همشهری آنلاین- مسعود پویا: هفتم مهرماه۱۴۰۰، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی محمد خزاعی را به سمت رئیس سازمان سینمایی منصوب کرد؛ پیش از آن بارها صحبت از حضور خزاعی در سازمان سینمایی به گوش رسیده بود ولی گفته میشد مذاکرات این دو نتیجهبخش نبوده و مدیریت خزاعی بر سینمای ایران منتفی شده است.
صحبت از گزینههای دیگری در میان بود که خبر رسید در نهایت اسماعیلی، وزیر ارشاد به همان گزینه قبلی بازگشته است و اینگونه شد که خبر حضور تهیهکننده «قلادههای طلا» در سازمان سینمایی روی خروجی خبرگزاریها رفت. انتخاب محمد خزاعی بهعنوان تهیهکننده سینمایی که سابقه دبیری چند دوره جشنواره فیلم فجر و جشنواره فیلمهای دفاعمقدس را در کارنامه داشت، امیدبخش بود.
فردی از جنس سینما با سابقه مدیریت فرهنگی که مناسبترین گزینه دولت سیزدهم برای تصدی ریاست سازمان سینمایی بود. هرچند مشکلات انباشت مشکلات سینمای ایران پس از ۲سال کرونا، نشان میداد خزاعی مسیر دشواری را پیشرو دارد.
انحلال جشنواره جهانی
۱ انحلال جشنواره جهانی فیلم فجر یکی از جنجالیترین تصمیمات محمد خزاعی بود. ۴آبان۱۴۰۰ رئیس سازمان سینمایی اعلام کرد: «پیرو بررسی کارگروه مطالعه و ارزیابی جشنوارهها و بنا به مطالبههای صنوف و سینماگران کشور در سالهای گذشته، سازمان سینمایی به این جمعبندی رسیده است که ۲جشنواره ملی و جهانی فجر را بهصورت یکپارچه تحتعنوان «جشنواره بینالمللی فیلم فجر» برگزار کند.»
به این ترتیب داستان برگزاری جشنواره جهانی فیلم فجر به پایان رسید. جشنواره جهانی فیلم فجر دستاورد سازمان سینمایی دولت یازدهم بود. تفکیک بخش بینالملل از بخش ملی به تولد جشنوارهای انجامید که با تمام ایرادهای وارده بر آن، اعتبار بینالمللی یافته بود. جشنوارهای که بهتازگی به عضویت فیایف (فدراسیون بینالمللی انجمن تهیهکنندگان فیلم) درآمده بود.
واقعیت این است که همیشه بخش بینالملل زیر سایه بخش ملی قرار داشت و بعد از راهاندازی جشنواره جهانی، هم فرصت و مجال بیشتری برای فیلمهای ایرانی در جشنواره ملی فجر فراهم میشد و هم بخشی که عملا زائد بود برای خود هویتی مستقل یافته بود. به شیوه برگزاری جشنواره جهانی فیلم فجر انتقاداتی وارد بود ولی متوقف کردنش هم حکم بازگشت به گذشته را داشت. اقدامی که بیشتر با مخالفت مواجه شد و حتی رسانههایی که بارها نسبت به عملکرد جشنواره جهانی انتقاد وارد کرده بودند هم منتقد اقدام رئیس سازمان سینمایی شدند.
مهر در تحلیلی با اشاره به عضویت جشنواره جهانی فجر در فیایف چنین آورد: «اهمیت این ثبت جهانی و پیوستن به فیاپف در آن است که بهگفته دبیران این رویداد تنها ۱۶رویداد معتبر در سطح جهان توانستهاند به این جایگاه برسند. اتفاقی که میتوانست دروازهای برای مطرح شدن سینمای ایران در سطح جهان شود. حالا اما با ادغام این ۲بخش، سرنوشت این موضوع هم در هالهای از ابهام قرار دارد، رویدادی که توانسته گامی بلند در ثبت جهانی بردارد تنها یکسال بعد از موفقیتش بلافاصله در تقویم سینمایی جابهجا میشود که اتفاقا یکی از اساسیترین دلایل در تأخیر این ثبت همان تاریخ برگزاریاش بود.
ادغام دوباره بخش ملی و جهانی فیلم فجر، به تعبیری بهمعنای انحلال «فجر جهانی» میتواند قلمداد شود و این اتفاق یعنی یکی از دستاوردهای سینمای ایران در سال گذشته در تصمیمگیری تازه مدیران سینمایی بهطور کامل نادیده انگاشته شده است. محمد خزاعی حالا باید روشن سازد که راهحلش برای بازکردن این گره چیست و آیا اساسا این امر برایش موضوعیت دارد یا نه.»
سفرهای استانی
۲ این را میتوان با قاطعیت اعلام کرد که هیچکدام از مدیران دولت سیزدهم به اندازه رئیس سازمان سینمایی به سفرهای استانی نرفته است. خزاعی سفرهای استانیاش را چند ماه بعد از حضور در ساختمان میدان بهارستان آغاز کرد و در مدت چندماه در بسیاری از نقاط کشور حضور یافت؛ از این جهت خزاعی رکورددار سفرهای استانی میان دولتمردان است. مروری بر آنچه در گزارشهای رسانهها از این سفرها منتشر شده نشان میدهد که رئیس سازمان سینمایی با استراتژی مشخص و مدونی از شهری به شهری دیگر رفته است.
عدالتمحوری و حمایت از سینماگران شهرستانی ۲محور تکرارشونده صحبتهای خزاعی در تمام سفرهای استانیاش است. ایجاد امید و پویایی در هنرمندان خارج از مرکز که معمولا در حاشیه هنرمندان پایتختنشین قرار میگیرند، از برنامههای سازمان سینمایی دولت سیزدهم است که خزاعی در سفرهای استانیاش آن را پیگیری میکند.
تشکیل شورای راهبردی برای باز کردن کلاف پیچیده اکران
۳ انبوه فیلمهایی که در زمان کرونا پشت خط اکران قرار گرفته بودند را میتوان یکی از مهمترین چالشهای مدیریتی سازمان سینمایی در دولت سیزدهم دانست. بیش از ۲۰۰فیلم آماده اکران که اغلب هم در دولت قبلی پروانه گرفته و تولید شده بودند، صفی طولانی و بیسابقه در تاریخ سینمای ایران تشکیل داده بودند؛ صفی که محصول دستکم یکسالونیم تعطیلی اکران بودند.
در واقع اکران عمومی از اسفند۱۳۹۸ تا اواخر تابستان۱۳۹۹ تقریبا تعطیل بود و معدود فیلمهای اکران شده در این ایام نیز با شکست مواجه شده بودند. حالا همه این فیلمها با شروع مدیریت محمد خزاعی که با فروکش کردن پاندمی کرونا همراه بود آماده اکران عمومی بودند. ضمن اینکه در این فاصله هم آثاری پروانه ساخت گرفته و در مراحل مختلف تولید قرار داشتند.
ماموریت دشوار شورای صنفی نمایش برای ساماندادن به وضعیت اکران عمومی و حاشیههایی که در پی اعلام زودهنگام فیلم «لامینور» داریوش مهرجویی بهعنوان یکی از آثار اکران نوروزی پیش آمد، خزاعی را به این نتیجه رساند که یک نهاد بالادستی برای شورای صنفی ایجاد کند. خزاعی در حکم اعضای شورای راهبردی اکران این وظایف را برای این شورا تعریف کرد: «بررسی و ایجاد راهکارهای مؤثر در تامین نیازهای نمایش، پیشنهاد شیوههای حمایتی اکران فیلمهای سینمایی، برنامهریزی اکران فیلمهای تولید شده دوران کرونا، تدوین و اصلاح آییننامه شورای صنفی نمایش، تقویت و توسعه بازار داخلی سینمای ایران، صیانت از حقوق مخاطبان سینمای ایران، توجه به اولویتهای فرضی کشور در برنامهریزی و تدوین آییننامه اکران.»
تشکیل شورای راهبردی اکران، عملا چندماهی شورای صنفی نمایش را به حاشیه راند و در این فاصله گفته میشد بیشتر تصمیمات درباره اکران فیلمها، در سازمان سینمایی گرفته میشود.
تا اینکه اعضای جدید شورای صنفی نمایش انتخاب و دور تازه فعالیتهای این شورا با شتاببخشیدن به اکران فیلمهای در نوبت نمایش عمومی آغاز شد. در ماههای اخیر شاهد شلوغترین اکران سالهای بعد از انقلاب بودهایم. اکران شلوغی که نتیجهاش نارضایتی اغلب صاحبان فیلمها از کمبود سالن و سانس مناسب است. این را هم باید گفت که در شرایطی که بهگفته یکی از مدیران سینمایی بیش از ۱۷۰فیلم متقاضی اکران عمومی هستند، هر تصمیمی در این خصوص، با مخالفتهایی همراه خواهد شد.
باز کردن کلاف پیچیده اکران که در نهایت نه از عهده شورای راهبردی برآمد و نه شورای صنفی نمایش توانست راهکار مناسبی برای آن بیابد، یکی از مهمترین مشکلات رئیس سازمان سینمایی است؛ مشکلی که از دوره قبلی روی دوش محمد خزاعی و همکارانش قرار گرفته است.
مرکز گسترش؛ متولی هنر و تجربه
۴ یکی از تصمیمات مهم محمد خزاعی تغییر مدیریت گروه هنر و تجربه بود. رئیس سازمان سینمایی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی را بهعنوان متولی اکران فیلمهای هنری و تجربی معرفی کرد. تصمیمی که واکنشهای متفاوتی را در پی داشت. گروه هنر و تجربه در دوران مدیریت حجتالله ایوبی، رئیس سازمان سینمایی دولت یازدهم تشکیل شد؛ گروهی که در سالهای اول فعالیتش امیدهایی برانگیخت و خیلیها آن را مهمترین دستاورد دوران مدیریت ایوبی میدانند. با کنار رفتن ایوبی از سازمان سینمایی، مدیران بعدی به مرور چتر حمایتیشان را از گروه هنر و تجربه کوتاه و کوتاهتر کردند. بهطوری که در سالهای پایانی دولت دوازدهم، از هنر و تجربه فقط یک نام باقی مانده بود.
خزاعی تصمیم گرفت برای تقویت این گروه، مؤسسه هنر و تجربه ایرانیان را زیرمجموعه مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی قرار دهد: «مرکز گسترش از این پس مدیریت، هماهنگی و نظارت بر فعالیتهای این حوزه و همچنین، وظیفه حمایت و کمک به چرخه اکران فیلمهای هنری و تجربی را بر عهده خواهد داشت. در فصل جدید حمایت از اکران آثار هنری و تجربی، در کنار مؤسسه هنر و تجربه ایرانیان، کلیه مؤسسات و دفاتر پخش و اشخاص حقیقی و حقوقی علاقهمند هم میتوانند در این عرصه حضور پیدا کنند و هیچ مجموعهای بهصورت انحصاری در این زمینه فعالیت نخواهد داشت.»
آنچه رئیس سازمان سینمایی بهعنوان پویایی و تحول در فعالیت گروه هنر و تجربه نام برده بود، هنوز نمود چندانی نداشته است. بهنظر میرسد که مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی همچنان در حال سپری کردن دورانگذار است و برای مشاهده نتیجه عملکرد گروه هنر و تجربه با مدیریت این مرکز، باید کمی صبوری پیشه کرد. تا این جای کار فقط لوگوی هنر و تجربه عوض شده که البته عدهای اعتقاد دارند لوگوی قبلی شکیلتر و بهتر بود. جدای از این، مرکز گسترش بهعنوان متولی گروه هنر و تجربه، جلسات متعددی با کارشناسان و صاحبنظران و فیلمسازان برگزار کرده و به آسیبشناسی مشکلات و موانع و چالشهای پیش روی عملکرد این گروه پرداخته است؛ قاعدتا خروجی این جلسات کارشناسی باید در دور تازه فعالیت گروه هنر و تجربه مشاهده شود.
ممنوعالکارهای سینما
۵ ماجرا از حاشیههای حضور فیلمها و فیلمسازان ایرانی در جشنواره کن آغاز شد؛ بهطور مشخص حضور فیلم «برادران لیلا» در بخش مسابقه جشنواره فیلم کن که بدون دریافت پروانه از سازمان سینمایی راهی فستیوال شد. مجموعه اتفاقهای رخ داده در حاشیه برگزاری جشنواره و اظهارنظرهای عوامل سازنده برادران لیلا، به جنجالهایی دامن زد که نتیجهاش به محاق رفتن فیلم بود و در مرحله بعد حاشیهها و شایعات درباره ممنوعالکار شدن برخی از عوامل سازنده فیلم به راه افتاد و بعد از آن ماجرای متروپل آبادان پیش آمد و بیانیهای که ۱۷۰سینماگر آن را امضا کردند.
خزاعی ۲۵مرداد در گفتوگو با خبرنگاران وعده داد تا یک هفته دیگر اسامی ممنوعالکارهای سینما اعلام میشود. رئیس سازمان سینمایی گفت: «یکسری از دوستان برای بیانیه ۱۷۰نفر و یکسری دیگر از دوستان نیز در حاشیه جشنواره فیلم کن دچار مشکلاتی شدهاند. در این راستا و درباره بیانیه ۱۷۰نفر درخواستی کردیم که گفتند این جریان مربوط به سازمان سینمایی نیست، همچنین از کسانی که این بیانیه را امضا نکرده و اطلاعی نسبت به آن نداشتند خواستیم رسما اعلام کنند تا دچار مشکلات عدیده نشوند اما اینکه کدامیک از این دوستان ممنوعالکار هستند،
تا آخر هفته آینده رسما اعلام میشود.» بعد از این صحبتها رسانهها شروع به گمانهزنی درباره ممنوعالکارهای سینما کردند. در طول این ۴دهه سینماگران بسیاری ممنوعالکار شده بودند ولی هرگز اسامی بهصورت رسمی اعلام نمیشد. به همین دلیل صحبتهای خزاعی عجیب بهنظر میرسید. در نهایت هم ماجرا به سکوت برگزار شد. ماجرای اعلام اسامی ممنوعالکارهای سینما را شاید بتوان عجیبترین رفتار مدیریتی خزاعی دانست.
نظر شما