرسیونیسم پیوند خورده است و اکنون نیز در آغاز قرن 21 نسل جدیدی از هنرمندان عازم مناطق استوایی شدهاند؛ برای نمونه مارسل باخ هنرمند ویدئو فیلم آلمان که برای خلق آثار خویش بهطور مستمر به استوا سفر میکند. او حتی یک خانه در قانا واقع در غرب آفریقا دارد. فرانتس آکرمان نیز دیگر هنرمندی است که برای کشیدن تابلوهای نقاشی خویش اغلب به آمریکای جنوبی سفر میکند.
وی این منطقه را الهام بخش آثار خویش میداند. هرفور و ویتس نیز هنرمندان دیگری هستند که شاید در باغ وحشها و در لابه لای درختان نخل بهدنبال استوا میگردند. کارشناسان معتقدند با وجود جذابیت طبیعت اعم از گیاهان و جانوران، از هیچ یک نمیتوان اثری در هنر قدیمی یافت چراکه این هنر به طبیعت نگاه نمیکند بلکه در طبیعت می نگرد آن هم با نگاهی مرموز و اسرار آمیز، مانند مجسمه یک روح شکارچی متعلق به گینه بیسائو که چنگالهای او بیشتر یادآور یک شن کش یا اسکلت است تا یک نمونه واقعی. اما از آنجا که این تندیس در حقیقت ضامن موفقیت در شکار است بهعنوان یک پل در ارتباط میان انسان و طبیعت مورد استفاده قرار میگیرد.