نخبگان جنبش دانشجویی که بیشتر در انجمنهای اسلامی دانشجویان متمرکز بودند جهت انعکاس اعتراضات مردم، نسبت به دخالتهای آمریکا و توهینی که به ملت و انقلاب ما با پذیرش شاه انجام داده بود، تصمیم به انجام یک حرکت اعتراضی به شکل مرسوم در جنبشهای دانشجویی آن زمان گرفتند؛ رویدادی که دارای بدنه مردمی و خواست ملی بود.
گفتمان غالب در بین نخبگان جوان، که تبلور آشکار آن در جنبش دانشجویی است، همواره عدالت خواهی، حمایت از مظلوم، مبارزه با ظالم، آرمانخواهی و تلاش در جهت تحقق این آرمانها بوده و هست. قطعا نحوه انعکاس و بروز این آرمانها، با توجه به مقتضیات زمان تفاوت داشته و دارد.
در هر مقطعی که منافع مردم و کشور، از سوی دشمنان خارجی مورد تعرض واقع شده است، جنبش دانشجویی با پیوند به نیازهای مردم، کوشیده است نقش خود را در این میان ایفا کند. تشکیل جهاد سازندگی، شرکت فعال در انقلاب فرهنگی و تسخیر لانه جاسوسی و حضور گسترده در دفاع مقدس شاهدی بر این مدعاست. در آتیه هم اگر حیثیت و استقلال کشور یا منافع مردم در معرض خطر دشمنان خارجی قرار گیرد، جنبش دانشجویی به طور یکپارچه و گسترده به دفاع از منافع مردم خواهد پرداخت.
اما باید متاسف بود که در گیرودار رقابتها و درگیریهای قبیلهای، باندی و سیاسی ، واقعیت و غایت اهداف جنبش دانشجویی، مغفول واقع شده و در هیاهوهای جناحی نادیده انگاشته میشود؛ به نظر من، محیط تفاوت کرده، ولی مبنا عوض نشده است.
عدالتخواهی و استکبارستیزی، گفتمان مشترک است. متاسفانه چون جریانهای سیاسی به جریان جنبش دانشجویی، نگاه ابزاری دارند، این واقعیت نمایانگر نمیشود. اما در مباحثی مانند استفاده از انرژی هستهای و پیگیری آرمانهای عدالتخواهانه، ظهور و بروز حقایق جنبش را میتوان دید؛ چرا که هیچ یک از آرمانها، جدا از تامین منافع ملت ایران و تضمین یک جامعه پیشرفته و آباد و سربلند نیست و جنبش دانشجویی در چنین مواقعی با تمام قوا در صحنه حاضر است.