مجموع نظرات: ۰
شنبه ۳ تیر ۱۳۸۵ - ۱۵:۰۱
۰ نفر

مانی راد: هر شهر برای پیشبرد اهداف اش نیاز به یک طرح همه شمول در ابعاد مختلف دارد.بر مبنای این طرح برنامه ریزان شهری در سطوح مختلف مدیریتی برنامه های خود را تدوین می کنند تا اهداف عالیه طرح حاصل شود.

تهران پس از تدوین طرح جامع و تفصیلی (گذشته از جامعیت آن) بیش از هر چیز نیازمند آن است که مجموعه مدیریت شهری را مجاب به ترک بیماری کهنه «برنامه گریزی» کند.

تهران خیلی زود به هیأت یک کلانشهر در آمد؛ شهری که دارای تمام ویژگی های یک پایتخت بود. رشد روز افزون این شهر، باعث شد تا چهره اش تغییر کند و از شهری دور افتاده و حتی روستایی گمنام، به اولین مرکز تجاری- سیاسی کشور تبدیل شود.

اگرچه در آن روزگار موقعیت این شهر به لحاظ جغرافیایی، چندان جذابیتی نداشت. این شهر، به مانند تمامی شهرهای بزرگ و صاحب نام، نه در کنار رودخانه های پرآب قرار داشت و نه به دریا و اقیانوسی متصل بود. حتی در مسیر حمل و نقل گسترده کالاها قرار نداشت، بلکه شهری محصور در حصارهای البرز بود و تنها ویژگی اش موقعیت نظامی اش.

خیلی زود این شهر توانست با جذب جمعیت بیشتر و ایجاد شغل فراوانتر، خود را در رقابت با سایر شهرها، به پیش ببرد. اما تمام این اتفاقات مبتنی بر موازین سنتی بود. تهران به مانند شهرهای روزگاران پیشین از الگوهای سنتی در گسترش و توسعه پیروی می کرد. حتی ظهور یک شهردار و در آغاز سده چهاردهم هم نتوانست این شهر را به جلو ببرد و گام های پیش برنده ای برای آن قلمداد شود. از این رو بسیاری از مناسبات آن مبتنی بر الگوهای سنتی حفظ شد و به تدریج رنگی از تجدد و تازگی به آن زده شد.

تمام این اتفاقات سرنوشتی است که بر تهران گذشت. شهری که با بیش از 10 میلیون جمعیت و مساحتی در حدود 750 کیلومتر مربع بخش قابل توجهی از امکانات کشور را به خود اختصاص داده و بیشتر به مانند یک مشکل دائمی چهره می نماید و همواره در بحران به سر می برد. برای این پایتخت که البته روزگاری از بند معضلات جست، چگونه می توان راهکاری در خود ارائه داد؟ این شهر که در تمام سطوح با مشکلات و معضلات فراوان روبه روست، آیا امکان تغییر و تحول را دارد؟!

شاید نگاهی اجمالی به «طرح جامع تهران» که این روزها مورد توجه جدی مسئولان است، بتواند سیمای واقعی این شهر را در آینده بیشتر مشخص کند. به ویژه اینکه امروزه این شهر در شاهراه اطلاعاتی جهانی قرارگرفته و با تبادل اطلاعات با مؤسساتی چون «اپور» گام های تازه ای را آغاز کرده است.

نبود یک نظام مدیریتی واحد

مهندس بهزادفر، دبیر طرح های موضعی- موضوعی، با اشاره به اندیشه های امانوئل کاستلز درباره تکنولوژی اطلاعات می گوید: «آنچه فراتر از تبادل تجربه بین شهرداری تهران با نهاد اپور که یک آتلیه مدیریت و برنامه ریز شهر پاریس است، دارای اهمیت است، فرآیند انتقال آزاد اطلاعات است. این رویکرد از اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 میلادی در جهان فراگیر شد. اینکه براساس انتقال آزاد اطلاعات، مدیریت شهری دستخوش تحول می شود. 

در واقع انتقال اطلاعات به صورت آزاد باعث می شود که همه از تجارب مشابه و گاه منحصربه فرد سود ببریم. از سویی در بحث مدیریت شهری، اطلاعاتی که رد و بدل می شود، امکان نقد می یابد و امکان اشتباه در به کارگیری سیستمی جدید، به حداقل می رسد.

وی پیرامون وجود یک مرکز تصمیم ساز که بتواند طرح های کلانشهری را با برنامه ریزی و تعیین هدف به پیش ببرد می افزاید:«در سیستم مدیریتی یک شهر، نهادهای مختلفی وجود دارد. بعضی ها صرفاً نهادهای برنامه ریزی هستند و برخی از نهادها هم مدیریتی و اجرایی اند.

مثلاً در شهرداری تهران، نهادی مانند سازمان زیباسازی شهری، هم مجری است و هم برنامه ریز. سازمان فنی- مهندسی، نهادی مشاور و برنامه ریز است و از سویی تمام معاونت ها، رویکرد اجرایی دارند. کل این نهادها، تصمیم سازی و تصمیم گیری را به دو شکل انجام می دهند.»

بهزادفر در بیان فرآیند برنامه ریزی شهر، باجدا سازی دو نهاد تصمیم ساز و تصمیم گیر که گاه هر کدام، خارج از دیگری است می گوید: «در واقع، بسیاری موارد مانند طرح ساماندهی حمل ونقل یا طرح های فراگیر دیگر نیاز است تا این دو نظام یکی شوند؛ اتفاقی که در ایران به ندرت می افتد.»

بهزادفر با اشاره به اینکه لازم است برای ایجاد یک مدیریت واحد شهری، عناصر تصمیم ساز، خود از اعضای قدرتمند تصمیم گیرنده شهری باشند می افزاید:« عموماً در بسیاری از شهرهای جهان، دو نظام تصمیم ساز و تصمیم گیر دارای حوزه فراگیر هستند، در حالی که قدرت  بخشی نیز دارند. با تکیه بر این، آنها می توانند با حفظ کلیت یک برنامه، مسائل جاری شهر را حل کنند و آنها را به سرانجام برسانند .»

وی به اَپور اشاره می کند و می گوید:«بهترین نمونه نظام تصمیم ساز در مدیریت شهری کلانشهرها، نهاد اَپور است، زیرا تجارب بسیاری داشته و موفقیت های بسیاری نیز به دست آورده است.»

در اَپور که یک نظام تصمیم ساز است، مقامات ارشد اجرایی کشور حضور دارند. به عنوان مثال رئیس جمهور، وزیر کشور، وزرای نیرو و مخابرات و استاندار و فرماندار شهر به همراه شهردار، از اعضا هیأت امنای آن هستند.

آنها علاوه بر داشتن مقامی تصمیم گیرنده، در تصمیم سازی کلانشهری نیز نقش دارند.
بهزادفر به مسئولیت و قدرت شهردار پاریس اشاره می کند و می گوید: «شهردار در شهری مثل پاریس، دوشادوش رئیس جمهور قدرت اجرایی دارد، چرا که در پیشبرد اهداف یک دولت- شهر نقش اساسی دارد» .

او با اشاره به همکاری شهرداری تهران با نهاد اَپور از سویی و تشکیل نهاد برنامه ریزی شهر تهران که به نام طرح های جامع و تفصیلی مطرح شده است، ابراز امیدواری کرد و گفت: «الان در مدیریت شهری تهران این اتفاق افتاده است که دو نظام تصمیم ساز و تصمیم گیر، نظام واحد مدیریتی را به وجود آورند و اهداف جدی پایتخت را به پیش برند» .

شهری بدون برنامه

هنگامی که دکتر محمدباقر قالیباف به هنگام بازدید از کارگاه چهارروزه بررسی نتایج طرح جامع تهران و در میان کارشناسان طرح، سخن از بی برنامگی در مدیریت شهری به میان آورد، شاید هنوز تصویر روشنی از سخنانش ارائه نشده بود. شهردار تهران با لحنی صریح گفت: «مدیریت شهری با توجه به سرعت تحولات، از مسائل مربوط به شهر عقب است. به همین دلیل مدیران حق توقف و وقت کشی در تصمیم گیری را ندارند و کارها باید ضمن سرعت، با دقت لازم انجام گیرد» .

شاید قالیباف از تنگناها و مشکلات فراروی شهرداری تهران خبر داشت که گفت: «این طرح باید به نوعی تنظیم شود که تکلیف مدیریت اجرایی به درستی مشخص شود، زیرا اگر مباحث اجرایی و اختیارات مدیریت شهری به درستی حل و فصل نشود، دچار مسائل پیچیده ای می شویم که برخی از آنها امروز پیش روی مدیریت شهر تهران قرار دارد.

او همچنین به نبود یک برنامه ریزی واحد برای حل معضلات شهر اشاره کرد و افزود: «همگان به این نتیجه رسیده اند که معضلات امروز تهران میراث الگوهای نامناسب نظام های جزیره ای و نبود  آینده پژوهی است. بنابراین از ناکامی های گذشته باید درس بگیریم و برنامه ریزی های آتی خود را بر مبنای تحولات تئوری های شهرسازی و تغییرات این علم انجام دهیم.»

آبی بر آتش

شاید نگاهی به وضعیت عمومی شهر، پرده از بسیاری واقعیت ها بردارد. شهری که محور و اتکای یک کشور 70 میلیونی است، امروزه با تجمیع مشکلات و معضلات فراوان، به یک نگرانی عمومی تبدیل شده، جز با برنامه ریزی های دقیق، نمی توان به آن قوام بخشید.

شاید طرح جامع و تفصیلی شهر تهران که به وسیله وزارت مسکن و شهرسازی و با همکاری مهندسان مشاور در روزهای پایانی اش به سر می برد و پس از 40 سال بالاخره به ثمر نشسته، بتواند نقطه قابل اتکایی  برای اجرای برنامه های درازمدت و کارآمد باشد.

از سویی همکاری شهرداری تهران برای پایان این طرح و توجه بسیاری از مدیران شهری به نتایج آن، می تواند نویدبخش آینده ای روشن باشد. اما شهری مانند تهران که سالهاست دستخوش مسائل و معضلات فراوان بوده و امروزه در انبوهی از معضلات به سر می برد، آیا می تواند در آینده ای نزدیک انتظار سامان بخشی بسیاری از مشکلات را داشته باشد. در واقع آن گونه که شهردار تهران گفت: این شهر سالهاست که بدون برنامه ریزی مناسب اداره می شود و بی تردید، پیامدهای آن نیز هم اکنون به صورت مشکلات متعدد ظهور یافته است.

به یاد سخنان مهندس بهزادفر می افتیم که گفت: «متأسفانه عمر متوسط مدیریت شهری در تهران، در حدود یک سال و نیم است و این عدم ثبات بزرگترین دغدغه ای   است که می تواند در اجرای طرح جامع و تفصیلی تهران، خلل به وجود آورد.»

تهران است و مشکلات بسیار و حالا که در روزهای پایانی تدوین طرح جامع و تفصیلی تهران به سر می بریم، این سؤال وجود دارد که آیا این طرح می تواند آب سردی باشد بر پیکر گُر گرفته پایتختی باشد که به نفس تنگی افتاده است.

کد خبر 718

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار شهری

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز