تصویرگری: لاله ضیایی
قابلتوجه مورچههای بیخانمان: یک کیک هشتطبقه در بهترین نقطۀ آشپزخانه به فروش میرسد. همراه با استخر خامهای و سرسرۀ شمعی اختصاصی در طبقۀ آخر
بعضیها که به قول برزگترها «هشت»شان گرو «نه»شان است، بهناچار به جای کیک تولد به جشنگرفتن با یک تیتاپ صدتومانی رضایت میدهند
به عنوان یک کودک هشتساله، پیشنهادهای تازۀ خود را به زبان و ادبیات فارسی اعلام میکنم: لطفاً از این به بعد به جای واژههای نامأنوس هفته، هفتسنگ، هفتخوان، هنر هفتم، عجایب هفتگانه و... از هشته، هشتسنگ، هشتخوان، هنر هشتم، عجایب هشتگانه و... استفاده کنید
به پیشنهاد مهمانان شکمو، در جشن تولد امسال به جای یک کیک و هشت شمع، هشت کیک خریدهام و یک شمع!
در جشن تولد هشت سالگیام، میتوانم هشت آرزو بکنم. اما مشکل اینجاست که آرزوهای من از هشت تا خیلی بیشترند. البته راهحلش را پیدا کردهام: به جای هر آرزو، آرزو میکنم که سه تا از آرزوهایم برآورده شود. آنوقت در مجموع میتوانم 24 آرزو بکنم!
بیچاره اژدهای هفتسر! در هیچکدام از هفت جشنتولد قبلیاش موفق به خاموش کردن شمعها نشده؛ چون بهجای فوت از دهانش آتش بیرون میآید. تازه، امسال او یک مشکل دیگر هم دارد: هفت سر دارد و هشت شمع در پیش رو!
در راستای مصرف بهینه و صرفهجویی، به جای خریدن شمع تازه، از شمع تولد سال قبل برای جشن امسال استفاده میکنم. فقط کافی است سر و تهش کنم!
با هزار زحمت مامان و بابا را راضی کردهام که به مناسبت تولد هشت سالگی ام، یک سالن بزرگ اجاره کنند تا بتوانم 888 مهمان دعوت کنم. خب، حالا میماند که اینهمه آدم را از کجا پیدا کنم!